|

گفت‌وگو با فریدون مجلسی عباس سلیمی‌نمین و محمد نعیمی‌پور

تسخیر سفارت آمریکا به جز ایران

تسخیر و تعرض به یک سفارتخانه یا کنسولگری، اتفاقی جدید در جهان نیست و بارها و بار‌ها در نقاط مختلفی از جهان شاهد چنین امری با دیدگاه‌ها، روش‌ها و نتایج مختلف بوده‌ایم؛ اما چون در تاریخ سیاسی معاصر ما تسخیر یک سفارت خارجی ابعاد وسیعی پیدا کرده است، نمونه‌های دیگر در جهان چندان به نظر ایرانی‌ها نمی‌آید.

تسخیر سفارت آمریکا به جز ایران

به گزارش روزنامه شرق، تسخیر و تعرض به یک سفارتخانه یا کنسولگری، اتفاقی جدید در جهان نیست و بارها و بار‌ها در نقاط مختلفی از جهان شاهد چنین امری با دیدگاه‌ها، روش‌ها و نتایج مختلف بوده‌ایم؛ اما چون در تاریخ سیاسی معاصر ما تسخیر یک سفارت خارجی ابعاد وسیعی پیدا کرده است، نمونه‌های دیگر در جهان چندان به نظر ایرانی‌ها نمی‌آید؛ زیرا هم صاحب سفارتی که آن را اشغال کردیم ابرقدرت بود و ابعاد گسترده‌ای داشت و هم زمان اشغال سفارت در ایران مسلما بیشتر از دیگر نقاط جهان بود. بااین‌حال، تسخیر یک سفارتخانه به ایران محدود نمی‌شود و در کشور‌های آمریکا جنوبی و برخی کشورهای آسیایی نیز چنین رفتارهایی دیده شده است. تسخیر یک سفارت نشانه اعتراض و پیامی برای کشور مقابل است که هم جهان و هم آن کشور به بلندترین شکل ممکن فریاد مبارزه یک ملت را بشنوند. به‌منظور بررسی موضوع یادشده، با فریدون مجلسی، دیپلمات بازنشسته؛ عباس سلیمی‌نمین، روزنامه‌نگار و محمد نعیمی‌پور، از دانشجویان پیرو خط امام، گفت‌وگویی کرده‌ایم که مشروح آن را می‌خوانیم.

روایت مجلسی

فریدون مجلسی، دیپلمات با‌سابقه که در ادوار مختلف تاریخی چنین وقایعی را دیده و تصویر جامعی از تسخیر سفارتخانه‌ها دارد، درباره این موضوع به «شرق» گفت: «در بازگشت به تاریخچه باید گفت این دست اتفاقات به آغاز خصومت آمریکا و شوروی در جنگ سرد بازمی‌گردد که در کشورهایی که طرف شوروی بودند و معمولا احزاب کمونیست به‌خصوص بعد از پایان جنگ دوم جهانی و توسعه بی‌کاری و تورم گرایش بیشتری را در جوانان به پیوستن به احزاب کمونیستی برانگیخته بود، سفارت‌ها مورد تعرض قرار می‌گرفتند. در اطراف آنها تظاهرات می‌شد، اما اینکه در مناطق مختلف منجر به اشغال سفارت آمریکا شود، دورترینی را که به خاطر دارم مربوط به لندن در سال 1968 است که سال آخر جنگ ویتنام بود. اعتراض‌ها علیه جنگ ویتنام در دنیا توسعه داشت و تظاهرات مقابل سفارتخانه‌های آمریکا زیاد بود تا منجر به اشغال سفارت آمریکا در لندن شد و طول کشید تا پلیس توانست مردم را از آنجا خارج کند. بعد از آن چند ماه دولت ویتنام جنوبی سقوط کرد و سفارت آمریکا در آنجا اشغال شد که من در جوانی شاهد فیلم‌های تلویزیونی خروج افراد آمریکایی و ویتنامی‌های همکار آمریکا از سفارت آمریکا با هلیکوپترها از پشت‌بام سفارت بودم که یک تسخیر جدی بود و در حدود 20 سال این رابطه قطع بود و دوباره آمریکا به‌عنوان شریک اصلی ویتنام در روابط بین‌المللی درآمد. اشغال مهم دیگری که از سفارتخانه‌ای به یاد دارم، مربوط به سفارت پرو بود که قبل از آن باید از اشغال سفارت آمریکا در تهران یاد کنم که به بهای گزافی تمام شد و بعد از گروگان‌گیری، دولت آمریکا با اعزام ناو هواپیما‌بر بزرگ خود یک ژست‌ گرفت، ولی بعد از رسیدن به خلیج فارس از تهدید منصرف شدند و پول‌های ایران را بلوکه کردند که بیشتر به‌صرفه بود و 13میلیون دلار پول بلوکه شد و مذاکرات بعدی آزادکردن گروگان‌ها همراه شد با به‌دادگاه‌رفتن مدعیان آمریکایی که آن 13 میلیارد نیز ضامن پرداخت بود و به دادگاه لاهه فرستاده شد و آن دادگاه نیز اغلب آرا را به نفع مدعیان صادر کرد و خاطره تلخی را بر دل ایرانیان به جا گذاشت. بااین‌حال، آثار تسخیر سفارت به همین‌جا خاتمه پیدا نکرد و این دشمنی به درازا و جنگ ایران و عراق انجامید؛ چون عراقی‌ها با استفاده از همین موقعیت یا عدم ممانعت آمریکا، این گستاخی را یافتند که به ایران حمله کنند و بعد از آن هم شاهد قطع رابطه و بلوکه‌شدن دارایی‌های ایران بودیم».

