اردشیر پشنگ، کارشناس مسائل منطقه:
ایران مراقب فروغلتیدن در جنگ قدرت داخلی عراق باشد
یک کارشناس مسائل منطقه گفت: مصلحت عمومی عراق، جلوگیری از دوقطبیشدن جریانات سیاسی در بغداد و کاهش تنش است و در چنین شرایطی فرمول دولت وحدت ملی و کاهش از فشار میتواند راهکار موقتی باشد؛ در کل ایران باید مراقب فروغلتیدن در جنگ قدرت میان جریانها و احزاب رقیب در عراق باشد.
اتفاقی را که الان در عراق افتاده چطور ارزیابی میکنید؟ چطور کار به این نقطه رسیده است؟
همانطور که میدانیم روز 10 اکتبر [۱۸ مهر] انتخابات پارلمانی در عراق برگزار شد؛ انتخاباتی که با کمترین مشارکت نسبت به دورههای پیشین روی داد و تحت تأثیر انقلاب اکتبر 2019 معترضان عراقی، کمی زودتر از موعد مقرر برگزار شد. یکی از نکات متمایز این انتخابات، تغییر مکانیسم انتخابات از 19 استان به 83 منطقه و سیستم لیستی به سیستم فردی بود. به همین دلیل نتایج نیز به طرز شگفتانگیزی تغییر کردند و همانطور که میدانیم در آن جریان صدر با کسب 73 کرسی بهعنوان ائتلاف نخست پیروز انتخابات شد؛ اما در سوی دیگر ماجرا جریان مقابل در بیت شیعی که از آن به نام جریان مقاومت یاد میشود، یعنی ائتلافهای دولت قانون و الفتح که مجموعه گروههای حشد الشعبی است، مجموعا 52 کرسی کسب کردند. تفسیر اولیه این نتایج حاکی از شکست جریان مقاومت و به تعبیری دیگر جریان نزدیک به جمهوری اسلامی ایران در عراق در مقابل جریان منتقد ایران و آمریکا تحت رهبری مقتدی صدر بود. همچنین چون شیعیان از نظر جمعیتی با داشتن حداقل 60 درصد جمعیت، گروه نخست جمعیتی در عراق هستند، همواره فراکسیون اکثریت در داخل گروههای شیعی و با ائتلاف و توافق آنها ایجاد شده است؛
اما در این دوره چون هم گروهها خطکشیهای سیاسی مشخصتر و مواضع متفاوتتری دارند و هم فاصله تعداد کرسیهای جریان صدر از دیگران بیشتر است، شاهد هستیم از یک سو بازندگان انتخابات به نتایج و نحوه برگزاری آن اعتراض کرده و مدعی تقلب و تخلف شدهاند و از سوی دیگر آنها در تلاش هستند همچنان بخشی از دولت آینده عراق باقی بمانند، درحالیکه مقتدی صدر چندان انگیزه و تمایلی برای این کار از خود نشان نداده است.
شکست مذاکرات دو هفته اخیر باعث شد روز جمعه هواداران جریانهای فتح و دولت قانون به خیابان بیایند. این اعتراضات نهایتا با تیراندازیهای مشکوکی که طرفین یکدیگر را متهم میکنند، به خشونت کشیده شد. شب پس از این تحولات هم شاهد یک حمله پهپادی به محل استقرار نخستوزیر در منطقه سبز بغداد بودهایم. همه اینها حاکی از آن است که آژیر قرمز در بغداد به صدا درآمده و این کشور درگیر یک بحران در حال گسترش است.
