|

همایش سالانه «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» برگزار شد

از مسئولیت عالمان اجتماعی تا میانجی‌گری و کنشگری مرزی

اولین همایش سالانه «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» دوشنبه 9 بهمن ماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد

از مسئولیت عالمان اجتماعی تا میانجی‌گری و کنشگری مرزی

به گزارش شبکه شرق، اولین همایش سالانه «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» دوشنبه 9 بهمن ماه در خانه اندیشمندان علوم انسانی برگزار شد.با توجه به اهمیت نظری و کاربردی موضوع مسئولیت اجتماعی علم، اتّحادیه انجمن‌های علوم اجتماعی ایران نخستین همایش سالانه خود را با موضوع «مسئولیت اجتماعی علم و نقش انجمن‌های علمی» با همکاری جمعی از انجمن‌های عضو اتحادیه برگزار کرد.

مسئولیت عالمان اجتماعی در شرایط دشوار

سید حسین سراج‌زاده، دبیر علمی همایش در ابتدای این همایش با توجه به موضوع «مسئولیت عالمان اجتماعی در شرایط دشوار» گفت: «انجمن‌های علمی به عنوان سازمان‌های مردم نهاد علمی نقش مهمی در شکل‌گیری اجتماع علمی و ترویج علم و تاثیرگذاری اجتماعی از طریق کنشگری در حوزه سیاست گذاری و عمومی دارند در عین حال همکاری‌های بین رشته‌ای همواره با اهمیت بوده به خصوص در علوم اجتماعی که از بنیان‌های مشترک‌شناسی ایران برخوردار هستند. بسیاری از فعالیت‌های این انجمن از اواخر دهه ۸۰ شمسی تا به امروز با همکاری و حمایت سایر انجمن‌های علوم اجتماعی بوده است.»

او با تاکید بر اینکه در شرایطی به سر می‌بریم که علوم اجتماعی در حل مشکلات و بحران‌های اجتماعی و ساختن جامعه‌ای مناسب‌تر برای زندگی مردم و کاهش آلام و توسعه همه جانبه و پایدار جامعه ایران نقش ایفا می‌کند، گفت: «امید است که این همایش آغازی باشد بر همکاری‌های علمی و کنشگری‌های اجتماعی بین انجمن‌های علوم اجتماعی و اجتماع علمی، و جامعه ایران از این همکاری‌ها بهره‌مند شود.»

 

به سوی جامعه شناسی گفت‌وگویی

ساری حنفی، رئیس پیشین انجمن بین‌المللی جامعه شناسی نیز گفت: «در نیمه اول قرن بیست و یکم آسیب‌های درهم تنیده متاثر به صورت فزاینده خود را به طور همزمان آشکار می‌کردند، ظهور اقتدارگرایی در جنوب و پوپولیسم راست در شمال که سال به سال شتاب بیشتری می‌گرفت، روند رو به افزایش نابرابری، ناامنی و طرد و قطبی شدن‌های اجتماعی سلسله مراتبی هرچه بیشتر در جوامع در حال ظهور بودند.»

او با طرح این سوال که واکنش علوم اجتماعی به ویژه جامعه شناسی در برابر مدرنیته متاخر چگونه باید باشد؟ ادامه داد: «بخش عمده‌ای از پاسخ‌های علوم اجتماعی یا جامعه شناسی به این آسیب‌ها به شکلی کلاسیک در زیر مجموعه لیبرالیسمی از نظر سیاسی غیر لیبرال تعریف می‌شود که من در اینجا ترکیب لیبرالیسم نمادین را نام می‌برم. برای پرداختن به مشکل ذاتی لیبرالیسم نمادین و به عنوان جایگزینی برای آن جامعه شناسی گفت‌وگویی را به عنوان شکلی از تعادل مابین پروژه لیبرال سیاسی و فردی پیشنهاد می‌کنم.»

حنفی در خصوص لیبرالیسم نمادین گفت: «باید به این سوال پاسخ داد که آیا پاسخ جامعه شناسی به آسیب‌های مدرنیته متأخر به این مناقشات یعنی نسخه‌های اصلاح شده لیبرالیسم سیاسی را مد نظر قرار می‌دهد؟ پاسخ من خیر است. در واقع در حالی که پاسخ جامعه شناسی، لیبرالیسم کلاسیک را مد نظر قرار می‌دهد اما از نظر سیاسی غیر لیبرال است یا به عبارتی آنچه را که من پروژه لیبرالیسم نمادین می‌نامم را در پیش می‌گیرد. این پروژه با تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی و تشدید مفهوم جهانی بودن حقوق بشر تعریف عدالت را تحریف می‌کند و تنها یک برداشت ممکن از خیر را جز ذاتی مفهوم عدالت می‌داند.»

