بازخوانی ۳ دوره متفاوت از زندگی احسان خاندوزی
چهره هفته| تیشه به ریشهها
خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد مدافع اصلی بحث حاشیهساز مولدسازی شده است. کار تا جایی رسیده که او همه آن عشق و علاقه پدرانه احمد توکلی را به کناری نهاده و برای دفاع از مولدسازی و ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس دولت، تیشه به ریشه همه گذشته خود زده است. مردی که احمد توکلی با استعانت از مفاهیم دینی او را «سید احسان ما» مینامید حالا کار را به جایی رسانده که توکلی و سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت را به «خلافگویی و اخلال در امنیت روانی جامعه» متهم میکند و بدون توضیح مشخصی درباره نامههای توکلی ترجیح میدهد که قدرت را نگاه دارد و فعلا با گذشته خود کاری نداشته باشد.

پروردگارا بار سنگین اصلاح اقتصاد فرو پاشیده را بر دوش دکتر سیداحسان ما، رئیسی ارجمند و سایر اعضای کابینه گران مساز. خاندوزی را چنان بدار که حبیبت محمد(ص) را وصف کردی : آنچه مردم را برنجاند، بر او گران آید و ناپذیرفتنی، حریص بر خدمت به مردم و هدایتشان ورئوف و رحیم نسبت به گروندگان به خدا و پیامبرش ... وی را پذیرای توصیهای ساز که محمد مصطفی به جان خویش، علی مرتضی، فرمود: علی جان، دغدغه مردم را داشته باش و غصه آنان را بخور که اگر این دغدغه و غصه، به مردم فایدهای نرساند، تو را سود میرساند ... سید احسان باید بداند که همتش را برای آسان ساختن شرایط کسب و کار اصحاب صنعت و تجارت، به تمامه بکار بندد و از آنان حمایت کند ولی بدین امر هم هوشیار باشد که میل به انحصار و سلطه بر بازار در این اقشار قوی است و علی به پیروی از جان خویش، محمد، از خاندوزی خواسته است تا از احتکار و سلطه انحصار باز دارد و گرانی اجناس را تحمل نکند و نرخها را چنان هدایت و یا تنظیم کند که نه به مشتری اجحاف شود و نه صاحبان صنعت و تجارت را زیانی رسد ... سید احسان بی شک باید کانون توجه و میلش را مستضعفترین و محرومترین طبقات جامعه قرار دهد، کسانی که راه و چاره برای رفع نیاز میجویند ولی نمییابند!»
این جملات در روز ۴ شهریور ۱۴۰۰ برای احسان خاندوزی، وزیر کنونی اقتصاد دولت ابراهیم رئیسی، نوشته شده است. نویسنده نامه و توصیهها هم کسی نیست جز احمد توکلی، رئیس هیئت مدیره دیده بان شفافیت و عدالت. احمد توکلی که این روزها چهرهاش به دلیل بالا رفتن سن و بیماری اندکی تکیده شده، در ۸ سال گذشته رویهای تازه به خود گرفته و با تأسیس سازمان مردمنهاد دیدهبان شفافیت و عدالت سعی کرده است در کنار اصولگرایان همسو با خویش رویهای متفاوت را به میان آورد. این سازمان بدون کوچکترین رودربایستیهای معمول در ایران اگر در زمینههای اقتصادی و اجتماعی نکتهای ببینید در شفافترین وجه ممکن آن را رخنمایی میکند و از قضا درباره دادن هزینه هم کمترین هراسی ندارد.
