|

چند روایت از زندگی سیاسی قاسم روانبخش

چهره هفته | خالص‌ساز

شاید از دیدگاه بسیاری در هفته‌ای که فعال سیاسی تازه به دوران رسیده‌ای، مملکت را به نام خویش و همفکرانش سند کرد، او چهره هفته باشد اما جملات کوتاه قاسم روانبخش نشان داد راهی که صاحب جمله «مملکت مال حزب‌اللهی‌ها است» قصد آغاز آن را دارد، سال‌ها قبل توسط شاگرد مصباح و عضو جبهه پایداری پیموده شده است. روانبخش با جملاتی که در شبکه اجتماعی خود نوشت نشان داد که در برای جبهه پایداری و آنان به همان پاشنه‌ای می‌چرخد که سال‌ها برای تبدیل آن به واقعیت تلاش کرده‌اند.

چهره هفته | خالص‌ساز

«امیدوارم شورای نگهبان نامزدهایی که در تراز انقلاب اسلامی نیستندتأیید نکند. برخی از نمایندگان فعلی نیز با مجلس انقلابی نسبتیندارند! انتظار این است کسانی که با سوء استفاده از جایگاه خود مانع تصویب طرح‌های مهم شفافیت و صیانت از کاربران فضای مجازی و عفاف و حجاب شده‌اند ردصلاحیت شود.» صاحب این جملات یکی از در صحنه‌ترین آدم‌هایی است که فضای سیاسی کشور در دو دهه اخیر به خود دیده. یکی از نزدیک‌ترین شاگردان محمدتقی مصباح یزدی و - با اندکی اغراق - جز اولین گروهی که از مؤسسه پژوهشی امام خمینیبرای تبیین اندیشه‌های استاد در ایران دوره اصلاحات و پس از آن تلاش بی‌دریغی انجام دادند.

شاید از دیدگاه بسیاری در هفته‌ای که فعال سیاسی تازه به دوران رسیده‌ای، مملکت را به نام خویش و همفکرانش سند کرد، او چهره هفته باشد اما همین جملات کوتاه قاسم روانبخش نشان داد راهی که صاحب جمله «مملکت مال حزب‌اللهی‌ها است» قصد آغاز آن را دارد، سال‌ها قبل توسط شاگرد مصباح و عضو جبهه پایداری پیموده شده است. روانبخش با جملاتی که در شبکه اجتماعی خود نوشت نشان داد که در برای جبهه پایداری و آنان به همان پاشنه‌ای می‌چرخد که سال‌ها برای تبدیل آن به واقعیت تلاش کرده‌اند. جبهه‌ای که آن را به نام «پایداری» می‌شناسیم، هر چند محصول یک صبغه سیاسی طولانی‌مدت نیست اما ریشه در نگاهیدارد که فضای سیاسی ایران امروز را به قبضه خود در آورده است و هر روز نشانه‌های قدرت گرفتن بیشتر و بیشتر این تفکر را می‌توان دید.

جبهه پایداری تاکنون بارها ثابت کرده که دیدگاهش درباره فضایسیاسی جمهوری اسلامی همان چیزی است که به تازگی آن را با واژه «خالص سازی» تفسیر می‌کنند. رویکردی که - دوباره با اندکی اغراق - می‌توان رد پای قاسم روانبخش را به عنوان یکی از مجریان اصلی آن از سال‌های 1380 به این سو به خوبی ردگیری کرد. چنین است که می‌گوییم قاسم روانبخش با همین چند جمله می‌تواند چهره هفته باشد. مردی که از دبیر سیاسی هفته‌نامه پرتو تا عضو جبهه پایداری راهیمتفاوت را طی کرده و امروز به راحتی خود را محق می‌داند که «تراز انقلاب اسلامی» تعیین کند. او که به واقع داستان زندگی سیاسی اش هر چند همین‌جا تمام می‌شود اما آغازی متفاوت دارد.

