تقی آزاد ارمکی از سیاست های دو گانه صدا و سیما انتقاد کرد
طی سالهای اخیر، بارها دیدهایم که صدا و سیما پس از وقفههایی طولانی مدت و غیرضروری، فقط یک بخش گزینشی از اخباری را منتشر میکند که جمعیت زیادی در انتظار آن هستند. معادله بسیار ساده است؛ صدا و سیما شکاف زیادی در حوزه پخش اخبار و اطلاعات دارد و تا زمانی که این شکاف پر نشود، مخاطب بر نمیگردد.
به گزارش شرق ؛ ارائه دو آمار متفاوت از سوی ایسپا و مرکز تحقیقات صدا و سیما درباره اقبال صدا و سیما نزد مخاطبان و آمار تماشای این رسانه از سوی مردم، یک دوگانه را ایجاد کرده است که در یک سوی آن رسانهای قدرتمند و محبوب و در سوی دیگر رسانهای با محبوبیت حداقلی ایستاده است.
محسن شاکرینژاد، رییس مرکز تحقیقات صدا و سیما گفته است: «میزان بیننده سیما از بهار ۱۴۰۲ که ۵۹.۷ درصد بوده در تابستان ۱۴۰۳ به ۶۵.۲ رسیده و سیر صعودی گرفته است و باوجود کاهش مخاطب در سالهای ۱۴۰۰ و ۱۴۰۱ شاهد افزایش نسبی این آمار از سال ۱۴۰۲ هستیم.» این ادعای شاکری نژاد در شرایطی مطرح شده که بر اساس یافتههای ایسپا، ۲۹.۵ درصد ایرانیان ویژه برنامههای شب یلدای صدا و سیما را دیدهاند. از بین بینندگان ویژه برنامههای شب یلدا؛ ۵۹.۲ درصد ویژه برنامه «یلدای مادرانه» شبکه سوم سیما را دیدهاند، ۲۴ درصد از شبکههای استانی، ۸.۱ درصد از شبکه یک سیما و ۷.۶ درصد از شبکه دو تماشاگر این برنامهها بودهاند. این آمار نشاندهنده کاهش قابل توجه مخاطبان صداوسیما در مقایسه با سالهای گذشته است. بهعنوان مثال، در سال ۱۳۹۷، ۵۰٪ از مردم برنامههای شب یلدا را تماشا کرده بودند که این رقم در سال ۱۴۰۰ به ۳۳.۱٪ کاهش یافت و اکنون به ۲۹.۵٪ رسیده است
با توجه به این شرایط، پرسشهایی در خصوص تفاوت محسوس آمارهای مدیران صدا و سیما و ایسپا و چرایی ارائه این آمارهای متفاوت و علت کاهش اقبال برنامههای صدا و سیما نزد مخاطبان مطرح است.
تقی آزاد ارمکی، جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پاسخ داده است:
در ارائه تعداد مخاطبان صدا و سیما تقلب آماری رخ داده است
تقی آزاد ارمکی گفت: «آمار را باید آماردان بگوید نه سیاست مدار و نه حتی مدیر. یک مدیر که نمیتواند بگوید رسانه اش چقدر توفیق دارد یا مخاطبانش چگونهاند. این موضوع باید توسط شخص دیگری داوری شود. معمولا مدیران صدا و سیما از دانش اجتماعی لازم برای امور خالیاند. متاسفانه بسیاری از مدیران آگاهیهای موردنیاز برای انجام امور را ندارند. این که مخاطبان، یک برنامه صدا و سیما را ۵ درصد و برنامهای دیگر را ۲ درصد ببینند، را نمیتوان جمع زد و گفت کل برنامههای صدا و سیما تا چه حد مورد اقبال است یا مخاطب دارد.
به نظر میرسد، چون این شخص، جمع و تفریق بلد نبوده همه اطلاعات را با هم جمع کرده است. نمیتوان گفت که، چون یک عده مخاطب جذب برنامههای اجتماعی و عدهای دیگر جذب برنامههای ورزشی میشوند، پس در مجموع مخاطبان صدا و سیما بسیار زیادند؛ بنابراین معتقدم به نوعی تقلب آماری رخ داده که ناشی از کم اطلاعی و اشتباه مدیری است که این بحث را راه انداخته است.»
وی افزود: «نظرسنجی مرکز افکارسنجی دانشجویان ایران (ایسپا) را قابل استنادتر و دقیقتر میبینم، چرا که منفعت رسانهای ندارد و فقط هم روی این موضوع نظرسنجی و افکارسنجی انجام نداده است، بلکه روی بسیاری از موضوعات مهم جامعه کار میکند؛ بنابراین نتایج این مرکز قابل اعتمادتر است. افزون بر همه این ها، اساسا تجربه زیسته ما میگوید تعداد افرادی که برای کسب خبر یا حتی دیدن سریالها از شبکههای صدا و سیما استفاده میکنند کمتر از رسانههای آن ور آبی است.