او با اشاره به تضعیف مفهوم عدالت اجتماعی نیز گفت لیبرال‌های نمادین بیشتر به دفاع از مسئله حقوق علاقه نشان می‌دهند تا به تاثیرات نابرابری‌ها.

photo_2024-01-30_17-20-48

 

مسئولیت اجتماعی انجمن‌های علمی در گسترش همگرایی منطقه‌ای

در ادامه ماندانا تیشه یار، رئیس انجمن علمی مطالعات صلح ایران نیز در خصوص مسئولیت اجتماعی انجمن‌های علمی در گسترش همگرایی منطقه‌ای  گفت: «دنیای امروز با پشت سر گذاشتن قطب‌بندی‌های سیاسی و ایدئولوژیک شاهد شکل‌گیری نظمی تازه در قالب جهان_منطقه گرایی است. در این الگوی تازه بسیاری اصطلاحات در منطقه اجتماعی مانند کشور، مرز، میهن، منطقه، هویت، قدرت جامعه و غیره دچار تحول معنایی می‌شوند و نیاز به بازتعریف دارند. از طرفی می‌توان مشاهده کرد که کار ویژه‌های نهادهای پیشین مانند دولت، دانشگاه انجمن‌های مدنی و غیره نیز دچار تغییرات جدی شده‌اند و به مقتضای نیازهای روز اهداف و برنامه‌های تازه‌ای را برای خودشان تعریف می‌کنند.»

او در ادامه با اشاره به اینکه انجمن‌های علمی به ویژه در حوزه علوم اجتماعی و انسانی به عنوان نهادهای کارآمد می‌توانند در ساختن هویت‌های نوین پیوند میان جوامع گوناگون را فراهم کنند، گفت: «در دوران کرونا یکی از چالش‌های کشورها برگزاری کلاس‌های دانشگاهی و درسی بوده است که ما در آن زمان در بستر فضای مجازی توانستیم این کلاس‌ها را برگزار کنیم. زمانی که دوستان افغانستانی جویای چگونگی کار و آموزش در فضای مجازی بودند ما گروهی را تاسیس کردیم که به وسیله آن اطلاعات خودمان را با آنها به اشتراک بگذاریم. کم کم در این گروه موضوعات و مراسمات متعدد را به همدیگر تبریک گفتیم و همبستگی ما میان دوستان افغانستانی ادامه یافت.»

 

امتناع نسبی مسئولیت اجتماعی علم در ایران

در ادامه دو پنل برگزار شد که در پنل اول اسمعیل خلیلی در خصوص موضوع امتناع نسبی مسئولیت اجتماعی علم در ایران گفت: «معتقدم علم یک نوع معرفت و یک محصول اجتماعی است که مشخصا در اجتماع علمی تولید می‌شود. این نوع معرفت می‌تواند بسته به محتوای خود نسبت به امور بی‌شمار اجتماعی واجد مسئولیت باشد. در ایران این نوع معرفت اصولاً نه تولید می‌شود نه پیشتر تولید شده است که بتوان آن را نسبت به برخی امور اجتماعی واجد مسئولیت قلمداد کرد یا نکرد.»

او افزود: «رویکرد قالب ایرانیان به محصول مسئولیت اجتماعی علم در ایران صرفاً شامل نماد بیرونی آن است یعنی پرستیژ ناشی از مدرک، ایرانیان در مرتبه بعد نیز نه علم بلکه تکنیک را می‌جویند. عضویت در این گونه انجمن‌ها بر مبنای مدرک تحصیلی است. بنابراین آنها نیز فاقد امکان تولید علم هستند و از معرفت جاری در آن نیز نمی‌توان ایفای مسئولیت اجتماعی را انتظار داشت. نهاد علم در ایران نیز از یک سو نهاد آموزش تکنیک و حتی نه نوآوری و از سوی دیگر به صورت مستقیم تولید رانت و غیر مستقیم آن حفظ منافع این نوع شهرنشینی است.

