|

«شرق» در دومین سالگرد جنگ اوکراین و در گفت‌وگو با سفیر پیشین ایران در رومانی، مجارستان و قبرس بررسی کرد

جنگی بدون دست برتر

دو سال از حمله روسیه به اوکراین در صبح ۲۴ فوریه ۲۰۲۲‌/ پنجم اسفند ۱۴۰۰ می‌گذرد. در این دو سال، تحولاتی شکل گرفت که باعث شد‌ این جنگ یک روند فرسایشی به خود بگیرد.

جنگی بدون دست برتر

عبدالرحمن فتح‌الهی: دو سال از حمله روسیه به اوکراین در صبح ۲۴ فوریه ۲۰۲۲‌/ پنجم اسفند ۱۴۰۰ می‌گذرد. در این دو سال، تحولاتی شکل گرفت که باعث شد‌ این جنگ یک روند فرسایشی به خود بگیرد. با‌این‌حال، کارشناسان و تحلیلگران معتقدند در ماه‌های اخیر و به‌خصوص بعد از وقوع عملیات طوفان الاقصی و جنگ حماس و اسرائیل، شرایطی شکل‌ گرفته است که سبب شده دست برتر میدانی به روس‌ها تعلق یابد. در سوی دیگر، در دو سال گذشته وضعیت به سمتی پیش رفت که منافع ایران گاهی تحت‌الشعاع این جنگ قرار گرفت. از این‌‌رو برای بررسی روند طی‌شده جنگ اوکراین در این دو سال، گفت‌وگویی با علی‌اکبر فرازی، سفیر پیشین ایران در رومانی، مجارستان و قبرس و کارشناس ارشد مسائل ناتو انجام شد که در ادامه ماحصل این گپ‌و‌گفت را می‌خوانید.

‌جنگ اوکراین وارد سومین سال خود شد. برای سؤال اول از نگاه شما آیا ضرباهنگ تحولات میدانی در ماه‌های اخیر نشان از دست برتر روسیه و پوتین دارد؟

در یک نگاه کلی این جنگ دست برتر ندارد.

‌چرا؟

چون‌ باید در نظر داشت در مقاطع مختلف زمانی، با حملات و ضدحملاتی که در دو سال گذشته از سوی روسیه ‌یا اوکراینی‌ها صورت می‌گرفت، این باور و تلقی در محافل کارشناسی و رسانه‌ای شکل می‌گرفت که مسکو یا کی‌یف دست برتر را پیدا کرده‌اند؛ در‌حالی‌که پس از دو سال از حمله روسیه به اوکراین، اکنون ثابت شده است هیچ‌کدام دست برتری ندارند و اساسا این جنگ برنده‌ای ندارد. بنابراین با گذشت این دو سال و فرسایشی‌شدن جنگ، اکنون تحلیلگران و ناظران به این باور رسیده‌اند که باید قدری عمیق‌تر موضوع را بررسی کنند و با برخی اتفاق‌های مقطعی نمی‌توان دست به پیش‌بینی درباره برنده یا بازنده این جنگ زد.

‌اما در شرایط کنونی، پوتین دست برتر را دارد یا ندارد؟

باز هم تکرار می‌کنم چیزی به نام دست برتر در جنگ اوکراین وجود ندارد.

‌با‌این‌حال اگر فرض را بر این بگذاریم که پوتین دست برتر را دارد، چطور؟

حتی اگر اذعان داشته باشیم که اکنون مسکو دست برتر را دارد، باز یک اتفاق مقطعی و موقت است؛ کما‌اینکه در مقاطعی طی دو سال گذشته نیز اوکراینی‌ها توانسته بودند دست برتر را پیدا کنند.

