چرا اسرائیل از حمله زمینی به نوار غزه واهمه دارد؟
رادیو ارتش رژیم صهیونیستی روز دوشنبه اعلام کرد، اسرائیل با درخواست واشینگتن برای تعویق تهاجم زمینی به غزه تا رسیدن نیروهای اضافی آمریکایی به منطقه موافقت کرده است.
به گزارش شبکه شرق، رادیو ارتش رژیم صهیونیستی روز دوشنبه اعلام کرد، اسرائیل با درخواست واشینگتن برای تعویق تهاجم زمینی به غزه تا رسیدن نیروهای اضافی آمریکایی به منطقه موافقت کرده است.
این خبر در حالی اعلام شد که روز قبل از آن رسانههای اسرائیلی اعلام کرده بودند، کابینه اسرائیل با توجه به شدت گرفتن تلاشهای دیپلماتیک برای آزادی شهروندان غیرنظامی حاضر در غزه دست به این کار زده است.
این واقعیت بر کسی پوشیده نیست که با وجود ورود جنگ علیه غزه به سومین هفته خود، اسرائیل هیچ دستاورد واقعیای از این جنگ نداشته و در مقابل شکست سهمگین و ویرانگری که در روز ۷ اکتبر متحمل شد، تا امروز به چیزی به عنوان پیروزی و دستاورد از تهاجم گسترده خود به نوار غزه نرسیده است.
این جنگ گرچه برای فلسطینیان تلفات جانی و مالی بسیار زیادی داشته و به گفته رئیس دفتر اطلاعرسانی دولت غزه، هر ساعت ۵۰ فلسطینی کشته یا زخمی شدهاند، اما با توجه به اینکه تا لحظه تهیه این نوشتار اسرائیل قادر به هدف قرار دادن هیچ شخصیت شاخصی از رهبران مقاومت نبوده، این امر هم یک شکست دیگر یا حداقل یک ناکامی بزرگ برای اسرائیل و ارتش آن قلمداد میشود.
در این بین بسیاری از ژنرالهای بازنشسته اسرائیلی هم به مسئولان نظامی و سیاسی این رژیم گوشزد میکنند که حماس به طور حتم به غیر از طراحی نقشه تهاجمی خود، برنامهها و طرحهای تدافعیای نیز برای بعد از حملات تدارک دیده است و در این صورت باز میتواند غافلگیریهایی برای ارتش اسرائیل رقم بزند.
امروز اسرائیل که از فشار حداکثری به بدنه جامعه فلسطینی از طریق کشتارهای کور و وحشیانه برای مجبور کردن حماس به دادن امتیاز راه به جایی نبرده، و از سوی دیگر با توجه به اعلام اهداف احساسیاش در رابطه با از بین بردن کامل حماس در واکنش به عملیات طوفانالاقصی، بر سر دوراهی بغرنجی بین پذیرش شکست در مقابل حماس و پایان این جنگ یا ادامه جنگی که احتمالاً به شکست طرح اعلامشده تلآویو در از بین بردن حماس میانجامد قرار گرفته است.
از یک سو ادامه این فشارهای بیحاصل در سایه به جوش آمدن (هرچند ناچیز و نمادین) وجدان جامعه جهانی و مقاومت سرسختانه ملت فلسطین در مقابل تمامی این کشتارها در سوی دیگر، هزینههای تهاجم زمینی را بهشدت برای اسرائیل بالا میبرد.
در کنار آن باید به چالشهای دیگری همچون نداشتن نقشه راه مشخص برای دسترسی به گروههای مقاومت، جنگ در مناطق پرجمعیت و مسکونی، کمینهایی که مقاومت سالها در این مناطق تدارک دیده و از آن مهمتر واکنش شدید جامعه جهانی، جهان اسلام و بهویژه محور مقاومت نسبت به اسرائیل و همچنین ایالات متحده نیز اشاره کرد.
به گمان کارشناسان اسرائیلی، ورود به جنگ زمینی با غزه میتواند دیگر جبهههای محور مقاومت را هم به واکنش وا دارد و صرف فعال شدن جبهه شمالی فلسطین اشغالی به معنای مشغول شدن و زمینگیر شدن بخش چشمگیری از توان نظامی اسرائیل در این منطقه خواهد بود.
در این فرایند جبهه کرانه باختری و حتی مناطق ۱۹۴۸ را هم نباید فراموش کرد که میتوانند بخشهایی از توان رزمی اسرائیل را هم در آنجا باقی نگه دارند.
در این بین اسرائیل مجبور خواهد بود با نیروهای تکاور و بدنه نیروهای احتیاط خود به جنگ غزهای برود که به اعتراف ژنرالهای اسرائیلی، امروز بیش از هر زمان دیگری خود را برای این مبارزه آماده کرده است.
از عملکرد ارتش اسرائیل طی حدود سه هفته گذشته چنین برمیآید که هنوز به نقطه اوج آمادگی خود برای ورود به جنگی، که به اعتراف رهبران اسرائیل، سخت طولانی و به طور حتم پرتلفات خواهد بود، نرسیده است و در این مسیر نیاز مبرمی به پشتیبانی آمریکا دارد و شاید به همین دلیل هر روز حضور آمریکا در این جنگ نیز جدیتر میشود.