هشدار عباس عبدی درباره حل نکردن مساله حجاب: خاطره خانم فاطمه معتمدآریا برای سیاستگذاری آموزنده است /استخوان لای زخم نگذاریم
یکی از بدترین شکاف فرهنگی در موضوع حجاب در عرصه هنر و سینمای رسمی، با هنرمندان به وجود آمده که ساختار رسمی نمیتواند این شکاف را نادیده بگیرد. سرریز این شکاف به افراد محجبه هم هست.
به گزارش شبکه شرق، عباس عبدی، فعال سیاسی اصلاحطلب، در یادداشتی با عنوان «مساله دوم زنان» در روزنامه اعتماد نوشت:
پس از اینترنت دومین مسالهای که باید به نحو ملموسی به سوی حل شدن آن حرکت کرد، موضوع زن و جایگاه اجتماعی و حقوق آن است. موضوعی که در مقایسه با رفع فیلترینگ حل آن به نسبت سختتر ولی سود آن بیشتر است. خوشبختانه در دولت جدید هم وزیر زن هست و هم تعداد معاونان و مدیران زن به نحو چشمگیری افزایش یافتهاند در نتیجه یک گام به جلو برداشته شده است. ولی مساله زنان در ایران و حل آن فراتر از آن چیزی است که در تصور رسمی وجود دارد.
مساله زنان را نمیتوان به تبلیغات ماهواره و بیگانگان یا مخالفت با اسلام و انقلاب و ترویج فساد و از این دست ادعاها تقلیل داد. مساله زنان در اصل ناشی از سیر تحولات جامعه است. همچنان که با گذشت زمان و وارد شدن در مراحل توسعه، مردان نیز خواهان مشارکت و حضور اجتماعی میشوند و علیه استبداد میشورند، با فاصلهای زمانی این مطالبه برای زنان هم ایجاد میشود. کافی است که به وضعیت زنان در آموزش عالی نگاه کنیم که در ۵۰ سال گذشته از ۳۰ درصد اکنون به ۶۰ درصد رسیده است، تعداد زیادی از آنان همپا یا جلوتر از مردان، سطوح پیشرفته آموزش عالی را طی میکنند. آنان در تمام سطوح آموزشی به نحوی در حال جلو زدن از مردان هستند. این سبقت زنان بازتاب متناظری در ساختار قدرت و مدیریت کشور و عرصه عمومی ندارد. به همین علت است که سهم زنان از اشتغال کشور بسیار پایین است و حداکثر ۱۴ درصد و در برخی برآوردها تا ۱۰ درصد هم گفته شده است.
علت مشارکت زنان برای شغل فقط بخش عرضه نیست که آنان نیازمند شغل باشند، بلکه بخش تقاضا نیز تشنه نیروی کار توانمند و تحصیلکرده است. مهمتر از همه اینکه هزینه زندگی بدون اشتغال زن و مرد به راحتی تأمین نمیشود. مجموعه این مسائل به علاوه تحولات فرهنگی موجب شده است که زنان ایرانی احساس تبعیض کنند. برای اطلاع از تحولاتی که در جایگاه زن در جامعه پیش آمده است به آماری استناد میکنم که آقای صالحی، وزیر فرهنگ در سخنرانی معارفه خود اشاره کرد از جمله این که: «در سال ۱۳۶۳ تعداد ۲۸ داستاننویس زن داشتیم که کتاب داشتند، در حالی که تعداد مردان در این زمینه ۲۴۱ نفر بود ولی در سال ۱۳۹۳، داستاننویسان مرد به ۱۷۳۸ و زن به ۱۶۴۸ نفر رسید.
قانون در دست رسیدگی باید از حجاب شرعی عدول کرده باشد، چون آن قاعده اجرایی نیست. در این صورت باید بر اساس عرف مبتنی شود که عرف را باید به فهم عمومی ارجاع داد که اگر چنین چیزی پذیرفته شود حتما مشکل حل خواهد شد. در واقع قرار نیست که قوانین جزایی به صورتی باشند که درصد زیادی از زنان را شامل شود. مثل همه قوانین جزا، تعداد اندکی رفتار مجرمانه انجام میدهند. به نظرم در این باره مثل بسیاری از موضوعات دیگر باید میان نظم اجتماعی و رفتار مطلوب فرهنگی، تمایز قائل شد و حفظ نظم را مبنای قانونگذاری قرار داد. مساله حجاب شکاف عمیقی را ایجاد کرده که برخلاف ظاهرش به سود نیروهای مذهبی و بانوان چادری نیست. این برخوردها حتی تعبیر از حجاب و معنای آن را تغییر داده و لذا برخی از خانمهای محجبه به این نتیجه رسیدهاند که برای پرهیز از این تعبیرات سوء، چادر را کنار بگذارند. این برخلاف تحلیل سردار رادان درباره کوشش دیگران برای حذف چادر است. در واقع سیاستهای جاری است که موقعیت چادر را تضعیف کرده است.
یکی از بدترین شکاف فرهنگی در موضوع حجاب در عرصه هنر و سینمای رسمی، با هنرمندان به وجود آمده که ساختار رسمی نمیتواند این شکاف را نادیده بگیرد. سرریز این شکاف به افراد محجبه هم هست. چندی پیش خاطره خانم فاطمه معتمدآریا درباره تغییر مواجهه و رویکرد خانواده محجبه مادری وی را میخواندم که برای سیاستگذاران آموزنده است. همه ما در خانوادههای خود از این موارد زیاد میبینیم. واقعیت این است که مساله زنان را نمیتوان استخوان لای زخم گذاشت و حل نکرد و آن را به دست سیر حوادث سپرد. این مساله ظرفیت زیادی برای تبدیل شدن به تنشهای اجتماعی و سیاسی را دارد. حکومت باید نسبت در همه مسائل موضع شفاف و منطقی و قابل اجرا داشته باشد. باید تصمیم روشن و قابل اجرا گرفت و استخوان لای زخم نگذاشت.