‌با این اوصاف، جناب فرازی، دلیل یا دلایل دست برتر روسیه در ماه‌های اخیر در جنگ اوکراین چیست؟

به نکته مهمی اشاره کردید. به نظر من حتی اگر بپذیریم‌ اکنون روسیه در جنگ اوکراین دست برتر را پیدا کرده است که باز هم تأکید دارم به صورت موقتی و مقطعی خواهد بود، بیش از آنکه مرهون تلاش‌ها یا توان و قدرت نظامی روسیه باشد، ناشی از تحولاتی است که در ماه‌های اخیر در منطقه و جهان شکل گرفته‌ که مهم‌ترین آن، وقوع عملیات طوفان‌الاقصی و جنگ حماس و اسرائیل است که به شکل جدی باعث شد افکار عمومی، رسانه‌ها و همچنین غربی‌ها بخشی از توجه خود را به سمت خاورمیانه معطوف کنند و همین موضوع سبب شد ‌روسیه خواه‌ناخواه دست برتر مقطعی را پیدا کند. به هر حال، باید بپذیریم‌ فارغ از اینکه چه دولت جمهوری‌خواه یا دموکراتی در ایالات متحده روی کار باشد، حفظ امنیت اسرائیل، شاه‌بیت سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا را شکل می‌دهد. پس طبیعی بود که با آغاز جنگ حماس و اسرائیل، دولت بایدن بخشی از توان و توجه سیاسی، دیپلماتیک، امنیتی، نظامی و تسلیحاتی خود را معطوف خاورمیانه کند. طبیعتا همین موضوع باعث شد بخشی از توجه واشنگتن به جنگ اوکراین کاهش پیدا کند. نکته مهم‌تری که نباید نادیده گرفت، اختلاف‌های فزاینده بین دموکرات‌ها و جمهوری‌خواهان در ایالات متحده آمریکا بود که تأثیر مستقیم خود را بر بودجه اختصاصی برای جنگ اوکراین نشان داد و باعث شد ‌اکنون این بودجه در هاله‌ای از ابهام قرار بگیرد؛ چرا‌که جمهوری‌خواهان مخالف تخصیص این میزان از اعتبار برای حمایت تسلیحاتی و لجستیکی از اوکراینی‌ها هستند. در‌عین‌حال، همین اختلاف‌ها سبب شد ‌طرح‌ها یا لوایح مربوط به حمایت از اوکراین با تأخیر‌ بررسی شود و درخواست کمک زلنسکی از سوی آمریکا نیز مطابق با خواست کی‌یف برآورده نشود.

در این مدت، آمریکایی‌ها تلاش داشتند فقط اوکراینی‌ها را سرپا نگه دارند. موضوع دیگر که باعث شد به صورت مقطعی روسیه و پوتین دست برتر را پیدا کنند، تلاش جمهوری‌خواهان برای به شکست کشاندن بایدن در دو جبهه اوکراین و جنگ حماس و اسرائیل است؛ چون جمهوری‌خواهان بدشان نمی‌آید بایدن در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری‌ نتواند در هیچ‌‌کدام از این دو جنگ دست برتر را پیدا کند تا به‌عنوان پاشنه آشیل دموکرات‌ها و برگ برنده جمهوری‌خواهان از آن استفاده کنند. با توجه به مجموعه این دلایل، روس‌ها فرصت‌طلبی خود را داشتند و گذشت زمان و فرسایشی‌شدن جنگ سبب شد روسیه فرصتی برای انجام حملات گسترده و پیداکردن دست برتر را به صورت مقطعی در این جنگ داشته باشد. پس این یک پیروزی نظامی در جبهه جنگ اوکراین برای روسیه و پوتین نیست، بلکه یک فرصت‌طلبی رندانه در میانه تحولات و اتفاقاتی است که در دیگر مناطق جهان مانند خاورمیانه روی داد. فراموش نکنیم که برخی تحرکات دیگر مانند حملات حوثی‌ها در دریای سرخ، دریای مدیترانه و تنگه باب‌المندب و گرفتارکردن آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها در این منطقه نیز باعث شد توجه نظامی و امنیتی غرب از اوکراین تا حدی برداشته شود. پس باز هم تأکید می‌کنم اینجا توان نظامی روسیه پارامتر تعیین‌کننده برای دست برتر آنها نبوده است.

