روایت چند دوره از زندگی سیاسی الیاس نادران
چهره هفته | تصویر یک تنهایی
الیاس نادران چهره ناشناختهای در عرصه سیاسی ایران امروز نیست. او نزدیک 15 سال نماینده مجلس بوده و در این مدت کم اتفاق و رخداد در سیاست ایران رقم نخورده که یک سر آن به او ختم شود. از همان روزی که در خرداد 1382 به عنوان نماینده وارد مجلس هفتم شد و در پس آن در مجالس هشتم، نهم و حالا یازدهم حداقل وزرای کابینههای مختلف از او خاطره خوشی ندارند.
احتمالا اگر بخواهیم یکی از عجیبترین تصاویر در سیاست ایران امروز را بازنمایی کنیم، میتوانیم تصویر الیاس نادران را در مجلس یازدهم به یاد آوریم. یکی از مهمترین نمایندگان دو دهه اخیر ایران در بهارستان در هفتهای که گذشت ترجیح داد برای اینکه هیئت رئیسه مجلس استعفای او را از نمایندگی اعلام وصول کند، روبهروی هیئت رئیسه روی زمین بنشیند و صدای اعتراضش را اینگونه به گوش محمدباقر قالیباف برساند.
الیاس نادران چهره ناشناختهای در عرصه سیاسی ایران امروز نیست. او نزدیک 15 سال نماینده مجلس بوده و در این مدت کم اتفاق و رخداد در سیاست ایران رقم نخورده که یک سر آن به او ختم شود. از همان روزی که در خرداد 1382 به عنوان نماینده وارد مجلس هفتم شد و در پس آن در مجالس هشتم، نهم و حالا یازدهم حداقل وزرای کابینههای مختلف از او خاطره خوشی ندارند. چرا که اگر میخواست وزیری را از مصدر به زیر آورد احتمال اینکه آن وزیر از مهلکه استیضاح جان سالم به در میبرد، بسیار کم بود. نادران از مجلس هفتم به این سو به طرز عجیبی تاتیرگذار بوده اما با ورود به سال چهارم مجلس یازدهم گویا از نفس افتاده است. او که در هر مجلسی خط و نشان میکشید و همواره فعال و پر از ایده و نظر نشان میداد، روز 11 دی 1401 در جلسه علنی در تذکری به رئیس مجلس گفت: «استعفایم را تقدیم هیئت رئیسه کردهام؛ تقاضا دارم که آن را قرائت کنید. طبق آیین نامه داخلی مجلس، هیئت رئیسه باید تقاضای استعفا را قرائت کند و اجازه تفسیر ندارد.» فرایندی که بیشتر شبیه شوخی ابتدای سال نو میلادی بود، به ناگاه شبیه یک آتشفشان در آبان 1402 زبانه کشید و تصویر مردی تنها در صحن بهارستان که به صورت چهارزانو روی زمین نشسته بود، به یکی دیگر از موارد رزومه پر و پیمان سیاسی نادران اضافه شد.
نادران صبح روز 21 آبان 1402 پس از آنکه نمایندگان مجلس شورای اسلامی با کلیات و جزئیات طرح اصلاح بند ۱ ماده ۸۳ قانون انتخابات مجلس شورای اسلامی موافقت کردند، برای لحظاتی در جایگاه خبرنگاران حضور پیدا کرد و انتقاد خود را از شیوه رسیدگی به این طرح و عدم اجازه برای مطرح شدن نظرات مخالفان در کلیات و جزییات اعلام کرد: «بنده برای پیگیری درخواست استعفای خود و در انتقاد به این شیوه اداره جلسه به تحصن مینشینم.» نادران تقریبا بعد از ماجرای انتخاب مهرداد بذرپاش به رئیس کل دیوان محاسبات و یک نطق آتشین علیه وزیر کنونی نفت کنش چندانی در مجلس از جنس الیاس نادران - نداشته و همین است که اجازه میدهد زندگی سیاسی این مرد را دوباره بازخوانی کنیم و احتمالا از راه دور و در حالی که عزم استعفای او سوژه رسانهها شده، با عنوان از نفس افتاده خطابش کنیم. افرادی چون نادران - هر چند شاید چندان باور نداشته باشند - احتمالا امروز اسیر همان جادهای شدهاند که خود روزگاری آن را ساخته بودند. مانند همه حرفهایی که سیاستمداران میزنند و بعدا نه تنها فراموش میکنند بلکه خود اسیر آنچه روزگاری مذمت میکردند میشوند. این همان داستان غمانگیزی است که در سیاست ایران به طرز عجیبی جریان دارد. همان که تصویرش میشود مردی که روزگاری بهارستان را بر انگشتش میچرخاند و حالا تک و تنها چشم در چشم محمدباقر قالیباف روی زمین مینشیند تا ژست ترک مجلس را بگیرد. داستان غریبی است نازنین؛ ماجرای مردی که جز چهره هفته شدن نمیتوان ارزش کمتری برای او قائل شد. مردی که روزگاری گرد و خاک میکرد و حالا گویا در کسوت نمایندگی هم از نفس افتاده و ترجیح میدهد حتی اگر میخواهد اعتراض کند از نمایندگی مایه بگذارد. بازخوانی چند دوره از زندگی سیاسی الیاس نادران برای رسیدن به پاسخ این سؤال که چرا او امروز سر کسوت نمایندگی مجلس قمار کرده، زوایای بهتری از زندگی او را میگشاید.
