|

محمود صادقی، نماینده پیشین در گفت‌و‌گو با «شبکه شرق»:

قانون انتخابات چفت و بست های نظارتی را محکم کرده است/ اراده بر نقش آفرینی احزاب نیست/ چینش نهایی مجلس بر خواست عمومی اولویت داشته

انتخابات پیش رو در اسفندماه را می‌توان متفاوت‌ترین انتخابات دانست چرا که قرار است بر اساس قانون جدید برگزار شود. قانونی که برایاولین بار ثبت نام را به پیش ثبت‌نام مشروط کرده تا شاید بار رد صلاحیت گسترده را از دوش شورای نگهبان بردارد و به کامل نبودن یاانطباق نداشتن مدارک نسبت داده شود و عملا امکان ثبت نام نهایی فراهم نشود تا نیاز به رد صلاحیت گسترده به شیوه سال‌های گذشته باشد. اماآیا این فرمول به افزایش مشارکت و رقابتی‌تر شدن انتخابات خواهد انجامید؟

قانون انتخابات چفت و بست های نظارتی را محکم کرده است/ اراده بر نقش آفرینی احزاب نیست/ چینش نهایی مجلس بر خواست عمومی اولویت داشته
خبرنگار: مرجان کُرد

اگر هدف برگزاری انتخابات با مشارکت بیشتر با نتیجه نامعلوم باشد این شیوه آن را محقق نمی‌سازد. اگر هدف برگزاری انتخابات با مشارکت کمتر و نتیجه معلوم و قابل پیش‌بینی باشد هم آیا تدوین‌کنندگان نگران کاهش بیشتر نرخ مشارکت با پیام نزول سرمایه اجتماعینیستند؟ به نظر می‌رسد قانون جدید به دنبال تلفیق این دو مدل است. رقابتی درون اردوگاه اصول‌گرایی، با حذف پیشاپیش رقیبان آنان با مکانیسمی به نام «پیش ثبت نام». شبکه شرق، این نکات را با محمود صادقی، حقوقدان و نماینده پیشین مجلس در میان گذاشته است.

 

*به نظر شما قانون انتخابات مجلس که اخیرا اصلاح شد به مشارکت بیش‌تر مردم منجر می‌شود یا باید منتظر عوامل و مولفه‌های دیگر بود؟ اساسا این قانون چه تاثیری در انتخابات اسفند دارد؟

به نظر من قانون انتخابات، محدودیت‌ها را نسبت به گذشته بیشتر کرده و انتظار نمی‌رود که منجر به مشارکت بیشتر شود. نه برای احزاب راهی باز کرده، نه برای افزایش رقابت و مشارکت. در واقع محدودیت‌های نظارتی را بیشتر کرده، شرایط و محدویت‌ها را برای تایید صلاحیت‌ها افزایش داده و هیچ افقی برای مشارکت بیشتر، پیش روی فعالان سیاسی نگذاشته است. نه تنها نظارت استصوابی را تشدید کرده بلکه برخلاف قانون اساسی حتی آن را به بعد از انتخابات هم تسری داده است. بنابراین به نظر نمی‌رسد رویکرد قانون اصلاح انتخابات منجر به افزایش مشارکت شود.

*به نظر شما آیا وضعیت حاکم بر پیش ثبت‌نام‌ها به خاطر قانون انتخابات مجلس است یا این قانون نه تاثیری بر پیش ثبت‌نام‌ها و نه بر ثبت‌نام‌ها دارد و تایید صلاحیت‌ها به شکل سابق انجام خواهد شد؟ اگر این طور است چرا اصرار بر تصویب قانون انتخابات مجلس بوده است؟

اصطلاح «پیش ثبت‌نام» اساسا اصطلاح غلطی است و در واقع ثبت نام درست است. چون اگر کسی تاکنون اقدام نکرده باشد بعدا فرصت ثبت‌نام نخواهد داشت. تنها اتفاقی که افتاده است این است که ظاهرا این فرایند طولانی‌تر شده است. این فرایند هم به نظر من بیشتر برای اعمال نظارت‌های تام و تمام‌تر و سختگیرانه‌تر است. در حقیقت در گذشته درمورد لزوم افزایش مدت زمان ثبت‌نام تا تایید صلاحیت‌ها و انتخابات، یک نگاه این بود که برای احزاب فرصت بیشتری فراهم شود. علاوه بر آن در قسمت تایید رد صلاحیت‌ها هم فرصت بیش‌تری برای اعتراض‌های افراد گذاشته شود. اما ما می‌دانیم که این اتفاق نیفتاده است. عملا کارکرد «پیش ثبت‌نام» به تعبیری که جا افتاده اما در قانون چنین تعبیری وجود ندارد موجب تشدید نظارت‌ها خواهد شد. یعنی فرصت بیشتری برای نظارت فراهم کرده است. در حالیکه اگر بنا بر افزایش مشارکت بود باید نقش احزاب در انتخابات مورد توجه قرار می‌گرفت. 