 

خطوط قرمز را تعیین کنید

اولین بارهایی که نام قاسم روانبخش در فضای سیاسی کشور مطرح شد او یکی از شاگردان مؤسسه پژوهشی امام خمینی تحت مدیریتمحمدتقی مصباح یزدی بود. البته آقای روانبخش در سال‌های اوج مطبوعات در ایران، یکی از کسانی بود که به عنوان دبیر سیاسی هفته‌نامه «پرتو سخن» فعالیت خود را آغاز کرد. ماجرای راه‌اندازی این هفته‌نامه هم داستانی خواندنی است: «همزمان با گسترش هجمه علیه ارزش‌هایاسلام و انقلاب در سال‌های 76 و77خلأ نشریه‌ای احساس می‌شد که هم دغدغه دین و نظام اسلامی داشته باشد و هم از لحاظ فکری و نظری بتواند در مقابل افکار انحرافی و ضد دینی در حال گسترش بایستد و از آرمان‌های اسلام و انقلاب دفاع کند. بر این اساس و به همت جمعی از دلسوزان، هفته نامه پرتو سخن پا به عرصه مطبوعات گذاشت.» این هفته‌نامه به صاحب امتیازی مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی منتشر می‌شد و از همان روزها بود که نام دبیر سیاسی آن یعنی قاسم روانبخش هم به گوش می‌رسید. روانبخش در گفت‌وگویی در تاریخ 26 اردیبهشت 1380 از شورای امنیت ملی خواست تا خطوط قرمز را به درستی تبیین کند. وی گفته بود: «اعتقادات دینی مردم، مراجع، رهبری و امنیت ملی خطوط قرمز به شمار می‌آیند و مطبوعات باید آن را رعایتکنند.» او در همین گفت‌وگو دلیل سیاسی بودن فضای مطبوعات عصر اصلاحات را این‌گونه توضیح می‌داد: «طبیعی است که سیاست‌گذارانو دولتمردان مانند وزارت کشور و ارشاد، توسعه سیاسی را در نظر قرار داده و جامعه را به سوی آن سوق می‌دهند.»

مردی که از همان ابتدا در هفته‌نامه «پرتو سخن» و فضای رسانه‌ای برایخط قرمز‌ها تعیین تکلیف می‌کرد، رویکرد فتح نهادها و ورود مستقیم به فضای سیاسی با حمایت مصباح یزدی را در پیش گرفت. با چنیندست‌فرمانی بود که خیلی زود آقای روانبخش در انتخابات دوم شورای شهر و روستا شرکت کرد و به عنوان یکی از نماینده‌های شهر قم در بهار سال 1382 وارد شورای شهر شد.

البته یکی از تعاریفی که امثال روانبخش برای کار سیاسی در ایرانتعریف کردند و بعدها هم بسیار مورد توجه قرار گرفت این بود که آنان در موارد لزوم برای شخصیت حقوقی خود چندان ارزشی قائل نبودند و ترجیح می‌دادند با گذاشتن این گزاره که شخصیت حقیقی هم دارند به کارهایی دست بزنند که از مسئولین مستقیم یک روستا، شهر و یا کشور انتظار نمی‌رفت. اولین نمونه این ماجرا در روز ابتدای آذرماه 1382 خود را نشان داد و بعدها هم آقای روانبخش این عادت خود را ترک نکرد.

در آذر 1382 روانبخش به عنوان یکی از نمایندگان شورای شهر قم در تجمعی مقابل دفتر حزب مشارکت شرکت کرد که بعدا اعتراض شدیدفرماندار وقت قم را به دنبال داشت. روانبخش درباره این حضور توضیحاتجالبی داده است: «بر خلاف گزارش فرماندار قم که اعلام کرده است بنده به عنوان عضو شورای اسلامی شهر قم در تجمع چهارشنبه شب گذشته شرکت کرده بودم، باید بگویم که اصلا این طور نبوده است. من به عنوان یکشخصیت حقیقی در این تجمع شرکت کردم اما مردم من را به عنوان عضو شورای شهر می‌شناسند.» او از همان سال‌ها نشان می‌داد که قصد حضور در رده‌های بالای مسئولیتی در کشور را دارد اما ممکن است نقش‌های دیگری هم بازی کند. او در این سال‌ها نه تنها به عنوان یکشرکت‌کننده در تجمعات در قم بلکه به تدریج تبدیل به یکی از چهره‌هایاصلی سخنرانی در این مراسم‌ها شد.