این موضوع را حتی میتوان با مشاهده و به شکل میدانی در جمعهای خانوادگی، مهمانیها و هر فضای دورهمی به راحتی مشاهده کرد. رسانههای فارسی زبان خارج از کشور از یک سو و حتی رسانههایی که داخل کشورند، اما زیر چارچوب صدا و سیما نیستند، از سوی دیگر، اقبال بالاتری نسبت به صدا و سیما دارند. به همین دلیل حتی داخل کشور نیز با نزاع بین سینمای خانگی و صدا و سیما رو به رو هستیم.
همچنین رسانههای حاضر در فضای مجازی نیز از صدا و سیما جلو زدهاند. یکی از دلایلی که به عقب افتادن صدا و سیما نسبت به ذائقه مخاطب، دامن زده این است که واقعیت ها، آن طور که باید گفته شود، گفته نمیشود. بسیاری از مشکلاتی که هم اکنون درجامعه داریم به این دلیل است که مردم، دانش و اطلاعات خود را بیشتر از فضای مجازی یا حتی رسانههای نامعتبری میگیرند که در برخی موارد دست به تحریف اخبار و اطلاعات نیز میزنند.»
صدا و سیما در حال نزاع با مخاطبان است
این استاد جامعه شناسی در ادامه گفت: «چرا نوجوانان و کودکان ما به جای علاقه و گرایش به سمت تولیدات داخل کشور، به تماشا و دنبال کردن سریالهای کرهای علاقه نشان میدهند؟ مخاطبانی که از صدا و سیما زده شدهاند، به همان دلیلی که رفتهاند و با صدا و سیما قهر کردهاند، به همان دلیل هم بر میگردند. همانطور که اشاره کردم یکی از دلایل قهر مخاطب با صدا و سیما این است که سرعت و نحوه ارسال اطلاعات این رسانه با سرعت نشر و نیاز جامعه به دانستن برخی اخبار خاص همخوانی ندارد.
متاسفانه طی سالهای اخیر، بارها دیدهایم که صدا و سیما پس از وقفههایی طولانی مدت و غیرضروری، فقط یک بخش گزینشی از اخباری را منتشر میکند که جمعیت زیادی در انتظار آن هستند. معادله بسیار ساده است؛ صدا و سیما شکاف زیادی در حوزه پخش اخبار و اطلاعات دارد و تا زمانی که این شکاف پر نشود، مخاطب بر نمیگردد. صدا و سیما باید یاد بگیرد از تحمیل عقیده و اجبار بر مخاطب دست بردارد. صدا و سیما به جای این که رسانهای آگاهی بخش باشد به رسانهای تحمیلی تبدیل شده است.»
وی افزود: «یکی از عللی که باعث ضعف صدا و سیما در برابر سایر رسانههای موجود میشود، این است که صدا و سیما تخصصی عمل نمیکند. تولید آثاری که مخاطبان را جذب کرده و نگه دارد، نیاز به کارگردانان، نویسندگان و عوامل مستمر دارد. وقتی یک شخص در صدا و سیما کارنامه موفقی دارد یا اثری را تولید میکند که موفق است، چرا حضور وی در صدا و سیما تثبیت نمیشود. چرا کارگردانها و تهیه کنندگان قدیمی هم از صدا و سیما شکایت دارند یا دیگر اسامی تکراری و مداوم نمیبینیم؟
طی سالهای اخیر، تهیه کننده یا کارگردان ثابت و فعال در یک ژانر مشخص نداریم. این در حالیست که سالها پیش چنین وضعیتی را داشتیم که برخی کارگردان ها، نویسندهها و تهیه کنندگان، مدام روی یک ژانر تولید محتوا میکردند و اتفاقا جا افتاده و محبوب هم شده بودند. هنرمندان یا فعالان صدا و سیما باید حداقل یک الی ۲ دهه فعالیت مستمر داشته باشند تا ماندگار شوند.
به نظر میرسد فعلا صدا و سیما این توانایی را ندارد و نمیتواند چهرههای محبوب خود را حفظ کند و هر روز این چهرهها را فراری میدهد. در نتیجه در چنین شرایطی، تولیدات صدا و سیما سطحی و ضعیف است و نمیتواند مخاطبان را راضی کند. آن مدیری که همه این موارد را نادیده میگیرد و دست به آمارسازی میزند، درواقع در حال رقابت پنهان با مخاطبان است. وقتی همه ما میبینیم و میدانیم که رسانه رسمی کشور مخاطب ندارد، اما ما قیل و قال راه میاندازیم که مخاطب داریم، درواقع اساسا، نوعی نزاع ایجاد میکنیم که میتواند منشاء از دست دادن همان تعداد مخاطب موجود هم باشد.»
منبع:
عصر ایران