|

خوانشی سیاسی از حضور رسانه ای ظریف بعد از سخنان جهانگیری، ربیعی و جنتی؛ آیا کابینه روحانی در اندیشه عبور از خالص‌سازی است

میدان‌داری تیم دوازدهم

دو سالی می‌شود که فقط یک استاد دانشگاه است‌ اما کافی است نامش بیاید تا زلزله هشت‌ریشتری، دنیای اصولگرایان مستأصل در پس‌ معضلات مدیریتی در قدرت اجرائی یکدست‌شده‌شان را به لرزه در‌بیاورد.

میدان‌داری تیم دوازدهم
وحیده کریمی دبیر گروه سیاست روزنامه شرق

‌دو سالی می‌شود که فقط یک استاد دانشگاه است‌ اما کافی است نامش بیاید تا زلزله هشت‌ریشتری، دنیای اصولگرایان مستأصل در پس‌ معضلات مدیریتی در قدرت اجرائی یکدست‌شده‌شان را به لرزه در‌بیاورد. یک هفته است خواب و خوراک ندارند و از هر تریبون و رسانه‌ای بر او‌ تاخته‌اند و به نظر می‌رسد مصاحبه کلاب‌هاوسی سه‌شنبه ظریف هم تیر خلاصی بر ناکامی آنها برای تخریب چهره وزیر سابق امور خارجه بوده است؛ هرچند اکنون خوراک حملات به او را حداقل برای یک هفته تأمین کرده است.

در‌حالی‌که محمدجواد ظریف، در یادداشتی که چندی پیش نوشته بود به دنبال بیان این واقعیت بود که «هدف‌گذاری‌ها ما باید بر‌اساس توانمندی‌های‌مان باشد، نه آرزهای‌مان». اولین موج‌ حملات اصولگرایان به‌ویژه آنهایی که نگران انتخابات پیش‌رو هستند، آغاز شد؛ در‌صورتی‌که آنچه او نوشته بود، نه یک ادعای عجیب‌و‌غریب بود، نه فلسفه‌ای جدید و نه ابداعی نوین در اندیشه و ادبیات بشری، یک حرف معمولی بود که هر رویکرد متعارفی قبولش دارد؛ اما متهم شد: «قصد تعریض به «فلسفه مقاومت» و چه‌بسا تمسخر آن را داشته است». این در‌حالی بود که حتی حضور هفت‌ساعت‌و نیمی او در کلاب‌هاوس هم افشاگری عجیب‌و‌غریبی نداشت، بسیاری از سخنانش بحث‌هایی بود که قبلا هم به آنها اشاره کرده بود؛ اما واکنش‌ها باز‌هم شگفت‌انگیز بود؛ زیرا او یک دیپلمات عادی نیست. نام محمدجواد ظریف به سخنوری و کیاست شهره است، نام او به‌عنوان یک سیاست‌مدار و دیپلمات کارکشته در تاریخ دیپلماسی ایران حک شده. همان‌گونه که بعد از سخنان هفت‌ساعت‌و‌نیمی که در کلاب‌هاوس داشت، روحانی برایش نوشت: «شهادت می‌دهم ظریف، رسول امین نظام بوده و هست».

اما چرا این وزیر و دیپلمات سابق که دوست و دشمنش می‌دانند هرگز زبان به گزاف نگشوده و در زمان مناسب بهترین برگ خود را رو می‌کند، اکنون در فاصله چند ماه مانده به انتخابات قفل سکوت چندماهه را شکسته است؟! این صحبت‌ها و یادداشت او را شاید باید به روند مصاحبه‌های کابینه روحانی مرتبط دانست. چه زمانی که جهانگیری لب به سخن گشود و از ناگفته‌های بسیاری مانند ندامتش از نامزدی در انتخابات ۹۶ گفت که به مذاق اصولگرایان خوش آمد و چه از پیدا و‌ نهان تأثیر تحریم‌ها گفت. جهانگیری برای نخستین بار از جزئیاتی گفت که در اتاق فکر اقتصادی دولت دوازدهم می‌گذشت؛ از استراتژی دولت در مواجهه با تصمیم ترامپ مثل خلق ارز چهارهزارو 200 تومانی و این حقیقت که دولت تصور می‌کرد با این کار تاب‌آوری مردم را افزایش می‌دهد و با این کار به تیم مذاکره‌کننده فرصت بیشتری می‌دهد؛ اما واقعیت مطابق میل دولتمردان پیش نرفت و شدت تحریم‌ها به حدی رسید که به گفته جهانگیری دوستانی مانند چین و هند هم ایران را تنها گذاشتند. سخنان او هم مدت‌ها به توییت‌های موافق و‌ مخالفانش و‌ گزارش‌های رسانه‌های مختلف به‌ویژه در نقد وضعیت فعلی خوراک خبری داد.