فرآیند نهایی شدن سند سیاست کلی انتخابات و همچنین فرآیند تصویب اصلاحیه قانون انتخابات و آنچه که نهایتا اتفاق افتاد نشان می دهد اراده بر معنادار کردن انتخابات و نقش آفرینی احزاب نیست. چون به شکل معمول در همه دنیا احزاب جز عناصر اصلی انتخابات هستند. در دنیا شاهدیم به جای آنکه انتخابات از طریق فرآیند نظارتی و شورای نگهبان در دو مرحله باشد، این دو مرحله‌ای از طریق فرآیند انتخابات مقدماتی درون تشکیلاتی و احزاب انجام می‌شود. یعنی کاندیداها اول در درون احزاب رقابت می‌کنند، کاندیداهای مقبول‌تر و اصلح در یک فرآیند رقابتی درون تشکیلاتی معین می‌شوند. بعد از آن کادر اصلی انتخابات را تشکیل می‌دهند. اما متاسفانه هم در قانون قبلی و هم در اصلاحیه فعلی هیچ نقشی برای احزاب دیده نشد. بنابراین احساس مردم و آنچه که واقعیت دارد این است که ابتدا کاندیداها را با صلاحدید خود دستچین می‌کنند و بعد به مردم می‌گویند از میان کاندیداهایی که ما اصلح تشخیص داده‌ایم انتخاب کنید. برای همین دوره به دوره و به خصوص در انتخابات اخیر مردم عملا به چنین عملکردی پشت کردند. پیش‌بینی من هم این است که در انتخابات پیش رو هم نه تنها وضعیت استقبال و مشارکت مردم  از انتخاباتمجلس یازدهم و همچنین ریاست جمهوری بیش تر نشده بلکه به مراتب پایینتر هم خواهد آمد.

*اساسا چه دلیلی وجود دارد که ما در هر انتخابات شاهد تغییر و تحول گسترده در قانون هستیم در صورتی که بعد از تصویب همان قانون با اجرا نشدن برخی از موادش هم رو به رو می شویم . مثلا ضرورت استعلام از مراجع مختلف. هرچند در قانون فعلی اضافه شدن برخی مراجع برای تایید صلاحیت ها هم خودش بحث انگیز شده است.

ضرورت قوانین را باید از قانون‌گذاران پرسید. اگر بخواهیم این قانون را با قانون قبلی مقایسه کنیم ویژگی‌های مثبتی هم دارد. بحث فضای مجازی و شبکه‌های اجتماعی را مورد توجه قرار داده و به روز شده است. هرچند در اینجا هم رویکرد انقباضی و محدود کننده برای استفاده از فضای مجازی را مشاهده می‌کنیم.

در مجموع در این قانون چفت و بست‌های نظارتی محکم‌تر شده است و در واقع با این قانون انتخابات مجلس، اصطلاحا شورای نگهبانی‌تر شده و از نقش‌آفرینی جامعه مدنی و سلول‌های جامعه دورتر شده است. 

 

کاملا پیداست در اصلاح این قانون هم عجله داشتند و شتاب‌زده آن را از آب و گل درآوردند و  ماده مربوط به انتخابات تناسبی را به طرز غیرمتعارفیحذف کردند. حالا هم ابلاغ و اجرای فوری غیر انتخاباتی این مصوبه نشان می‌دهد بنا را بر انقباضی‌تر کردن نظام انتخاباتی گذاشته اند.

 البته نکته‌ای که در سیاست کلی هم آمده بود این بود که قوانین ثبات بیشتری داشته باشد. اتفاقا در اصلاحات قانون هم این ماده را اضافه کردند و گفته اند که هرگونه اصلاح قانون انتخابات از این پس منوط به رای دو سوم نمایندگان است. اما این ثبات با توجه به تغییراتی که صورت گرفته است عملا به این معناست که محدودیت های تشدید شده در این قانون در دوره بعدی مجلس نتواند به آسانی اصلاح شود.