مردی که استیضاح میکرد
الیاس نادران از همان زمان که در دوره هفتم وارد مجلس شد باعث و بانی استیضاح وزرای مختلفی بوده است. شاید یکی از اولین بارهایی که نادران این نقش را بر عهده گرفت در همان سال اول مجلس هفتم و در زمان دولت اصلاحات بود. 12 مهر 1383 نادران به عنوان یکی از موافقان استیضاح احمد خرم، وزیر وقت راه، سخنرانی کرد. او در بخشی از مخالفت خود با وزیر راه دولت اصلاحات گفت: «حرف ما این است در مجموعه وزارتخانه متأسفانه فضایی حاکم است که احدی جرأت مخالفت نداشته و اگر به این مرحله برای مخالفت میرسید باید از خیلی مسائل میگذشته و فداکاریهای بسیاری میکرده است.»
نادران یک ماه بعد از این استیضاح نکته دیگری را مطرح کرد که نشان میداد او اهل سازش با دستگاههای امنیتی هم نیست. چهرهای که از نادران در مجلس ترسیم میشد، چهره یک عدالتطلب بود.
او در روز ۲۴ آبان ۱۳۸۳، در سؤالی از علی یونسی، وزیر وقت اطلاعات خواستار «پاسخگویی درباره تهدید نمایندگان مجلس نسبت به انجام استیضاح خرم از سوی معاون اقتصادی وزارت اطلاعات در سخنرانی به مناسبت بیستمین سالگرد وزارت اطلاعات در قم» شد. نادران درباره این ماجرا مدعی شد: «معاون اقتصادی وزیر اطلاعات در پرسش و پاسخ سخنرانی مذکور درباره استیضاح وزیر سابق راه و ترابری مدعی شد که موافقان استیضاح وزیر سابق راه باید هزینه برکناری وی را بپردازند.» در پاییز همان سال باز هم الیاس نادران سودای استیضاح در سر داشت و گفته میشد یکی از افرادی است که در پشت پرده موافق استیضاح مرتضی حاجی، وزیر وقت آموزش و پرورش است.
البته که نادران گاهی در جریان استیضاح یا معرفی وزرا در ابتدای دولتها به عنوان موافق هم سخن میگفت. یکی از این موارد زمانی بود که او در مرداد 1384 دفاع جانانهای از غلامحسین محسنی اژهای وزیر معرفی شده برای سمت وزارت اطلاعات انجام داد. او تاکید میکرد اصلاح ساختار وزارت اطلاعات با رایزنی وزیر جدید ساماندهی میشود» و «محسنی در رفتار و گفتار خود را از آلودگیهای دهه70 وزارت پاک نگه داشت.» اما به فاصله دو روز بعد و در جریان بررسی احراز صلاحیت وزیر کشور دوباره نادران به سنت مخالفخوانی خود بازگشت.
او در 2 شهریور 1384 در جلسه بررسی رأی اعتماد وزیر معرفی شده برای وزارت کشور با اشاره به سوابق مصطفی پورمحمدی در وزارت اطلاعات گفت: «غلبه روحیه امنیتی برای آزادی انتخابات مضر است و نگاه امنیتی به مسائل اجتماعی ممکن است منجر به پلیسی کردن محیط اجتماعی شود.» او بعد از این صحبتها در جمع خبرنگاران که حاضر شد، حرف دیگری هم زد: «تهدید من مبنی بر سخن نگفتن به عنوان مخالف وزیر پیشنهادی کشور، جدی بود. آنچه که به عنوان تهدید به من گفته شد بسیار جدی بود، منتهی من نخواستم این بحث را در صحن علنی مجلس ادامه دهم.» البته نادران هم چندان آرام نماند و چند روز بعد طرح جداسازی سازمان حفاظت اطلاعات از وزارت اطلاعات را ارائه کرد.