بعد از او مصاحبه علی ربیعی پرسروصدا شد. وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی دولت‌ یازدهم و سخنگوی دولت دوازدهم، گفت: قضایای ۹۶ علیه دولت روحانی با انگیزه سیاسی از مشهد شروع شد که مثل اثر بومرنگ به کل سیستم برگشت... . همان موقع در دولت این صحبت را کردم که در خیابان‌های ۹۸ حاشیه‌نشینان و فرودستان شهری بودند که حاصل ناامیدی از آینده بهتر بود؛ یعنی فقط بنزین نبود؛ یعنی مثل مرحوم مهسا که عامل شد و اثر پروانه‌ای شد، آنجا هم بنزین اثر پروانه‌ای شد. این روندی بود که مردم سال‌ها شنیدند «یک اختلاس حل بشه، مشکل ما حل می‌شه». او هم‌ موج رسانه‌ای خود را به راه انداخت و ناگفته‌هایش در رسانه‌های هر دو‌ جناح بازتاب داشت. مصاحبه اخیر علی جنتی هم با گذشت چندین روز نکات برجسته بسیاری در خود دارد که در‌حال بازنشرشدن است. چه آنجا که به عملکرد شورای نگهبان تحت مدیریت پدرش نقد جدی وارد کرد و گفت «برخی افراد فسادشان بارز است؛ اما یکباره تأیید صلاحیت می‌گیرند» و چه زمانی‌ که توییت زد و نوشت «در دولت دوازدهم خارج‌ساختن رهبری و نهادهای وابسته به رهبری از تحریم و حذف سپاه از فهرست تروریسم به‌عنوان پیش‌شرط هرگونه مذاکره مورد توافق آمریکا قرار گرفته بود»؛ پیش‌شرطی که روحانی خود از تحقق آن در زمان مذاکرات احیای برجام در اسفند ۹۹ خبر داد و گفت: «کار تمام شده بود». این روزها کابینه دولت یازدهم و‌ دوازدهم‌‌ عرصه رسانه‌های موافق و‌ مخالف جریان خود را در اختیار گرفته؛ بازی درست در میدان سیاست که شاید بی‌ربط به انتخابات نباشد. در سال منتهی به انتخاباتی که نتیجه آن رئیس‌جمهور چهاردهم را تعیین خواهد کرد، هر سخن و کنش سیاسی می‌تواند مرتبط با گزاره فعالیت انتخاباتی باشد. همان‌طور‌که حرکات و سخنان و‌ توییت‌های سیاسیون‌ جریان اصولگرایی چه در طیف تندرو و پایداری چه در جریان قالیبافی‌ها و چه معتدلین این جریان همگی رنگ‌و‌بوی آرایش انتخاباتی دارد.

از عضو هیئت‌رئیسه شده چهره تندرو مجلس یعنی ذوالنور گرفته تا نهیب‌های گاه و بی‌گاه اما جدی قالیباف به دولت و افشاگری تبعات گزاف تصمیمات مدیران دولتی تا تندروی‌های تکراری آقاتهرانی به بهانه حجاب که به دنبال حفظ پایگاه سنتی پایداری‌هاست.

نباید فراموش کرد که وحدت نمایشی اصولگرایان در دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاست‌جمهوری سیزدهم به مدیریت ضعیفی ختم شده که هم بین خود به چالش افتاده‌اند و هم میدان را برای رقیب قدرتمند آماده کرده‌اند؛ البته اگر رقبا بتوانند از فیلتر شورای نگهبان در صورت تمایل به حضور در انتخابات عبور کنند.

در این فضا اصولگرایان مجالی برای دفاع از خود ندارند و برای موفقیت احتمالی در انتخابات یا منتقد وضع موجودند یا هیزم به آتش تندروی می‌ریزند؛ اما تیم روحانی در جای درستی ایستاده‌اند و به‌موقع رازهای مگویی را می‌گویند که ابعاد مختلف شرایط سخت امروز را روشن می‌کند؛ از تصمیمات و کارشکنی‌های بخشی از بدنه اصولگرایان می‌گویند که نتیجه‌اش امروز دامان خودشان را گرفته است.