 

حزب، بد است یا بدتر؛ از نخبگان حوزه و دانشگاه تا جبهه پایداری

روانبخش در بسیاری از مصاحبه‌های خود به مفهوم «حزب» و وجود چنینتشکلاتی در ایران حمله می‌کرد. او در سال 1384 معتقد بود که باید از حزب به سمت تشکیل جبهه‌ای فراگیر حرکت کرد: «امکان عقلی ایجادجبهه‌ فراگیر در بین جریان اصلاح‌طلب و اصول‌گرا وجود دارد و در مورد امکان وقوعی آن باید بحث کرد.» او در میانه این بحث‌ها و بعد از پیروزی محمود احمدی‌نژاد در انتخابات نهم ریاست‌جمهوری همواره یکیاز منتقدان اصلی جریان اصولگرایی هم بود و در ذیل انتقاد به احزاب حسابی هم جریان اصولگرایی را زیر و رو می‌کرد: «به نظر من عملکرد منفی اصلاح‌طلبان و شعارهایی که از سوی آقای احمدی‌نژاد مطرح شد باعث پیروزی وی گردید و اصول‌گرایان نقش چندانی در این پیروزینداشتند.»

او در روز 9 آبان 1385 و در آستانه انتخابات مجلس و مجلس خبرگان از آغاز به کار نهادی با عنوان «نخبگان حوزه و دانشگاه» خبر داد که در ابتدا گویا قصد داشتند در خبرگان نقش کلیدی ایفا کنند. روانبخش در گفت‌وگویی تاکید کرده بود که شاخص لیست این گروه «عدم ‌حضور هاشمی‌ و روحانی» است، هدف این گروه «اختلاف‌افکنی و ایستادن در مقابل جامعه مدرسین» نیست و شاخص لیست آنها «مصباح و مشکینی» هستند. جریان‌سازی مهمی که از قم فعالیت خود را آغاز کرده بود، در انتخابات خبرگان قصد تغییر فضا را داشت. البته این هدف چندان موفقیت‌آمیز بود و روانبخش در روز 28 آبان 1385 اعلام کرد برخینامزدهای این گروه در آزمون شفاهی رد شده‌اند: «آقایان علی مصباح یزدی، سقای بی‌ریا، شیخ مرتضی تهرانی، حسن‌زاده و دعایی از اعضای مؤسسه امام خمینی(ره) و کاندیدای این ستاد در انتخابات خبرگان در امتحان شفاهی شورای نگهبان صلاحیت علمی لازم را کسب نکرده‌اند.» ترکیبی از شخصیت‌هایی که بررسی نقش‌های آنها در ایرانامروز می‌تواند گروه‌گشای بسیاری از سؤالات باشد.

روانبخش در 27 فروردین 1386 و در پاسخ به این سؤال که «آیا ستاد نخبگان حوزه و دانشگاه قصد ندارد تبدیل به حزب شود»، گفته بود: «اینستاد متشکل از تعدادی از افراد است که دور هم جمع می‌شوند و در مورد مسائل مختلف صحبت می‌کنند و قرار نیست حزب بشوند؛ چراکه ما حزب راقبول نداریم و احزاب در ایران موفق نبوده و نخواهند بود ... مردم ایرانهوشیار و آگاهند و هیچ‌گاه تحت تأثیر احزاب سیاسی قرار نگرفته و نخواهند گرفت. مردم ایران در انتخابات به احزاب روی خوش نشان نمی‌دهند. ... طرفداران احزاب در ایران قلیل و انگشت‌شمار هستند ... هیچ‌گاه مردم ایران در تصمیم‌گیری‌های سیاسی خود تابع حرف دبیرکل فلان حزب نبوده و نیستند.» این حرف‌ها البته کارویژه آن روز خود را داشت چرا که 4 سال بعد همین آقای روانبخش یکی از کسانی بود که از آغاز به کار جبهه پایداری سخن گفت و درباره کارکردهای آن حرف‌های زیادی زد. البته که این جبهه هم 9 سال بعد تبدیل به «حزب پایداری انقلاب اسلامی» شد و مردی که سال‌ها هر چه خواست درباره حزب گفت در انتخابات شورای مرکزی آن شرکت کرد و به عضویت این حزب درآمد!