‌جناب فرازی، هفته گذشته ادعاهای واهی جدیدی علیه ایران مبنی بر ارسال موشک‌های بالستیک به روسیه با هدف به‌کارگیری در جنگ اوکراین مطرح شد؛ این را چگونه ارزیابی می‌کنید؟ چرا در این مقطع زمانی این اتهامات مطرح شده است؟

سؤال مهمی را مطرح کردید و می‌توان از دو جنبه به آن پرداخت. از یک سو غربی‌ها سعی کرده‌اند بخشی از توجه و تمرکز روسیه را از جنگ اوکراین بردارند و آن را معطوف به ایران بکنند و هم‌زمان با آن، غربی‌ها تلاش دارند‌ توجه ایران را هم از جنگ حماس و اسرائیل و خاورمیانه به سمت جنگ اوکراین و دیگر مسائل بکشاند و اصطلاحا برای تهران یک فضای اصطکاک ایجاد کنند. به هر حال سعی شده است که اکنون تهدید ایران و روسیه برای آینده مطرح شود، هدف این اتهامات صرفا توقف در روند کنونی جنگ روسیه است؛ چون این اتهامات علیه مسکو و تهران می‌تواند در مقطع کنونی یک فضای تنفس را ایجاد کند تا غرب بتواند در مقابل این تبلیغات که روسیه اکنون دست برتر را دارد و احتمالا پیروز جنگ اوکراین خواهد بود یک فضاسازی سیاسی، دیپلماتیک و رسانه‌ای داشته باشد.

‌در سایه آنچه گفتید، تحولات را برای سال سوم جنگ اوکراین چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟

اگر من بخواهم نظر و پیش‌بینی شخصی خودم را داشته باشم، بر این باورم که اگر ناتو و آمریکایی‌ها بتوانند این گردنه را در جنگ اوکراین پشت سر بگذارند، دست به اقدامی نمی‌زنند که در نهایت جنگ اوکراین برنده‌ای به نام پوتین داشته باشد؛ اگرچه می‌توان اذعان کرد که این جنگ برنده‌ای هم به نام زلنسکی ندارد. در نهایت غرب شرایط را به سمتی پیش خواهد برد که بازنده‌ای به نام آمریکا و ناتو هم در این جنگ مطرح نباشد. ضمن اینکه خود پوتین هم به این موضوع واقف است.

‌اتفاقا اظهارات پوتین در این راستا اظهارات سنجیده‌ای است که سعی نمی‌کند غرب، آمریکایی‌ها و ناتو را تحریک کند. اما در کل این را هم باید در نظر بگیریم که جبهه غرب هم جبهه واحدی نیست و طی گفت‌وگوهایی که با حضرت‌عالی داشتم در همان ماه‌های ابتدایی تجاوز روسیه به اوکراین بر این موضوع تأکید کردم که با آغاز این جنگ، اروپایی‌ها بیش از هر زمان دیگری نیاز به تشکیل ارتش اروپایی خواهند داشت. اکنون ادعاهایی که دونالد ترامپ دال بر خروج آمریکا از ناتو پس از پیروزی در انتخابات ریاست‌جمهوری مطرح کرده است، باعث شده اروپایی‌ها به شکل جدی‌تری از گذشته موضوع تشکیل ارتش اروپایی را در دستور کار قرار دهند.

‌به موضوع ایران و جنگ اوکراین بازگردیم. طی دو سالی که از تجاوز روسیه به خاک اوکراین می‌گذرد شرایطی شکل گرفت که تحلیلگران و ناظران را به این باور رسانده که یکی از زیان‌دیدگان این جنگ در کنار اوکراین، ایران است. کما اینکه احیای برجام به باور کارشناسان از کرملین آسیب دید و در سوی دیگر هم با ادعاهایی ایران شریک جرم و شریک تحریم روسیه شد. برداشت حضرت‌عالی از موقعیت منافع ایران در این جنگ چیست؟