برخی ناظران میگویند این حمله ممکن است به تعبیری خودزنی باشد برای استفاده سیاسی. شما چنین چیزی را محتمل میدانید؟
درحالحاضر در این موضوع هم هریک از طرفین انگشت اتهام را به سوی طرف مقابل دراز میکنند؛ چراکه برای وقوع این حادثه طرفین دارای انگیزه هستند. یک سوی میدان که ائتلافهای معترض به نتایج انتخابات هستند، از سوی برخی مقامات متهم شدهاند که در پی این حمله نافرجام، بهدنبال انجام کودتا علیه دولت مستقر و برهمزدن نتایج انتخابات پارلمانی هستند. نحوه انجام حمله یعنی استفاده از پهپاد و نیز انتشار تهدیدهای روزمره برخی رهبران آنها علیه نخستوزیر در روزهای گذشته ازجمله استناداتی است که جریان نزدیک به نخستوزیر به آن استناد میکنند؛ اما سوی دیگر ماجرا نیز همین دیدگاهی را که پرسیدید، مطرح میکنند؛ کمااینکه یکی از رهبران حشدالشعبی مدعی شده است اگر قرار بود نخستوزیر ترور شود، با شیوههای راحتتر و بهتری انجام میشد و انگشت اتهام را به سمت خود نخستوزیر، جریان مقتدی صدر و همراهی آمریکا در ایجاد این سناریو نشانه میروند، چون این حمله نافرجام بهانه لازم برای افزایش فشار بر جریانهای مختلف حشدالشعبی و منتقدان نخستوزیر و مقتدی صدر را فراهم میکند. در نتیجه درحالحاضر نمیتوان گفت کدام سناریو دقیقا درست است؛ اما باید متذکر شد
فارغ از اینکه واقعیت ماجرا چیست و حملهکنندگان واقعی چه کسانیاند، بهطور معمول و طبیعی قرائت رسمی دولت مرکزی، شنوندههای بیشتری دارد و در عرصه دیپلماسی این قرائت است که مورد پذیرش بیشتر قرار میگیرد.
گروههای نزدیک به ایران در این تقابل چه نقشی بازی میکنند؟
همانطور که اشاره شد، این ماجرا دو بخش دارد که یک بخش آن گروههای سیاسی نزدیکتر و متمایل به ایران هستند و بخش دیگر گروههایی هستند که تا حدی با ایران فاصله دارند. در انتخابات اخیر، مقتدی صدر بدون آنکه بهطور مستقیم نامی از ایران بیاورد، در عمل نوعی موجآفرینی کرد که خود را دیگریِ جمهوری اسلامی ایران در عراق نشان دهد. او حتی در نخستین واکنش به نتایج انتخابات نیز بر همین روال انتخاباتیاش تأکید کرد.درعینحال برخی خبرگزاریها و جریانهای رسانهای رسمی داخل کشور هم با حمایتهای خود از فهرست موسوم به جبهه مقاومت در فضای انتخاباتی، به این دوگانهسازی بهنوعی دامن زدند؛ امری که کاملا مقتدی صدر بهدنبال آن بود. اگر دقت کنید نحوه پوشش نتایج انتخابات در عراق یا تحولات پس از انتخابات در عراق از سوی رسانههای بینالمللی و منطقهای هم نوعی دامنزدن و دوقطبیکردن این ماجراست؛ آنجا که با تیترهایی نظیر «گروههای نزدیک به ایران انتخابات را باختند» یا «گروههای نزدیک به ایران به نشانه اعتراض به انتخابات به خیابانها آمدند». همه اینها باعث شده است تا عملا در شبکههای اجتماعی و رسانهها این ذهنیت ایجاد شود که ایران یک پای
ماجراست و مسئله و بحران موجود اختلاف میان گروههای نزدیک یا دور از ایران است.
البته این طبیعی است، چون جمهوری اسلامی ایران بانفوذترین و مهمترین بازیگر سالهای اخیر در فضای سیاسی عراق است؛ اما رقابتها و مسائل میان گروهها و احزاب عراقی، امری بسیار فراتر و گستردهتر از دوری و نزدیکی به ایران تحت تأثیر جمهوری اسلامی است. بااینحال، همانطور که اشاره شد، یکی از دو جریان اصلی انتخابات سعی کرد در حین انتخابات با پررنگکردن گفتمان ملیگرایی عراقی و نوعی خارجیستیزی اعم از آمریکا و دیگران از این فضا برای پیروزی خود بهرهبرداری کند.