 

مدافع مصباح یزدی

قاسم روانبخش همان‌طور که اشاره شد به محمدتقی مصباح یزدی نزدیکبود و در این سال‌ها همواره در فرصت‌های مختلف از استاد خود دفاع کرد و گاهی هم در سخنرانی‌هایش به تبیین اندیشه‌های استاد پرداخت. او روز 19 دی 1384 در پاسخ به «اتهام» که مصباح یزدی نقش مردم را در حکومتقبول ندارد، گفت: «جایگاه مردم در دین، قانون اساسی و کلام امام، مشخص است. مردم حق دارند نمایندگان مجلس، شوراها، خبرگان و رئیس‌جمهور را انتخاب کنند. ما می‌گوییم نه تنها حق دارند بلکه علما، بزرگان ما، حضرت امام، سایر مراجع و خود آیت‌آلله مصباح می‌فرمایندمردم باید در انتخابات شرکت کنند و آن را واجب شرعی می‌دانند. به چنینکسانی اتهام می‌زنید که نقش مردم را قبول ندارند.» البته او این تکمله را هم به حرف‌های خود اضافه کرد: «جایگاه ولی فقیه هم در قانون مشخص شده است، اعتبار رئیس‌جمهور به نصب ولی فقیه است. اعتبار مجلس و مصوباتش به تأیید نمایندگان ولی فقیه از شورای نگهبان است.»

روانبخش در روز 23 اردیبهشت 1385 هم با اشاره به سخنانی که در مورد مصباح یزدی و شاگردانش راجع‌به عدم پذیرش جمهوریت از سوی اینافراد مطرح می‌شود، گفت: «اینها همه اتهام است و ما جواب این اتهامات را دادیم و این طور نیست که آیت‌الله مصباح یزدی جمهوریت نظام را قبول نداشته باشند. آیت‌الله مصباح یزدی معتقد است که جمهوریت فرم است و اسلامیت محتوا و باید اسلام را محتوا در نظر داشت،‌ حال چگونه می‌توان گفت کسی که بیان می‌کند شرکت در انتخابات مانند خواندن نماز صبح واجب عینی است به مشارکت و آرای مردم اعتقادی ندارد؟»

او بعدا و در روز 5 آذر 1385 هم گفته بود: «برخی افراد در این دوره انتخابات به قصد ساختارشکنی، می‌خواهند وارد شوند و این را علنا در روزنامه‌هایشان تبلیغ نموده‌اند ... ماحصل پذیرش این ساختار شکنیآن است که مشروعیت ولی فقیه زمینی و توسط مردم است نه ماورائی و آسمانی و این اشتباهی است جبران ناپذیر که ممکن است ما را به سرازیری سقوط بکشاند.»

 

شیفته یک محمود

محمود احمدی‌نژاد در سال‌هایی که به عنوان رئیس دولت‌های نهم و دهم در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی حضور داشت، تنها چیزی که کم نداشت مدافع بود. افرادی که با صحبت‌های خود او را تا عرش بردند و بعدا هم همان‌ها او را به فرش کوبیدند. یکی از این مدافعان دو آتشه بدون شک قاسم روانبخش بود. روانبخش حرف‌های تأثیرگذار درباره احمدی‌نژادکم نزده است. به عنوان مثال او در 19 دی 1384 با اشاره به سفرهایدولت‌های قبل از احمدی‌نژاد گفته بود: «وقتی یک سفر ریاست‌جمهوریانجام می‌گرفت، شاهد بودیم که با تعداد زیادی از ماشین‌ها و اتوبوس‌های ولوو پر و هواپیمای پر می‌ریختند و مدت‌ها بخور بخور بود ... می‌خوردند و می‌پاشیدند که یک سفر در سال انجام دهند که دو تا افتتاح انجام شود ... اما حالا رئیس‌جمهور می‌روند مسافرت ... بعد از یکروزگاری از صبح تا 10 شب همه‌ اعضای دولت بعد از کار می‌خواهند شامبخورند. در یک سالن موکت انداخته‌اند و رئیس‌جمهور و وزرا و ... همه نشسته‌اند و ... یک دست چلوکباب و ماست و دوغ.» او در 9 آبان 1385 هم درباره احمدی‌نژاد و شعارهایش ایده منحصربه‌فردی را مطرح کرده بود: «اگر مجموعه‌ شعارهای دولت احمدی‌نژاد را بررسی کنیم متوجه می‌شویمشبیه شعارهای علی (ع) است.» روانبخش حتی احمدی‌نژاد را نمونه‌اییک اصولگرای واقعی معرفی مرده بود: «آقای احمدی‌نژاد درحال حاضر با توجه به معیارهای مقام معظم رهبری نمونه‌ای از یک اصولگرای واقعیاست.»