اما تازهترین واکنش سازمان منصوب به توکلی به ماجرای پر حاشیه مولدسازی است. توکلی در نامه خود درباره این مصوبه مانند همیشه بدون تعارف به این مصوبه و مدعیان و موافقان آن میتازد و با رد دعاوی این مصوبه درباره اصلاح ساختار بودجه، افزایش بهرهوری و رشد اقتصادی مینویسد: «نه درآمد ارزی هنگفت سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲، دوره آقای احمدینژاد (منعکسشده در سالهای ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۳ نمودار بالا) همراه با افزایش ۴۳ درصدی بودجه جاری و۵۷ درصدی بودجه عمرانی در سال نخست صدارت آقای احمدینژاد نیز نتوانست روند کاهنده بهره وری کل عوامل را تغییر دهد. درحالیکه آقای احمدی نژاد ۱۱۹هزار میلیارد تومان شرکت دولتی را نیز فروخت و صرف بودجه کرد! در شرایط فعلی نیز سرازیر کردن ارز و ریال در چاه ویل بودجه پیش از اصلاحات واقعی ساختار بودجه دردی را دوا نمیکند.» هر چند که او در حال بحث اقتصادی و نقد مصوبه مولدسازی بود در میانه نامه خویش به نکتهای اشاره میکند که نه تنها نقد را به فراموشی سپرد که بحث روز هفته گذشته اقتصاد ایران شد: «شگفتآور آنکه مصوبه، برای زحمات طاقتفرسایی که در پایمال کردن اصول قانون اساسی، سلب حقوق اساسی ملت و بیاعتنایی به مقامات و نهادهای کشور و شکایت از همه منتقدان خود، برای خود دستخوشی در نظر میگیرند. مصوبه این حق الزحمه را تا ۵ درصد از منابع حاصل از زمین فروشی تعیین کرده است. مثلاً امسال که طبق قانون بودجه قرار است ۱۰۸ هزار میلیارد تومان از زمین فروشی حاصل شود، هیئت میتواند برای خود و امربران خود تا ۵۴۰۰ میلیارد تومان حق الزحمه تعیین کند! فرض را بر این میگذاریم که روئین تنان، مدیران ضعیفنواز هستند و ۹۰ درصد این حق الزحمه را به امربران میدهند و خود فقط ۱۰ درصد آن را میگیرند. در این صورت؛ به هر یک از۷ صاحبمنصب عضو هیئت برای، ۲۴ جلسه در کل سال ۱۴۰۲، مبلغ ۸ میلیارد تومان حق الزحمه میدهند!! به نظر شما اندکی زیاد نیست؟! از این هفت نفر میپرسم، چگونه میخواهید نزد مردمی که برای پولِ پیشِ خانه این در و آن در میزنند و ناامید بازمیگردند از این تصمیمات بیاساس و غیرعلمی و ظالمانه که فقیران را فقیرتر و اغنیا را غنیتر میسازد دفاع کنید؟»
این جملات توکلی بهقدری بیپرده بیان شده بود که اولین واکنش به آن را سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد، انجام داد: «مبلغ مورد اشاره در قانون طبق آییننامه اجرایی موجود، صرف پرداخت هزینههای مربوط به اجرای قانون مولدسازی شده و فهرست هزینهکرد آن طبق قانون هر ۶ ماه افشا میشود و به هیچ عنوان پرداختی برای اعضای هیئت مولدسازی در آن در نظر گرفته نشده است. از دستگاه قضائی انتظار داریم در ارتباط با ادعای نادرست مطرح شده مبنی بر دریافت دستمزد توسط هیئت ۷نفره مولدسازی ورود و نتیجه بررسی خود را فوراً به افکار عمومی اعلام کند. این هیئت نه دریافتی داشته و نه خواهد داشت. این ادعا مصداق بارز خلافگویی و اخلال در امنیت روانی جامعه است.»
این واکنش تند وزیر اقتصاد و مجموعه تحت نظر او خطاب به کسی بود که خاندوزی را «سید احسان ما» خطاب میکرد. توکلی مردی بود که مسیر رسیدن خاندوزی ۴۳ ساله به وزارت را هموار کرده بود و در نامه پر از لطف و محبت خود که بخشی از آن در ابتدای این مطلب آمد، نیز این عشق و علاقه را نشان میداد.
همین همآوردی سید احسان خاندوزی را به عنوان چهره هفته گذشته ایران قرار میدهد. مردی که حالا با قدرت تمام و در حالی که در موضع قدرت قرار دارد، احمد توکلی که برای او نامه پدرانه مینوشت را به «خلافگویی و اخلال در امنیت روانی جامعه» متهم میکند. در همین وصف است که میتوان ۳ دوره از زندگی احسان خاندوزی را ورق زد و راهی که او تا وزیر اقتصاد شدن آمده را پیگیری کرد. راهی که هر گوشه آن را بنگرید تنها با یک اسم روبهرو میشوید: احمد توکلی.