در آبان 1384 و در حالی که وزیر پیشنهادی محمود احمدینژاد برای وزارت نفت رأی اعتماد کسب نکرده بود، رئیس دولت نهم صادق محصولی را برای این پست به مجلس معرفی کرد. یکی از کسانی که پای محصولی به مجلس نرسیده با مصاحبهها و سخنرانیهایش، او را از این کار منصرف کرد، همین آقای نادران بود. کار به جایی رسید که روز 17 آبان 1384 نادران گمانهزنی میکرد که «شاید رئیسجمهور وزرای پیشنهادی را پس بگیرد.» همین اتفاق هم افتاد و محصولی خود را کنار کشید.
در سال پایانی دولت نهم هم نادران به سختی تصمیم گرفته بود که مسعود میرکاظمی را که آن روزها وزیر بازرگانی بود به استیضاح بکشاند. نادران آن روزها گفته بود: «ما نسبت به استیضاح مصممتر و نسبت به اداره کشور نگرانتر شدیم.»
24 اسفند 1390 هم که از راه رسید، نادران چراغ استیضاح را این بار برای عبدالرضا شیخالاسلامی، وزیر وقت کار، روشن کرد. او در تذکر شفاهی با اشاره به برخی اخبار مربوط به انتصاب سعید مرتضوی به عنوان رئیس سازمان تأمین اجتماعی گفت: «در صورتی که در ایام عید این انتصاب صورت گیرد، استیضاح وزیر کار در روز 15 فروردین به هیئت رئیسه تقدیم میشود.» جالب این بود که شیخالاسلامی با استیضاح از سمتش برکنار شد اما علت این استیضاح که مرتضوی بود، در سمتش باقی ماند و جایگزینی برای وی معرفی نشد تا در ماههای بعد در رایگیری درون سازمانی برکنار شود.
در سالگرد نشستن حسن روحانی بر مسند ریاستجمهوری در سال 1393، نادران ساز استیضاح رضا فرجی دانا، وزیر وقت علوم، را کوک کرد. نادران در جلسه استیضاح فرجی دانا به عنوان مخالف سخن گفت: «بروید ببینید رسانههای بیگانه آیا از استیضاحکنندهها دفاع میکنند یا متهم؟ آیا ما آب به آسیاب میریزیم یا رفتار وزارت علوم و ستاد جنگی که تشکیل شده است؟» این ماجرا هم به کنار رفتن فرجی دانا منجر شد.
نادران در 3 شهریور 1400 در جلسه رأی اعتماد به منصور اوجی وزیر نفت هم به عنوان مخالف صحبت و به اموال او اشاره کرد: «در جلسهای که با آقای اوجی داشتم بیان کردم که قصد من راستی آزمایی است نه اقرار به چیزی. چند نکته را به ایشان گفتم که بدانند من چه چیزهایی میدانم اما متوجه نشدند. به ایشان گفتم لیست اموالتان در شبکه های اجتماعی پخش شده که آقای اوجی پاسخ دادند که کدامها را میگویید. گفتم همه ۲۹۰ نفر دیدهاند، شما چطور ندیدهاید. از ایشان سؤال کردم چه دارید؟ که پاسخ دادند ۳ آپارتمان یکی در هروی، یکی ارثیه خانمم است و دیگری هم برای پسرم است. استعلام گرفتم و ۹ مورد اموال ایشان را اعلام کردند. کسی که به این صراحت خلاف واقع میگوید جاهای دیگر هم اینگونه است.» اما گویا این بار دیگر قاطبه مجلس یازدهم چندان همراهی خاصی با نادران نداشت.
در جستوجوی مدرک
الیاس نادران در طول سالهای حضور خود در مجلس چند بار نسبت به مدارک تحصیلی یا شکل انتصاب مسئولین رده بالای دولتها هشدار داده است. اولین بار او در 24 شهریور 1387 به همراه علیرضا زاکانی از وزیر علوم درباره ارزش علمی مدرک کارشناسی ارشد و دکترای علی کردان، وزیر وقت کشور، و وجاهت قانونی عضویت وی در هیئت علمی سؤال پرسیدند. سؤالی که در انتها به استیضاح کردان و برکناری او منجر شد.