کار از سوی روانبخش به همین‌جا هم ختم نشده بود و او بعدا تلاش کرد دوران احمدی‌نژاد را با زمان امام علی (ع) پیوند بزند: «25 سال از آموزه‌های پیامبر(ص) فاصله گرفته شد، عزت اهل بیت کنار زده و فقط به قرائت قران بسنده شد. کسانی که مطرود پیامبر بودند به سیاستبرگشتند و به مقام خلافت تکیه زدند و برخی از ارزش‌ها را فراموش کردند. در چنین شرایطی معاویه‌ها و ولیدهایی حاکم شدند که ذره‌ای اعتقاد به پیامبر نداشتند.اینان حکومت را به دست گرفتند و ابوذرها، مقداد و سلمان‌ها را خانه‌نشین کردند. ... هم‌اکنون نیز پس از 25 سال! عدالت در حاکمیت ما به جای خود برگشته و کسانی که در یک سال اصلاحات 420 هزار سکه توزیع می‌کردند، امروز آرام نمی‌نشینند. کسانی که زمین‌هایبین ماهان و کرمان را به قیمت هر متر 35 ریال خریدند و به عنوان 7 باغ و 7 آسمان تقسیم کردند و هرمتر آن را بین 200 تا 300 هزار تومان فروختند، آیا آرام می‌نشینند؟ ... تبلیغ می‌کردند که علی(ع) سیاست بلد نیست و ما می‌بینیم امروز همان حرف‌ها را به شکل دیگر علیهاحمدی‌نژاد می‌زنند.» او حتی درباره احمدی‌نژاد گفته بود: «امروز در بزرگراه امام (ره) و انقلاب قرار گرفته‌ایم و احمدی نژاد در این مسیرحرکت می‌کند که آخر بزرگراه نیز حکومت حضرت مهدی (عج) است.»

روانبخش که احمدی‌نژاد را وصل‌کننده مسیر به حکومت امام زمان می‌دانست در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 هم به تعریف و تمجید خویش با جملاتی نظیر «هنوز کسی که بتواند با احمدی‌نژادرقابت کند وارد عرصه‌ انتخابات نشده است»، «هنوز به جمع‌بندی‌ای بهتر از احمدی‌نژاد نرسیده‌ایم» و «از بین کاندیداها کسی را صالح‌تر از احمدی‌نژاد پیدا نکردم» به استقبال خرداد 1388 رفت.

اما این همه تعریف و تمجید در چهار ساله دوم دیگر نمی‌توانست ادامه پیدا کند. پس روانبخش در روز 19 مرداد 1390 درباره احمدی‌نژاد شروع به تببین و از قضا توجیه کرد: «نسبت به آقای احمدی‌نژاد دو دیدگاهوجود دارد؛ یکی این‌که برخی می‌گویند ایشان از همان ابتدا دارای همینافکار بوده و برخی نیز معتقدند که ایشان بعدا تغییر کرده است ... ما با صدای بلند فریاد می‌زنیم که از احمدی‌نژاد حمایت کرده‌ایم ... ما از احمدی‌نژاد سال 84 حمایت کردیم و آن وقت نیز کار ما درست بود. این‌کهآقای حجتی کرمانی نامه می‌نویسند به آقای مصباح که بپذیرید که اشتباه کرده‌اید، باید گفت که آقا پیامبر(ص) که روزی از طلحه و زیبرحمایت می‌کرد نیز باید مسئولیت عملکرد بعدی آنها را بر گردن بگیرد؟!»

البته آقای روانبخش این عادت بی چون و چرا کردن را بعدا هم ترک نکرد و به طور مثال در 28 تیر 1398 درباره چگونگی انتخاب سعید جلیلیبه‌عنوان کاندیدای اصلح برای انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم از سویجبهه پایداری گفته بود: «دو بار پایان‌نامه جلیلی را خواندیم و در نهایت او را به‌عنوان گزینه اصلح انتخاب کردیم.»

 

دفاع از حمله به هاشمی رفسنجانی و علی لاریجانی

15 خرداد 1385 اکبر هاشمی رفسنجانی به عنوان رئیس مجمع تشخیصمصلحت برای سخنرانی به حرم حضرت معصومه رفت. حضور و سخنرانیاو در قم با اعتراض جمعی از طلاب مواجه شد و بالا گرفتن اعتراضات و درگیری موافقان و مخالفان سخنرانی هاشمی نیمه کاره ماند. اگر چه بیانیه‌های محکومیت بعد از این اتفاق به راه افتاد اما قاسم روانبخش بود که وارد صحنه شد و مسببان اصلی این حادثه را طلابی «انقلابی و مبارز» نامید.