من در همان ماه‌های ابتدایی جنگ اوکراین، طی گفت‌وگویی که با شما داشتم، تأکید کردم که سیاست عقلانی و هوشمند ایران باید به‌گونه‌ای باشد که تمایلی به هیچ‌کدام از دو طرف جنگ نداشته باشد. بر این هم تأکید داشتم که از نظر ژئوپلیتیک و جغرافیایی، روسیه و اروپا و آمریکا مناسبات خاص خود را دارند و شرایط به سمتی پیش نخواهد رفت که قصد نابودی یکدیگر را داشته باشند؛ مطمئنا این جنگ در نهایت هر نتیجه‌ای در بر داشته باشد نتیجه آن، نه نابودی غرب است و نه نابودی روسیه. من باز هم تکرار می‌کنم این جنگ هیچ بازنده و برنده مشخصی ندارد. فراموش نکنیم رفتار پوتین را چه هوشمندی بنامیم و چه فرصت‌طلبی بدانیم، باعث شد که در نهایت کشورهایی مانند ایران در کنار کشورهایی مانند بلاروس، کره شمالی و سوریه شریک جرم و شریک تحریم‌های روسیه معرفی شوند و در این بین کرملین بیشترین سوء‌استفاده را کرد. شما به احیای برجام اشاره کردید. احیای برجام یک کلمه است. در صورتی که مفهوم و محتوای احیای برجام آن بود که روابط ایران با اروپا و آمریکا داشت به حالت نرمال و عادی بازمی‌گشت که روسیه به دلیل منافعش در جنگ اوکراین مانع از نرمال‌شدن روابط ایران و غرب در سایه احیای برجام شد و در نهایت احیای برجام از منافع روسیه در جنگ اوکراین آسیب دید و بعد از آنکه ما به دنبال احیای برجام بودیم، این غربی‌ها بودند که دیگر با توجه به شرایط جدید تمایلی به احیای برجام سال ۲۰۱۵ نداشتند. اتفاقا اگر دقت کرده باشید خود روس‌ها بودند که برای اولین‌بار ادعای ارسال پهپاد و موشک بالستیک ایران به روسیه در جنگ اوکراین را مطرح کردند تا بتوانند شریک جرم و شریک تحریمی برای خود بتراشند. این در حالی است که در قاموس روسیه این یک تصمیم و رفتار عادی است، چون برای مسکو منافع مطرح است و هرجا که لازم باشد دیگران را قربانی منافع خود می‌کنند. ببینید روسیه با هر سیستم و ساختار سیاسی، چه دوره تزار باشد، چه اتحاد جماهیر شوروی یا فدراسیون کنونی اساسا در راهبرد خود، شکل‌گیری ایران قوی را که روابط نرمال و حسنه‌ای با غربی‌ها داشته باشد، نمی‌پسندد و از هر ترفندی استفاده می‌کند که مانع از عادی‌سازی روابط ایران و غرب شود.

‌آیا کماکان معتقدید دادن وعده جنگنده سوخو - ۳۵ از جانب روس‌ها برای گرفتار کردن ایران در حیله مسکو و در جنگ اوکراین است؟

ببینید من می‌خواهم موضوع را عمیق‌تر بررسی کنم. مسئله من فقط جنگنده سوخو-۳۵ نیست. اجازه دهید آسیب‌شناسی و انتقاد جدی‌تری به کل سیاست خارجی‌مان و دولت رئیسی در قبال جنگ اوکراین داشته باشم. واقعا این دولت در قبال جنگ اوکراین و رفتار و سیاست فرصت‌طلبانه پوتین هیچ راهبرد و برنامه‌ای نداشت. اساسا این دولت راهبرد و برنامه‌ مشخصی برای حوزه سیاست خارجی ندارد و در بحران‌ها، مشکلات و چالش‌های دیپلماتیک فقط به‌دنبال رفع تکلیف و مدیریت روزانه است. نتیجه آن هم مشکلات کنونی در عرصه سیاست خارجی منطقه‌ای و جهانی است که آثار و تبعات مخرب آن هم بر مسائل داخلی و به‌خصوص اقتصاد و معیشت پررنگ‌تر شده است.

‌آیا این برداشت شما به معنای آن است که سوخویی در کار نیست؟

اصلا موضوع سوخو - ۳۵ را کنار بگذاریم. من کارشناس مسائل نظامی نیستم، اما واقعا طی حملاتی که در ماه‌های اخیر، اسرائیل به سوریه داشت و برخی از نیروهای مستشاری ما را در سوریه شهید کرد، حداقل کاری که روسیه می‌توانست انجام دهد این بود که سیستم‌های پدافندی و راداری خود را در سوریه خاموش نکند و آنها را فعال نگه دارد. این موضوع این پرسش را ایجاد می‌کند که روسیه در قبال ایران چگونه به راحتی می‌تواند چنین چیزی را نادیده بگیرد؛ بنابراین برای حفظ منافع ملی خودمان هم که شده باید یک بازتعریف جدی در سیاست خارجی خود داشته باشیم.

‌به نظر شما برای این بازتعریف دیر نیست؟

فقط می‌توانم این جواب را به شما بدهم که من همیشه امیدوارم.