روایت سلیمی‌نمین

عباس سلیمی‌نمین، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی که در دوران دانشجویی خود تجربه چنین عملی را در کنسولگری ایران در لندن دارد و تسخیر سفارت آمریکا در ایران را از زوایای مختلف تأیید می‌کند، درباره موضوع یادشده به «شرق» گفت: «قبل از ورود به این بحث، لازم است این توضیح را بدهم که بشر امروز به قواعدی رسیده تا بتواند براساس این قواعد منزلت خود را حفظ کند؛ بنابراین مبنای قواعدی که خود تنظیم کردیم آن است که شأن، منزلت و استقلال‌مان را حفظ کنیم. در ارتباط با بحث سفارتخانه‌ها یا استقلال ملت‌ها که سفارتخانه‌های ملت‌ها نیز بخشی از استقلال آنها محسوب می‌شود، باید به این نکته توجه کرد که احترام به تمامیت ارضی یک کشور لازمه تعاملات ما در عرصه بین‌المللی است؛ اما اگر این نقض شد، دیگر نمی‌توانیم انتظار داشته باشیم طرف مقابل به این بحث پایبند باشد. برای مثال من باید به جسم شما احترام بگذارم، ولی اگر گریبان من را گرفتید، همه به من این حق را می‌دهند که به شما چنگ بیندازم.

در تنظیم روابط هیچ‌کس حق ندارد به صورت دیگری چنگ بیندازد اما اگر کسی قواعد را شکست همه باور دارند که برای رهایی باید چنگ بیندازید. درباره سفارتخانه‌ها همین مسئله هست. سفارتخانه‌ها برای تنظیم روابط و منطقی‌شدن آن تأسیس می‌شوند و بلافاصله ارتباط ایجاد شود تا سوءتفاهم‌ها رفع شود. ایجاد سفارتخانه‌ها در روابط ملت‌ها بر این اساس شکل می‌گیرد که بین ملت‌ها سوءتفاهم‌ها باعث درگیری نشود اما یک سفارتخانه اگر کانون نقض حاکمیت شد آیا اینجا هم باید به قواعد پایبند بود؟ خیر. آنجا که کانون نقض حاکمیت است وظیفه هر انسانی است که به استقلال خود پایبند باشد. آن کانون را خنثی کند؛ مثلا سال گذشته بین درگیری آمریکا و چین؛ پلیس آمریکا کنسولگری چین را شکست و پلیس آمریکا آن را اشغال کرد و گفتند در آنجا فتنه‌ای در حال شکل‌گرفتن است که خلاف واقع نیز بود و آمریکایی‌ها نگفتند کنسولگری خاک چین است و به خود اجازه حمله دادند.