زمانی که در 22 بهمن 1391 این بار به علی لاریجانی رئیس وقت مجلس شورای اسلامی اعتراض شد و از سخنرانی او جلوگیری به عمل آمد، باز هم نام قاسم روانبخش به میان آمد. در این زمان صحبت از حلقه‌ای به میان آمد که در میانه سخنرانی رئیس وقت مجلس در حرم حضرت معصومه (س) با پرتاب مهر و کفش به سمت علی لاریجانی در سخنرانی او اخلال ایجاد کردند. حلقه‌ای که در گزارشی که در صحن علنیمجلس قرائت شد، از آن تحت عنوان «حلقه پرتو» یاد شد. در گزارشی که در صحن مجلس قرائت شد، به نقش این حلقه به صراحت اشاره شد و در آن آمده بود: «روز قبل از راهپیمایی ۲۲ بهمن ۱۳۹۱، یکی از افراد حلقه پرتو، فرد دیگر معلومی را احضار می‌نماید و از ایشان می‌خواهدنیروهای خود را برای نقش‌آفرینی در شبستان حرم مطهر حضرت معصومه (س) فراخواند و همچنین خطاط و امکانات لازم را برای شب 21/11/1391 در محل دفتر هفته‌نامه مذکور آماده نماید (مستندات آن در پرونده قضائی وی موجود است). متون و شعارهای مدنظر توسط افرادی از حلقه پرتو ارائه شده و توسط خطاط مورد نظر به صورت دست‌نوشته آماده و تحویل وی می‌شود که برابر اعتراضات نام‌برده، به ایشان مأموریت داده می‌شود که شما به عنوان فرمانده میدان مسئولیت دارید نیروهای خود را جمع‌آوری کرده و با در دست گرفتن دست‌نوشته‌ها در محل سخنرانی دکتر لاریجانی، اعتراض خود را به ایشان نشان دهید.» روز 26 بهمن 1392 خبرگزاری ایسنا درباره این واقعه نوشت: «قاسم روانبخش، دبیرسیاسی هفته‌نامه پرتو و از روحانیون نزدیک به آیت‌الله مصباح‌یزدی در قم بازجویی شده، آن هم به دلیل احتمال همدستی و سازماندهی حمله به سخنرانی علی لاریجانی. مستندات گزارش به جز او به اسم حمیدرسایی، نماینده مجلس و مدیرمسئول مجله 9دی و جواد کریمی قدوسی از نمایندگان مجلس نهم اشاره دارد.» این جملات برداشتی از گزارش مفصل مجلس درباره این حادثه بود. البته بعدا و در 26 اسفند 1392 خود روانبخش خبر داد که از این پرونده تبرئه شده است.

 

خالص‌ساز؛ وقتی خالص سازی مُد نبود

این روزها واژه «خالص سازی» یکی از مهم‌ترین مفاهیم در ادبیاتسیاسی ایران است. در حالی که به طور مشخص می‌توان ریشه‌هایاین جریان را در جبهه پایداری پیدا کرد اما قاسم روانبخش 13 سال پیش و در 14 بهمن 1390 و زمانی که در مورد نحوه شکل‌گیری جبهه پایداری اظهارنظر می‌کرد، به همین دیدگاه اشاره کرده بود: «حرف ما ایناست که اسلام دینی جامع است و باید روی اصول اسلام بایستیم و ذره‌ای کوتاه نخواهیم آمد. راه اسلام را هم اسلام‌شناس مشخص کرده است. گفتمان سوم تیر برای این شکل گرفت و جبهه پایداری برای این تشکیلشد که مردم از جریان انحرافی که بعدها به وجود آمد، فریب نخورند. بایداین گفتمان که در سوم تیر تشکیل شد خالص‌سازی شود. جبهه پایداری، حرکت خالص‌سازی جریان انقلاب است.»

روانبخش که خود را یکی از «دلواپسان» هم می‌دانست در جای دیگری در پاسخ به سؤالی مبنی بر این‌که آیا شما از انتصاب خود به آیت‌اللهمصباح سوء استفاده نمی‌کنید، گفته بود: «آیت‌الله مصباح یزدی جایگاهبسیار رفیعی دارند. ما خاک پای ایشان هم نمی‌شویم، اما ایشان خود فرمودند که نزدیک‌ترین گروه‌ها به من را افراد جبهه پایداری می‌دانند و همین برای ما کافی است.»