|

محمد مهاجری:

نسبت دادن اتفاقات ۸۸ به بهایی‌ها و منافقین و آمریکا و اسرائیل صرفا تاریخ‌سازی است

​محمد مهاجری نوشت: حرف‌هایی مانند اینکه اتفاقات 88 با طراحی امریکا و انگلیس صورت گرفته یا بهایی‌ها و منافقین در آن نقش داشته‌اند، صرفا تاریخ‌سازی است.

نسبت دادن اتفاقات ۸۸ به بهایی‌ها و منافقین و آمریکا و اسرائیل صرفا تاریخ‌سازی است

به گزارش شبکه شرق، محمد مهاجری در یادداشتی با عنوان «فتنه 88 و آدرس اشتباه» نوشت: سه‌شنبه گذشته در این صفحه یادداشتی به قلم من درباره حواشی عکس مشترک آقایان حجت‌الاسلام والمسلمین محمدی گلپایگانی و سیدمحمد خاتمی منتشر شد. در آن مطلب گفته شد که برخی دوستان اصولگرا تاکید کرده‌اند که انتشار این عکس نباید وقایع 88 را به فراموشی بسپارد. ضمن اینکه در ادامه اشاره کردم در اتفاقات تلخ آن سال که برخی نامزدها بزرگ‌ترین اشتباهات سیاسی‌شان را مرتکب شدند، فقط یک نفر (احمدی‌نژاد) برنده شده و بازنده‌های متعددی وجود داشتند که برجسته‌ترین آنها مردم بودند. پایان بخش آن نوشته هم این عبارت بود که «اگر در 88 همدلانه‌تر رفتار می‌کردیم نیازی به فحش آجین کردن یکدیگر نداشتیم.»

روزنامه محترم کیهان در شماره دیروز خود به این موضوع پرداخته و با اشاره به اینکه در مطلب روزنامه اعتماد به شکل ناشیانه‌ای به تبرئه عملکرد خیانت‌بار سران فتنه 88 پرداخته شده، آورده است: «نویسنده سعی کرده فتنه و آشوب سال 88 را به دعوای احمدی‌نژاد و اصلاح‌طلبان تقلیل دهد و مسوولیت عمده آن حوادث تلخ را هم گردن احمدی‌نژاد بیندازد؛ با این تجاهل که طراحی امریکا و انگلیس و اسراییل برای آشوب در ایران را کتمان کرده و همسویی سران فتنه با غرب را پنهان داشته است. اگر دعوا سر احمدی‌نژاد بود، چرا آشوبگران شعار می‌دادند «انتخابات بهانه است/ اصل نظام نشانه است»؟

چرا در روز قدس به نفع رژیم صهیونیستی شعار دادند، به تصویر حضرت امام (ره) بی‌حرمتی کردند، علیه اصل ولایت فقیه فحاشی نمودند و در روز عاشورا به هیات‌ها و کتیبه‌ها و پرچم‌های عزا حمله‌ور شده و آتش‌افروزی کردند؟! و چرا نمایندگان سران فتنه براساس گزارش لس‌آنجلس تایمز، از مقامات امریکایی طی ملاقات‌هایی خواستند تا تحریم‌های فلج‌کننده را علیه ملت ایران اعمال کنند...؟!»

روشن است که یکی از تلخ‌ترین رخدادهای سیاسی پس از انقلاب، انتخابات خرداد 1388 است. بررسی ابعاد آن اتفاق در یک یا چند نوشته ممکن نیست و باید جمعی از سیاسیون مطلع و دخیل در آن ماجرا در نشست‌هایی بدون تعصب درباره آن به جمع‌بندی برسند و نتیجه‌اش برای ثبت در تاریخ بماند. در اینکه 88 یک فتنه بزرگ رخ داد تردیدی وجود ندارد اما اینکه کل فتنه را به چند شعار مثلا به نفع رژیم صهیونیستی تقلیل دهیم و فحاشی علیه اصل ولایت فقیه و حمله به کتیبه‌های عزاداری را کل ماجرا بدانیم، معنایی جز باورکردن قصه‌هایی که خودمان بافته‌ایم، ندارد.»

همان روزها هم نوشتند همه کسانی که شعار «نه غزه نه لبنان» (که روزنامه محترم کیهان آن را دفاع از اسراییل می‌داند) از 300-200نفر تجاوز نمی‌کرد. شعارها علیه ولایت فقیه و آتش زدن کتیبه‌های عزاداری هم به برکت بزرگنمایی تعمدی صداوسیما و رسانه‌های همسو برجسته شد. بسیاری از میلیون‌ها ایرانی که سال‌های بعد از 88 در مراسم عزاداری سیدالشهدا شرکت کردند همان‌هایی بودند که در انتخابات 88 به آقای احمدی‌نژاد رای ندادند. آنها نه شعارهای تند علیه نظام و نه بی‌حرمتی علیه مقدسات را قبول داشتند. بنابراین تسری دادن چهارتا شعار و رفتار غلط به همگان، قطعا قصه‌سازی برای رد گم کردن درباره عامل اصلی فتنه است.

حرف‌هایی مانند اینکه اتفاقات 88 با طراحی امریکا و انگلیس صورت گرفته یا بهایی‌ها و منافقین در آن نقش داشته‌اند، صرفا تاریخ‌سازی است. البته دشمنان خارجی و گروهک‌های ضدانقلاب، بهره‌برداری کاملی از آن فتنه را داشتند اما گزارش‌های نهادهای رسمی آن زمان اثبات می‌کرد که در بروز فتنه نه خارجی‌ها و نه گروهک‌ها مدخلیت جدی نداشته‌اند. برخی دوستان که چون مثلا از میرحسین و خاتمی خوششان نمی‌آمده، خود را مجاز می‌دانند که هر اتفاقی را به آنها متصل کنند. در قاموس بازی‌های سیاسی البته این کار ایراد محسوب نمی‌شود اما با قاعده قرآنی «ولا یجرمنکم شنئان قوم على ألا تعدلوا» سازگار نیست.

اصلاح‌طلبان در انتخابات 88 اشتباهات بسیار بزرگی انجام دادند و برخی بیانیه‌ها و اظهارنظرهای مطرح‌شده در آن مقطع، گواه صادقی بر این مدعاست. متاسفانه ما عمدا درباره علت فتنه تجاهل می‌کنیم و بدتر از آن، معلول‌ها را به جای علت می‌نشانیم و سپس برای اینکه خودمان را آرام کنیم قصه‌های تحریف‌شده را هم بر آن بار می‌کنیم و سپس نتیجه می‌گیریم که ما کاملا برحقیم و دیگران یکسره باطلند. این تفکر هرگز ما را به سمت عبرت‌آموزی نمی‌برد و حتی باعث نمی‌شود حریف اشتباهاتش را بپذیرد. نتیجه نهایی‌اش هم تداوم کینه و نفرت‌پراکنی است و چه می‌شود کرد که نفرت و کینه مال‌التجاره عده‌ای هستند که نه تنها حاضر نیستند آن را از دست بدهند، بلکه با کاسبی از آن هرروز ثروتمندتر (= کینه‌توز‌تر و نفرت‌پراکن‌تر) می‌شوند.

 

منبع: اعتماد آنلاین