ما در طول تاریخ معاصرمان سفارت آمریکا را در دو مقطع کانون نقض استقلال خود یافتیم. اول در سال 32 که آمریکایی‌ها دیپلمات‌های خود را چندین برابر کردند و حتی عامل اجرائی کودتا را مدتی در سفارت پنهان کردند تا بتوانند کودتا را به سهولت سازمان دهند. چنین تجربه‌ای را در سفارت آمریکا داشتیم. در سال 57 بلافاصله بعد از پیروزی انقلاب تحرکات با محوریت سفارت آمریکا به صورت گسترده آغاز شد و اگر مستندات را نگویم فکر کنید بدون سند می‌گوید اما شما خاطرات عباس امیرانتظام را ملاحظه کنید، از جمله اسنادی که در سفارت پیدا می‌شود و موجب افتخار نیز می‌داند اسنادی است که بین سرکنسول آمریکا و دکتر یزدی، دو جلسه یک منازعه جدی شکل گرفته است. آقای یزدی می‌گوید ما شواهدی داریم که شما آمریکایی‌ها در حال تهدید تمامیت ارضی ایران هستید و با کمک‌های تسلیحاتی به مخالفین در عراق و مناطق دیگر این کار صورت می‌گیرد. این اتفاق نه در سال58 بلکه در روز‌های اول انقلاب دولت موقت با آمریکایی‌ها دعوا می‌کند که شما علیه ملت ایران اقدام می‌کنید و گروه‌های تجزیه‌طلب را کمک می‌کنید. یک کشوری که می‌خواهد کودتا کند اولین قدمش به‌هم‌ریختگی نظم یک کشور دیگر است. اسناد زیادی وجود دارد که سفارت آمریکا تبدیل به کانون هدایت گروه‌های مختلفی می‌شود که تجزیه‌طلبی و بحران‌آفرینی را دنبال می‌کردند. باز خاطرات شعبان جعفری را می‌توانید ببینید که در مرز ایران و ترکیه جز نیروهای آریاناست که چند هزار نیرو مستقر کرده‌اند و شعبان جعفری اشاره کرده است که بین تل‌آویو و آریانا ارتباطاتی بود. اخیرا نیز کتاب برکمن به‌صراحت می‌گوید که در اول انقلاب همه شورش‌های اطراف مرز ایران را هدایت می‌کردیم. سایر آثار نیز همین مطلب را نشان می‌دهد؛ بنابراین سفارتخانه‌ای که اصل را نقض کرده است؛ یعنی داشتن سفارت برای منطقی‌شدن تعاملات و این سفارت دقیقا برعکس و در جهت نقض حاکمیت عمل می‌کند. اینجا باید گفت سفارت خاک آمریکاست؟ خیر این حرف غلط است! آمریکا در اینجا در حال زیرپا‌گذاشتن اصول است و کارکرد آن قواعد را زیر پا می‌گذارد و آیا نباید در اینجا اقدامی صورت بگیرد؟ آمریکایی که ربع قرن بعد کودتا بر این حاکم شد و به ملت ظلم کرد».

او ادامه داد: «به همین دلیل هم وقتی دانشجویان در مطالعات میدانی به این مطلب رسیدند که سفارت آمریکا کانون فتنه‌گری است و یک بار دیگر در حال هدایت کودتاست به آنجا متعرض شدند و اسنادی که به دست آوردند گواه بر این امر است و این نیست که استنباط دانشجویان با اسناد تأیید نشود بلکه برداشت آنها با اسناد هم تأیید می‌شود. اگر سفارتخانه کار عادی انجام می‌داد و یک‌عده از سر آشوبگری و ماجراجویی به سفارتخانه متعرض می‌شدند کار منفوری بود اما اینجا نه دانشجویان ماجراجو بودند و نه سفارت آمریکا سفارت بود. دانشجو‌ها احساس می‌کردند که تجزیه‌طلبی در آذربایجان، سیستان و کردستان زیر سر آمریکاست و بعد هم اسناد این ادعا و برداشت را تأیید کرد که عمق فاجعه بسیار بیشتر از چیزی است که فکر می‌کردند. آنچه در این زمینه قابل توجه است اینکه برداشت دانشجویان توسط ملت نیز تأیید شد؛ برخلاف کسانی که در حال تطهیر آمریکا هستند باید توجه داشت که هیچ گروهی کار دانشجویان را رد نکرد. از نهضت آزادی تا گروه‌های دیگر این کار را تأیید کردند چون همه احساس کردند کار دانشجویان درست است، از ملتی که پای دیوار‌های سفارت می‌خوابیدند تا دیگر احزاب هرچند برخی در حزب جمهوری اسلامی با این کار مخالف بودند و آقای هاشمی در خاطرات خود می‌نویسد در عمل انجام‌شده قرار گرفتم اما آقای هاشمی هم به دلیل استقبال مردم سکوت کرد. یعنی هیچ گروه سیاسی نبود که مخالفت علنی کند چون مطالعات میدانی برای همه مردم ایران روشن بود که ترکیه که زیر نظر آمریکا بود نمی‌توانست بدون اجازه آمریکا به دو هزار نفر اجازه دهد در مرز ایران متمرکز شوند بنابراین ما هم حمایت ملت ایران را داشتیم یعنی برداشت دانشجویان با برداشت جامعه در تعارض نبود و دانشجویان به همان جمع‌بندی رسیده بودند که ملت رسیده بود.