 

photo_2024-01-30_17-20-49

نقدی بر مسئولیت اجتماعی علم و دانشگاه

غلامرضا ذاکر صالحی نیز با ارائه نقدی بر مسئولیت اجتماعی علم و دانشگاه گفت: «علم تا قبل از انقلاب صنعتی ماهیت راز آلود داشت و نتیجه آن شکل‌گیری نوعی الیگارشی علمی بود. اما از قرن ۱۳ تا اوایل قرن نوزدهم بیشتر دانشگاه‌ها در مغرب زمین تلاش کردند تا طیف وسیع‌تری را مخاطب خود قرار دهند با تاسیس دانشگاه برلین و خروج نهاد علم از سیطره کلیسا این شعاع خدمت اندکی وسیع‌تر شد و از انحصار طبقات خاص بیرون آمد. اکنون با گسترش دانشگاه‌های مدرن و توده‌ای شدن آموزش عالی، آموزش به یک کالای عمومی و در اختیار همه تبدیل شد.»

او ادامه داد: «اصلی‌ترین نهاد علم یعنی دانشگاه واجد سرمایه دانشی است که به نحو سیستماتیک فراهم آمده و معتبر است. این سرمایه منحصر به فرد موجب می‌شود ایده ایفای مسئولیت اجتماعی برای این نهاد موجه شود. نهاد علم نیز که از طریق پژوهش این سرمایه را به بلوغ رسانده تلاش می‌کند از طریق آموزش آن را به جریان انداخته و به مردم و طالبان علم انتقال دهد.»

ذاکر صالحی با بیان اینکه آوردگاه ایفای مسئولیت اجتماعی دانشگاه، آموزش است، گفت: «در صورتی که این آموزش با کیفیت و در دسترس باشد این کارکرد به خوبی ایفا می‌شود. هر خانواده فرهیخته‌ترین عضو خود را به دانشگاه می‌فرستد و استادان هر روز با فشرده‌ای از بهترین جوانان کشور گفت‌وگو می‌کند و میراث علمی و فرهنگی را به نسل جدید منتقل، آنها را با جدیدترین دستاوردهای تخصصی جهان آشنا، سنت‌ها و شیوه‌های رایج را نقد، آسیب‌ها را بحث و شیوه‌های بهینه را معرفی می‌کنند. این مهم‌ترین جلوه از ایفای مسئولیت اجتماعی است.»

او افزود: «پوپولیستی کردن مسئولیت اجتماعی نهاد علم خدمتی به این نهاد نیز نه از نوع ایزویی کردن و استاندارد کردن آن و نه از نوع تبلیغاتی آن غالبا خدمت به رقبای دانشگاه است. دانشگاه ایرانی نهالی نوپاست که تنها ۸۹ سال قدمت دارد هنوز در برخی رشته‌ها به جریانات اصلی و قوی علم نپیوسته است بار کردن نقش‌های متعدد و متعارض بر این نهاد شلیک کردن ناخواسته به سوی اتاق شیشه‌ای دانشگاه و تیر خلاص بر پیکره نحیف آن است باید نهاد علم را در اصلیش یعنی پژوهش و آموزش تقویت کنیم ما به دانشگاه معتبر و قوی با دانش موثق نیاز داریم تا جامعه بتواند به آن تکیه کند یادمان نرفته است در ایام بحرانی پاندمی پاندمی کوید ۱۹ مردم از دانشگاهیان می‌پرسیدند تا بالاخره واکسن تزریق کنیم یا نه. آنها به شرکت‌های دانش بنیان و داروسازان و دارو فروشان اعتماد نمی‌کردند و به دانشگاهیان اعتماد داشتند.»

 

مسئولیت اجتماعی دانشگاه

 رضا منصوری در خصوص موضوع مسئولیت اجتماعی دانشگاه نیز گفت: «اگر از شما بپرسد مسئولیت ارتش چیست یا مسئولیت صنعت چیست چه پاسخی می‌دهید؟ چرا برای شما مسئولیت اجتماعی دانشگاه مهم است اما از مسئولیت هیچ نهاد مدنی مدرن صحبت نمی‌کنید. برای من علم یک نهاد اجتماعی مدرن است در معنی موسع نهاد در جامعه شناسی و دانشگاه یک نهاد علمی است که تاسیس می‌شود برای رفع مشکلات دانشی یک جامعه. نهاد دانشگاه موظف است هر نیاز آموزشی و هر نیاز پاسخ دهی به مشکل را که هیچ نهاد مدنی دیگر برای آن ایجاد نشده یا نهادهای موجود توان حل آن را ندارد یا برایشان بسیار پرهزینه است برطرف کند مسئولیت دانشگاه متناسب است با این تعریف و نه هیچ ذهنیت یا ایده‌ای دیگر.»