*آیا میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده مجلس دغدغه اصلی بوده یا مثل همه کشورها چینش نهایی پارلمان ؟

 

ظاهرا چینش نهایی پارلمان اولویت داشته تا این که مجلسی باشد برآیند خواست عمومی یا به تعبیر امام عصاره فضایل ملت باشد.

 

*اگر بخواهیم انتخابات مجلس در ایران را با نظام های پارلمانی یا ریاستی مقایسه بکنیم با کدام کشور می‌توان مقایسه کرد؟ چون در حال حاضر اگر بگوییم نظام پارلمانی است اینطور نیست چون دولت از دل مجلس بیرون نمی‌آید بر اساس نظام ریاستی رییس جمهور اختیاراتی دارد و مجلس هم اختیارات جداگانه‌ای اما در همین نظام ریاستی فعلی، مجلس اختیار استیضاح و برخورد با وزرا را دارد. آیا اهمیت مجلس به این خاطر است یا اساسا با وجود شورای نگهبان که اختیار رد مصوبات مجلس را دارد و شوراهای عالی که عملا قانون گذاری می کنند آیا اساسا مجلس کارکرد و اهمیت گذشته خودش را همچنان حفظ کرده که بحث در مورد قانون انتخابات ضرورت داشته باشد یا خیر؟

 

به نظر می رسد این عنوان ها درست نیست. نه پارلمانی است و نه ریاستی. آنچه که مهم است شوراهای فرادستی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی، شورای عالی فضای مجازی عملا نقش مجلس را روز به روز کاهش داده اند.

 

یکی از دلایل عدم اقبال مردم به انتخابات همین نکته است. حتی کوچک ترین مصوبات همین مجلس اصولگرای یازدهم هم به دیوار سخت نهادهای نظارتی برخورد می کند.

نکته بعدی هم این است که وقتی گفته می شود پارلمانی یا ریاستی باز هم در همه نقاط دنیا که این سیستم ها وجود دارند چه آنجایی که پارلمان تعیین کننده است چه آنجایی که رییس جمهور تعیین کننده است حاصل فرآیندهای دموکراتیک در نظام های انتخاباتی حزبی است. این نکته در نظام سیاسی ما حلقه مفقوده است و تا این حلقه مفقوده وجود نداشته باشد اساسا انتخابات معناداری شکل نمی گیرد.

نکته بعدی مورد اشاره ام این است که چرا می گوییم نه پارلمانی است و نه ریاستی به این دلیل است که نه با اقتضائات نظام پارلمانی که در آن پارلمان تعیین کننده است و دولت از پارلمان بیرون می آید و نه با اقتضائات نظام ریاستی که در آن رئیس جمهور تعیین کننده است منطبق است. از آن جهت که کوچک ترین اعمال رئیس جمهور حتی عملکرد وزرا، برنامه ها و بودجه سالانه در اینجا تحت کنترل مجلس است.

 

*برای بالا بردن نرخ مشارکت در انتخابات باید چه تدبیر و سازوکاری اتخاذ کرد. آیا ممکن است رقابتی بدون حضور اصلاح طلبان درون اردوگاه اصولگرایی به وجود بیاید ؟

 

وقتی مجال رقابت برای همه گروه‌ها و چهره‌های سیاسی فراهم نشود طبیعتا انتخابات پرشور رقابتی اتفاق نمی افتد نهایتا به انتخاباتی درون جناحی منجر می‌شود. مثل اکنون که طیف قالیباف و پایداری در مجلس فعلی با هم رقابت دارند و در حال گرم کردن خودشان برای دور آینده هستند. اگر عنصر دیگری هم اضافه شود باز هم درون طیف اصولگرا این رقابت شکل گرفته است. خیلی تفاوت معناداری بین آن ها وجود ندارد بنابراین یک رقابت و مشارکت تام و تمام شکل نخواهد گرفت. البته این نکته هم ناگفته نماند که جامعه ما در اصولگرایی و اصلاح طلبی خلاصه نمی شود. طیف های دیگری هم وجود دارد که سالیانی است به حاشیه رانده شده اند. بخش زیادی از بدنه جامعه مخصوصا بخش خاکستری جامعه اساسا نه اصلاح طلب و نه اصولگرا هستند. خواسته های متفاوتی دارند اما ممکن است به لحاظ نزدیکی مطالبات خود با رویکرد برخی جناح ها به رای دادن رغبت پیدا کنند و طبعا در صورت غیبت این جناح‌ها چنین رغبتی در طیف خاکستری نیز بوجود نمی‌آید.