آنجا توده‌های مردم پای دیوار‌های سفارت می‌خوابیدند که دانشجو‌ها تنها نمانند تا اگر حمله‌ای شد دفاع کنند. مثلا آقای بنی‌صدر نامه‌ای به سازمان ملل می‌نویسد که اگر کارهایی که آمریکا در تهران می‌کرد ما در سفارتمان در واشنگتن می‌کردیم، مردم آمریکا سفارتخانه ما را خراب می‌کردند یعنی یک‌سری کار‌ها خلاف دیپلماسی در حال انجام است و سفارت محل تعامل نیست بلکه محل دشمنی است!».

سلیمی‌نمین همچنین به تفاوت تسخیر یک سفارت در ایران با دیگر کشور‌ها پرداخت و گفت: «ما در تسخیر کنسولگری ایران قبل از انقلاب در لندن بودیم که نه جایی را خراب کردیم و نه کسی را کتک زدیم هرچند پلیس انگلیس حمله کرد و به شدت من را مجروح کرد. نوع تعامل ملت ما خیلی متفاوت است. وقتی دانشجویان در تهران وارد سفارت شدند فهمیدند خیلی از دیپلمات‌ها افسر‌های سی‌آی‌ای هستند که ماجراهای کردستان را دامن می‌زدند و خیلی از دانشجویان ما که به کردستان رفته بودند توسط گروه‌های آمریکایی آسیب دیدند.

آیا دانشجویان این افسران را در سفارت تنبیه کردند؟ خیر! بسیار رفتار خوبی داشتند و به هیچ وجه کسی معترض عناصر اطلاعاتی آمریکا در سفارت نشد و فقط آنها را نگه داشتند تا اسناد گویا شود وگرنه خون از دماغ یک نفر هم ریخته نشد. من مقایسه می‌کنم کاری که دانشجویان ما کردند در مقایسه با حمله به سفارت ما در لندن که چند نفر شهید و مجروح شدند و سفارت را به آتش کشیدند، متوجه می‌شوید که نوع رفتار ما با نوع رفتار کسانی که خود را متمدن‌تر از ما می‌دانند متفاوت است. انگلیسی‌ها شش روز سفارت ما را اشغال کردند و در این شش روز از هر جنایتی دریغ نکردند اما ما در سفارت آمریکا در تهران ببینید چه کارنامه‌ای را ارائه دادیم و هیچ‌کدام نتوانستند بگویند دانشجویان ما را کتک زدند چرا؟ چون هدف دانشجویان ما صیانت از استقلال است اما آنها هدفشان سلطه‌گری بود. ما دفاع مظلوم در برابر ظالم می‌کردیم؛ بعد از انقلاب ظالمی را که ساواک درست کرده بود یعنی ما آمریکایی‌ها را بخشیدیم و زمانی که مورد بخشش قرار گرفتند، مجددا با تمام امکانات در جهت به زیرسلطه‌بودن ملت ایران حرکت کردند اما بعد از مدتی دانشجویان متوجه شدند».

روایت نعیمی‌پور

نعیمی‌پور درباره نقش تسخیر سفارت آمریکا در آغاز جنگ میان ایران و عراق بیان کرد: «تسخیر سفارت آمریکا برخلاف نظر برخی، منجر به آغاز جنگ نشده است، البته مدارکی هم وجود دارد که این موضوع را اثبات می‌کند. در حقیقت شروع جنگ ناشی از شرایط بی‌دولتی و شرایط انقلابی در ایران بود. صدام با این توهم و جاه‌طلبی متقاعد شد که برای تسخیر ایران و یا حداقل خوزستان که ادعای اصلی آنها هم در بحث اروندرود بود شرایط، مساعد است. به همین دلیل ادعا کرد که می‌تواند خوزستان را بگیرد. در واقع به غیر از بی‌دولتی در ایران، انگیزه اصلی صدام که می‌خواست خود را به عنوان رهبر جهان عرب معرفی کند، زمینه‌ساز حمله او به ایران بود. صدام، پیش از پیروزی انقلاب نیز اقدام به این امر کرده بود اما به دلیل اینکه در آن زمان در ایران بی‌دولتی نبود ادعای آنها فقط در مورد اروندرود (شط‌العرب) بود که واکنش جدی ایران را به همراه داشت و بر همین اساس نتوانست پیروز شود».