 

طریق معرفت تنویر حقیقت و تقلیل مشقت

فرهاد بیانی در خصوص طریق معرفت تنویر حقیقت و تقلیل مشقت گفت: «مسئولیت اجتماعی مفهومی پیچیده و چند بعدیست که توافق زیادی در باب ماهیت و چیستی آن وجود ندارد اما می‌توان گفت یک تعریف نسبتاً روشن و موجز به این شرح است که مسئولیت اجتماعی عبارت است از آگاهی از تاثیرات اجتماعی هر عمل معین.»

او افزود: «اهمیت این مفهوم وقتی در ارتباط با علم مطرح شود، چند برابر می‌شود. رعایت مسئولیت پذیری در ایران در مقایسه با سایر کشورها به ویژه جوامع صنعتی در وضعیت مناسبی قرار ندارد دانشگاه و مراکز علمی به عنوان فربه‌ترین و محوری‌ترین بستر صورت‌بندی آموزش و ترویج علم در کانون این مقوله قرار دارند.»

بیانی با تاکید و اولویت مسئولیت اجتماعی اخلاق محور در میان داده‌های برآمده از اسناد استراتژیک دانشگاه‌های برتر خارجی، گفت: «دانشگاه‌های داخلی در این ارتباط در وضعیت مناسبی قرار ندارند. بنابراین هدف این مقاله تقریر و تبیین مسئولیت‌های اجتماعی است که بر عهده علم به ویژه علوم اجتماعی و دانشگاه است. تنویر حقیقت، تقلیل مشقت، تربیت نیروی انسانی اخلاق مدار، اندیشه ورزی و تفکر انتقادی، تربیت کنشگران، مسئول و ریاضت در زیست علمی از مهم‌ترین مسئولیت‌های اجتماعی است که بر عهده علوم اجتماعی است.»

 

شکاف عمیق میان نهادهای علمی با نهادهای اجرایی

هادی خانیکی نیز در پنل دوم این همایش گفت: «مقوله‌ای ذیل عنوان «مسولیت اجتماعی علم»، یکی از مولفه‌های مهم است که اثربخشی و کارآمدی آن بر روش‌های تخصصی بخش‌های مختلف واضح است. 

به عبارت دیگر می‌شود آن را به شکل وجهی برای بالا بردن تاثیرگذاری در جامعه در نظر گرفت. در  وجه اول، خود علم است که در حوزه‌های مختلف اعم از علوم انسانی و اجتماعی دانش گرفته تا علوم تجربی و محض همواره مطرح بوده است.  در وجه دوم کاربرد اخلاقی علم است. به این معنا که در حقیقت علم هم به اعتبار صفات ذاتی و کاربردی خود و هم به اعتبار حاملانش که دانشمندان و اندیشمندان هستند، می‌تواند در اخلاقی کردن جامعه نقش داشته باشد. در وجه سوم نیز مسوولیت اجتماعی علم است. به این معنی که  علم به بالا بردن و ارتقای میزان انتظام اجتماعی هم در سطح کنشگری فردی و هم در سطح کنشگری جمعی کمک کند.»

او با بیان اینکه به اعتقاد من وقتی در ارتباطات از مسوولیت اجتماعی صحبت می‌کنیم، بیشتر ذهن‌مان معطوف اخلاق رسانه‌ای می‌شود، گفت: «مساله بایدها و نبایدها و هنجارها و ارزش‌هایی که در محیط رسانه و توسط رسانه‌ها باید مورد توجه قرار بگیرند، بیشتر مدنظر هستند، اما حرف من در این همایش این است که مساله اخلاق رسانه‌ای، فراتر از این سطح است، چراکه اخلاق یک مفهوم مجرد و انتزاعی نیست و مفهومی کاربردی است و به دلیل همین کاربردی بودن، التزام اجتماعی آن بیشتر نمایان می‌شود. در واقع بیشتر از آنکه اخلاق در پی اخلاق ارتباطی در حوزه فلسفه اخلاقیات مطرح شود در حوزه اخلاق یا «اتیک» مطرح است. اینجاست که بخش نهادها اعم از نهادهای حرفه‌ای، نهادهای علمی و تخصصی به میان آمده و فراتر از انتظار از کنشگران منتقد یعنی اخلاق فردی سازمانی باید به موضوع پرداخت و عوامل ساختاری و حرفه‌ای را شناخت.»