نادران که پیش از انتخابات خرداد 88 معتقد بود «در اردوگاه اصولگرایان هیچکس غیر از احمدینژاد قدرت جذب آرای مردم را ندارد» زیاد طول نکشید تا با دولت احمدینژاد و این بار معاون اول او محمدرضا رحیمی سرشاخ شود. نادران 12 مهر 88 در نطقی طوفانی درباره رحیمی گفت: «به راستی اگر نهادهای نظارتی و قضائی کشور به وظیفه خود عمل میکردند کار به اینجا میکشید؟ بیش از یک سال پیش نسبت به اصالت مدرک دکترای ادعایی آقای رحیمی، به رئیس مجلس تذکر دادم، جدی نگرفتند. بیش از یک ماه پیش تذکر شفاهی دادم و نامه نوشتم، باز هم پیگیری نکردند و امروز هیئت رئیسه مجلس در این سیئه شریکاند و باید به افکار عمومی پاسخگو باشند. قول دادهام مسئله را از طریق مراجع قانونی پیگیری کنم و بر این عهد خود پایبندم، اما در این روزها اتفاقاتی میافتد که ضرورت این هشدار علنی را مضاعف میکند.» ماجرای درگیری نادران با رحیمی حتی به دادگاه هم کشیده شد بعدها محمدرضا رحیمی از نادران به علت افتراء شکایت کرد و شعبه ۷۶ دادگاه کیفری استان تهران او را مجرم شناخت؛ اما این پرونده با اعتراض نادران به دیوان عالی کشور ارسال شد و نهایتاً از اتهام نشر اکاذیب تبرئه شد.
15 فروردین 1400 نادران با مهرداد بذرپاش وارد درگیری شد. انتصاب بذرپاش به عنوان رئیس دیوان محاسبات یک مخالف جدی درون مجلس داشت و آن کسی نبود جز الیاس نادران. نادران درباره انتصاب بذرپاش گفته بود: «آییننامه میگوید رئیس دیوان محاسبات باید ۲۰ سال سابقه کار داشته باشد. انتخاب رئیس دیوان محاسبات یک آییننامه اجرایی دارد که کمیسیون بودجه پیشنهاد میدهد و کمیسیون آییننامه آن را مصوب میکند. آقای بحرینی در کمیسیون تدوین آیین نامه این را تغییر دادند به اینکه باید ۲۰ سال سابقه مدیریتی آقای بذرپاش سند کار در یک مؤسسه پژوهشی را آورد که امضاکننده نامه بعدا اقرار کرد برگه جعلی است . »
ماجرایی که آن هم پای نادران را به دادگاه باز کرد. اما گویا این بار دیگر قاطبه مجلس یازدهم چندان همراهی خاصی با نادران نداشت.
پیش از نمایندگی
شاید اولین بارهایی که نام الیاس نادران در رسانهها مطرح شد به سالهای 1379 برمیگشت. نادران که در سالهای ۱۳۶۴ و ۱۳۶۷ مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد خود را در رشته اقتصاد از دانشگاه تهران و دکترای اقتصاد را در سال ۱۳۷۵ از دانشگاه کلرمون فران فرانسه دریافت کرده بود، پس از بازگشت به ایران و مشغول شدن در دانشگاه تهران به عنوان عضو هیئت علمی، اظهارنظرهای اقتصادی هم انجام میداد. او در آن سالها معتقد بود «اقتصاد و حاکمیت با مجموعهای از فساد مالی و ادارای مواجه است» و به طور جدی تاکید میکرد « نبود قوانین ضدانحصار عامل شکلگیری مافیای اقتصادی است.» نادران ائتلافی بودن دولتها را عامل ناکارآمدی اقتصاد کشور میدانست و میگفت: «چگونه حکومتهایی که دردشان لیبرالیستی است در سال پایانی دولت خود به فکر مردم میافتند.» اما همه این حرفها و تلاشها که با ورود به عرصه حکمرانی در مجلس شکل گرفت، در آبان 1402 به استعفا همراه با تحصن در صحن مجلس ختم شد. او که همیشه یکی از منتقدان اصلی مدیریت لاریجانی بر مجلس بود و در ابتدای مجلس هشتم میگفت حدادعادل را به لاریجانی ترجیح میدهد، در مجلس یازدهم هم اسیر همین رویکرد شد. او در ابتدای مجلس یازدهم در توییتی نوشته بود: «بزرگترین دستور کار مجلس یازدهم این است که مجلس لاریجانی را به مجلس شورای اسلامی تبدیل کند!» اما او دوباره با هیئت رئیسه دچار مشکل شده و همه انتقاداتش به شکل اداره مجلس بر میگردد.
روزگاری در مجلس هفتم، رسانهها از 4 عضو برجسته اصولگرایان نام میبردند: احمد توکلی، محمد خوشچهره، عماد افروغ و الیاس نادران. توکلی امروز عصا به دست شده، محمد خوشچهره و عماد افروغ خیلی زود عطای سیاست را به لقایش بخشیدند و افروغ هم از دنیا رفت، اما نادران ماند و دوباره در مجلس یازدهم به قدرت بازگشت شاید کاری کند کارستان. اما در همه این سه سال و چند ماه، تیرهایش به سنگ خورد. او به نوعی مشغول سکوت شد و حالا خسته از این رویه و از نفس افتاده، چهره هفتهای شد که ترجیح داده بود در مقابل قالیباف روی زمین بنشیند بلکه با استعفایش خبرسازی تازهای انجام دهد.