از گرگان تا امام صادق
احسان خاندوزی آنگونه که خود میگوید در گرگان به دنیا آمده اما دنبال کردن مسیری که او پیموده از ابتدای دهه ۸۰ قابل ردگیری است: «بنده از اهالی گرگان و متولد یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۳۵۹ هستم. پدر و مادرم هر دو معلم بودند. رشته تحصیلیام ریاضی – فیزیک بود. سال ۱۳۷۷ در رشته معارف اسلامی و اقتصاد، وارد دانشگاه امام صادق (ع) شدم. سال ۱۳۸۰ برای نخستین بار مقالهام در همایش وزارت بازرگانی در موضوع جهانی شدن، برای ارائه پذیرفته شد و علاقهمندیام به تحقیق و نگارش مقالات، موجب شد در پایان دوره کارشناسی ارشد، رتبه سوم پژوهشی کشور را در میان دانشجویان کسب کنم.»
خاندوزی در سالهای حضور در دانشگاه امام صادق به جنبش عدالتخواه دانشجویی پیوست و در سالهای ۱۳۸۳ و ۱۳۸۴ به عنوان مسئول بسیج دانشجویی دانشگاه امام صادق فعالیت کرد: «همزمان در دوره دانشجویی به فعالیت اجتماعی مشغول بودم، در سال ۱۳۸۱ با نسل نخست جنبش عدالتخواه دانشجویی همکاری کردم. در سال تحصیلی ۸۴-۱۳۸۳ مسئولیت بسیج دانشگاه بر عهدهام بود، همان زمان که جریان دانشجویی نقش موثری حول مناقشه انرژی اتمی ایفا کرد.» همین روزها و فعالیتها بود که شرایط را برای مهمترین دوران او فعالیتهای او در دهه ۹۰ فراهم کرد: «با شناختی که دبیر کمیسیون اقتصاد کلان مجمع تشخیص مصلحت نظام از کارهایم پیدا کرده بود، قریب دو سال و در زمان ابلاغ سیاستهای کلی اصل ۴۴ به فعالیت کارشناسی در آن نهاد مشغول بودم.» در آن روزها مجید قاسمی، مدیرعامل کنونی بانک پاسارگاد، دبیری کمیسیون اقتصاد کلان، بازرگانی و اداری مجمع تشخیص مصلحت نظام را برعهده داشت. حضور در مجمع تشخیص مصلحت نظام و فعالیتهای دانشجویی او را به عنوان یکی از گزینههای بالقوه جریان اصولگرایی مطرح کرده بود. مردی که خیلی زود پلههای ترقی را طی میکرد آماده بود وارد فصل تازهای شود و راه این فصل تازه از رهگذر احمد توکلی میگذشت.
از مرکز پژوهشهای مجلس تا دیدهبان شفافیت و عدالت
بعد از فعالیتهای ابتدایی و فارغالتحصیلی از دانشگاه امام صادق، خاندوزی آماده نقشآفرینیهای تازه بود. این نقشآفرینی هم در سالهای ابتدایی حضور احمدینژاد در دولت نهم و مجلس همسو، بسیار راحتتر بود. قرار بود که جوانان اصولگرا کادر آینده جمهوری اسلامی را در بخشهای مختلف بسازند. خاندوزی درباره آن سالها میگوید: «از اواخر سال ۱۳۸۵ وارد مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی شدم و همزمان به ادامه تحصیل مقطع دکتری اقتصاد در دانشگاه علوم و تحقیقات پرداختم.» این روزها که او وارد مرکز پژوهشهای مجلس میشود همان سالهایی که ریاست مرکز پژوهشها بر عهده احمد توکلی است. توکلی که در دورههای هفتم و هشتم مجلس نماینده تهران است، همزمان مدیریت مرکز پژوهشها را هم بر عهده داشت. احتمالا او در آن سالها همگام با دولت احمدینژاد در اندیشه کادرسازی بود و چه کسانی بهتر از دانشآموختههای معارف اسلامی و اقتصاد دانشگاه امام صادق. عملا ورود جدی خاندوزی به فعالیتهای اجرایی از همینجا و با احمد توکلی آغاز شد. توکلی تا سال ۱۳۹۱ در مرکز پژوهشهای مجلس حضور داشت و از قضا خاندوزی هم به تدریج به عنوان یکی از مدیران این مرکز نقش ایفا میکرد. اما تغییر شرایط سیاسی در ایران، روی کار آمدن دولت حسن روحانی و تغییر مجلس باعث شد که خاندوزی به همراه احمد توکلی به همان سازمانی برود که امروز همه دعواها بر سر آن است. سال ۱۳۹۴ احمد توکلی سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت را پایهگذاری میکند و خاندوزی هم به همراه مریدش و در کنار استادی دانشگاه علامه طباطبایی، مرکز پژوهشهای مجلس و اندیشکده حکمرانی شریف، حرکتهایی هم برای «عدالت» و «شفافیت» هم انجام میداد: «وقتی را ]هم[ در هیئت مدیره دیدهبان شفافیت و عدالت ... صرف میکردم.» خاندوزی در تمام آن سالها در کنار احمد توکلی و بر مدار نوع تفکر او به اقتصاد وقت میگذارند. حتی برخی تحلیلگران درباره دیدگاههای اقتصادی احسان خاندوزی معتقد بودند: «این دیدگاه اشتراکات زیادی با دیدگاههای نادران و توکلی دارد. گرچه توکلی و نادران طرفدار اقتصاد دولتیاند اما خاندوزی گاهی نشان داده که دیدگاههایش با این رویکرد کمی فاصله دارد. به عبارتی دیدگاههای به روزتری دارد.»
از نمایندگی مجلس یازدهم تا وزارت اقتصاد
تغییر فضای سیاسی کشور بعد از مجلس دهم، رویکرد سلبی شورای نگهبان و عدم اقبال به انتخابات، مجلس یازدهم را در اختیار اصولگرایان قرار داد. احسان خاندوزی هم به عنوان نفر هفتم نماینده تهران شد. قرار گرفتن او در لیست اصولگرایان را میتوان به نزدیکی او با احمد توکلی و الیاس نادران ربط داد. خاندوزی با ورود به مجلس به عنوان نایب رئیس کمیسیون اقتصادی مجلس مشغول شد و از قضا یکی از کسانی بود که با حضور جدی در برنامههای تلویزیونی نقش یکی از منتقدان جدی سیاستهای اقتصادی دولت روحانی را بازی کرد. او پیشنهاد داده بود که در مجلس اتاق ضد تحریم تشکیل شود، تا زمانی که تحریمها وجود دارد بررسی و تصویب FATF دردی را دوا نمیکند، باید به دنبال استفاده از ادامه فرصت رونق بازار سرمایه برای کمک به بخشهای تولید بود و سیاست تخصیص ارز بر مبنای دلار ۴۲۰۰ ابعاد مخاطرهآمیز و فسادآلودی دارد و باید این سیاست کنار گذاشته شود. با همه این دیدگاهها خاندوزی وزیر اقتصاد دولت ابراهیم رئیسی شد و این بار در مقام اجرایی نه تنها دستاوردی برای اقتصاد ایران تا امروز به بار نیاورده که میتوان گفت وزارت اقتصاد او به جای حل مشکلات اقتصادی بیشتر مدافع سیاستهای دولت بوده است. حالا هم خاندوزی به عنوان وزیر اقتصاد مدافع اصلی بحث حاشیهساز مولدسازی شده است. کار تا جایی رسیده که او همه آن عشق و علاقه پدرانه احمد توکلی را به کناری نهاده و برای دفاع از مولدسازی و ابراهیم رئیسی به عنوان رئیس دولت، تیشه به ریشه همه گذشته خود زده است. مردی که احمد توکلی با استعانت از مفاهیم دینی او را «سید احسان ما» مینامید حالا کار را به جایی رسانده که توکلی و سازمان دیدهبان شفافیت و عدالت را به «خلافگویی و اخلال در امنیت روانی جامعه» متهم میکند و بدون توضیح مشخصی درباره نامههای توکلی ترجیح میدهد که قدرت را نگاه دارد و فعلا با گذشته خود کاری نداشته باشد.