او ادامه داد: «هسته مرکزی اخلاق رسانه‌ای از تمرکز بر کنشگران مستقل به تمرکز بر نهادها ازجمله نهادهای علمی و مدنی و حرفه‌ای و دولت‌ها و نهادهای بین‌المللی رسیده است.  برای کاربردی کردن این محتوای علمی هم باید فضای گفت‌وگویی بین نهادهای علمی، حرفه‌ای، نهادهای رسانه‌ای و حتی نهادهای رسمی و مدنی را ایجاد کرد تا فاصله‌ها کم شود. هر اندازه گفت‌وگو بیشتر صورت گیرد، دانش تولید شده در محیط‌های علمی می‌تواند جنبه‌های کاربردی بیشتری پیدا کند.»

 

در شرایط ایران امروز بیش از هر دوره‌ای به میانجی‌گری و کنشگری مرزی و میانداری نیازمندیم

علی ربیعی نیز در ادامه این نشست گفت: «جامعه توده‌وار، جامعه بدون واسط، جامعه بدون میانجی و جامعه بدون رابطه مستقیم قدرت و توده، جامعه‌ای نابسامان است. در این جامعه اعتماد یا به سختی شکل می‌گیرد یا اساسا شکل  نمی‌گیرد. در شرایط ایران امروز بیش از هر دوره‌ای به میانجی‌گری و کنشگری مرزی و میانداری نیازمندیم. اختلال ارتباطات موجب قطبی شدن روزافزون در درون جامعه شده است.»

او با بیان اینکه امروزه سه نوع ارزش شامل «ارزش‌های متفاوت و ذهنیت متفاوت»، «ارزش‌های میان حکومتی» و «ارزش‌های میان مردمی» شکل گرفته است. گفت: «ارزش‌های مشترکی که به عنوان میانجی می‌بایست در جامعه برای ایجاد ثبات عمل کند، امروز بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده است. قطبی شدن درون جامعه و اختلال ارتباطی موجب عدم شکل‌گیری مفاهمه شده است.  رسانه در این روزها به عنوان میانجی با هزینه زیاد هم درصدد انتقال صدای جامعه به ساخت قدرت است و هم درصدد ایجاد تفاهم و مفاهمه میان نهادها و اقشار مختلف اجتماعی. یکی از دشواری‌های فعالیت‌های رسانه‌ای در این روزها، صداگذاری‌های ستیزه‌گر از خارج و عدم تحمل صداهای داخل ازسوی دولت است.»

او ادامه داد: «دولت عمدتا صدایی که خود می‌خواهد را می‌شنود و صدایی را تولید می‌کند که صدای مورد نیاز جامعه نیست.  در این میان، میانجی‌گری از سوی رسانه و ارتباطات و نهادهای ارتباطی برای ایجاد تفاهم و کاستن از رنج جامعه ضروری است. رسانه به‌ طور کلی نهاد ارتباطات هم به مثابه ابزار و هم به مثابه کنشگری در مقابل مسائل اجتماعی دارای کارکرد است. یکی از کارکردهای رسانه و ارتباطات نقش میانجیگران آن و نزدیک کردن مسائل اجتماعی است.» 

او تاکید کرد: «رسالت مهمی که پیش روی رسانه‌ها است چگونگی میانجی گری است. در این سال‌ها یک معناسازی تقابل‌گرایانه از سوی رسانه‌های دولتی به خصوص رسانه ملی -که منجر به کوچ مرجع رسانه شده است- و در مقابل تولید معنا از سوی مصادره‌کنندگان بیرون از جنبش اجتماعی سال‌ها به تولید معنای ستیزانه‌جویانه می‌پردازند. در دورانی که جامعه در حال گذار همراه با زندگی اقتصادی، اجتماعی ناگوار است و به نوعی شاهد بی‌سامانی سیاسی و اثرگذار بر سامان اجتماعی هستیم رسانه و فضای ارتباطاتی به خصوص شبکه‌های اجتماعی می‌توانند در جهت انسجام اجتماعی و ایجاد عقلانیت به بهبود شرایط کمک نمایند.»

عباس قنبری باغستان در خصوص کنکاشی در مسائل و چالش‌های نوین اخلاقی نیز گفت: «بیش از دو دهه از زمان صدور اعلامیه جانپری برلو می‌گذرد که در آن خطاب به دولت‌ها تمامی سازوکارها و فرایندهای حکمرانی مبتنی بر نظام پساوستفالی در سطح ملی منطقه‌ای و بین‌المللی را به چالش کشید این اعلامیه به این شکل آغاز می‌شود؛ « ای دولت‌های جهان صنعت ای غول‌های فرسوده گوشت آلود و فولادین من از فضای سایبری می‌آیم خانه جدید ذهن ما به نمایندگی از دنیای آینده از شما استقبال نمی‌کنیم شما در اینجا حاکمیتی ندارید».

او افزود: «بسیاری از اندیشمندان اعلامیه بارلو را سرآغاز گذار به عرصه جدید از حکمرانی می‌دانند که از آن به عنوان عرصه پنجم یاد می‌شود به طور کلی عرصه پنجم دارای نظام و مختصات خاص خود است که هیچ شباهتی با عرصه‌های قبلی حکمرانی ( زمین دریا هوافضا ) ندارد و از این رو قوانین، نظام‌های حقوقی و رسمی، فرایندهای جاری و ساری و حتی دستورالعمل‌های اخلاقی آنها نیز در این عرصه منطبق نیست. چرا که در این عرصه مرزهای جغرافیایی ملی فاقد اعتبار بوده دولت‌ها بازیگر اصلی و نمایندگی اصلی جوامع را بر عهده ندارند شهروندان تابعیت ثابتی ندارند منابع زیرزمینی دیگر منابع اصلی ثروت نیستند و ... به طور کلی ماهیت موضوعات مسائل و چالش‌هایی که در آن مطرح می‌شوند نیز متفاوت از نوعی دیگر هستند.»

او تاکید کرد: «پیامد چنین تغییر و تحولات بنیادی در جوامع امروزی از یک طرف بی‌اعتبار شدن تعاریف مرزها، منابع، دستورالعمل‌ها و مکانیزم‌ها و نظام‌نامه‌های اخلاقی گذشته است و از طرف دیگر ظهور و بروز چالش‌های اخلاقی جدیدی است که در گذشته وجود نداشت.در چنین شرایطی ساعت‌های سیاسی اجتماعی فرهنگی اقتصادی جامعه و غیره خود مسائل موضوعات اخلاقی و همسویه‌های اخلاقی سایر موضوعات و مسائل مبتلا به نیازمند شناسایی بازخوانی، تعریف تامل و کنکاش است.»

 

مسئولیت اجتماعی و آموزش عالی

عباس قنبری باغستان توضیح داد: «سه بخش و کارکرد مهم برای مسئولیت اجتماعی طرح می‌شود که اقتصاد، اجتماع و محیط زیست است و این سه عنصر باید ماموریت‌های اموزش عالی را تعریف کند. آموزش عالی قرار است به عنوان یک نهاد اجتماعی دیده شود بنابراین باید کارکرد آن در 4 سطح بازتعریف شود؛ در بعد سازمانی باید مسئولیت پذیری داشته باشد در مقابل جامعه و محیط زیست، در بعد علم باید علمی را تولید کند که اقدامات تخصصی آن متعهد به جامعه باشد، در بعد آموزش نیز باید ماموریت‌های آن به سمتی حرکت کند که بتواند شهروندان متعهد به جامعه تربیت کند و در بعد چهارم نیز باید مساله آن مشارکت عمومی و فهم مشارکت باید به عنوان باشد.»

او ادامه داد: «مساله مهم دیگر این است که آموزش عالی که خود در قبال مسئولیت اجتماعی ساختارهای آموزشی خود را به درستی شناسایی نکرده است چگونه می‌تواند در جهت مسئولیت‌های اجتماعی در بستر جامعه حرکت کند؟ قبل از اینکه آموزش عالی بخواهد ساختار خود را تغییر دهد و با مسئولیت اجتماعی عام  متوازن باشد ابتدا باید به درون خود مراجعه کند و رویکرد سازمانی در درون خود داشته باشد.»

او افزود: «مساله آموزش این است که اطلاعات درسی که درحال آموزش است چقدر سو یافتگی دارد و چه اطلاعاتی را در اختیار دانش آموختگان خود قرار می‌دهد. آموزش عالی خود چه تعهدی در قبال دانشجویان خود دارد؟ آموزش عالی باید دروسی باکیفیت و به روز و با انعطاف و نوآوری داشته باشد. این نهاد باید برخلاف همگن ظاهر خود ظرفیت علم که بسیار متعالی و مقدس جلوه داده می‌شود ظرفیت بسیار جدی ای برای تولید رادیکالیسم دارد. رویکرد رادیکال امروز در نهاد دانشگاه بر علیه خود و برعلیه جامعه است. و زمانی که وارد جامعه می‌شود به شدت میتواند به آن دامن بزند.»