چشمانداز این اختلاف را چطور میبینید و فکر میکنید صحنه به کدام سمت میرود؟
در سال 2010 عراق وارد یک بنبست سیاسی 9ماهه پس از دومین انتخابات پارلمانیاش شد. برخی معتقدند در این دوره هم باید شاهد چنین وضعیتی باشیم. اما به باور بنده باید منتظر ماند و دید واکنش عملی جناحهای مقتدی صدر و مصطفی الکاظمی به این شرایط چیست. در هر صورت این حمله نافرجام چه یک عملیات تروریستی باشد و چه یک اقدام ساختگی، یک فرصت را در اختیار این گروه برای پیشبرد برنامهها و اهدافشان قرار داده است؛ آنها و بهخصوص مقتدی صدر دنبال تشکیل دولت اکثریت به جای دولت وحدت ملی هستند. از نظر تعداد کرسیها هم با ائتلاف با کُردها و نیز اهل سنت مشکل خاصی برای رسیدن به 165 کرسی و حتی تا 195 کرسی ندارند و در این دولت نمیخواهند ائتلاف دولت قانون و حتیالامکان فتح را وارد کنند و همزمان اقدام به خلع سلاح کامل گروههای حشدالشعبی و آوردن آنها زیر فرمان نخستوزیر کنند. در نتیجه این رویداد فعلا یک بهانه مناسب میتواند باشد تا از آن برای دستیابی به اهدافشان بهرهبرداری کنند. هرچند از سوی دیگر این رویداد نشان داده که مصلحت عمومی عراق، جلوگیری از دوقطبیشدن جریانات سیاسی در بغداد و کاهش تنش است و در چنین شرایطی فرمول دولت وحدت ملی
و کاهش از فشار میتواند راهکار موقتی باشد؛ اما هنوز برای یافتن پاسخ این سؤال که سرانجام چه خواهد شد باید منتظر ماند. در کل ایران باید مراقب فروغلتیدن در جنگ قدرت میان جریانها و احزاب رقیب در عراق باشد.
فکر میکنید این اختلاف ممکن است چه تأثیری روی روابط ایران و عراق و منافع ایران در عراق بگذارد؟
تلاش بسیاری وجود دارد که نوعی دیگریسازی در عراق صورت پذیرد و آن دیگری «جمهوری اسلامی ایران» معرفی شود. اشاره کردم حتی در پوشش خبرها نیز چنین حرکتی دیده میشود. در عراق بازیگران داخلی، منطقهای و فرامنطقهای متعددی حضور و نفوذ دارند که دارای تضاد منافع و هدف هستند و هریک در تلاشاند با ائتلاف و اتحادهایی بین حلقههای داخلی، منطقهای و بینالمللی، رقبای خود را در هریک از این سه سطح به عقب برانند. به باور بنده ایران یکی از معدود کشورهایی است که ظرفیتی فراتر از بودن در یک یا دو حلقه در عراق دارد. داشتن هزارو 609 کیلومتر مرز مشترک، تبار مشترک هویتی با کُردها در شمال این کشور، مذهبی مشترک با شیعیان در مرکز و جنوب این کشور و کلا روابط مختلف و درهمتنیده، موقعیت و ظرفیتی را در اختیار ایران قرار داده است که هیچ بازیگر دیگری آن را ندارد؛ بنابراین در اینجا سیاستمداران ایرانی و کاربدستان سیاست خارجی باید بسیار هوشیارانه در قبال تحولات عراق اظهارنظر کنند و واکنش نشان دهند. نباید در سناریوی دیگریسازی و دو قطبیکردن ایرانی - عراقی بیفتند. پیشتر کشور با چند اظهارنظر نامناسب از سوی برخی چهرههای سابقا دیپلماتیکش در
قبال عراق، به اندازه کافی آب در این آسیاب ریخته و از این مسئله آسیب دیده است؛ در نتیجه در شرایط فعلی باید پرهیز از هیجانزدگی، تلاش برای داشتن رابطه و بهبود رابطه با همه گروهها و ایفای نقش موازنهگر و برادر بزرگتر در عراق را بهطور عملی در پیش بگیرد تا از نظر زمانی از این وضعیت پرهیجان و مهآلود فعلی در بغداد فاصله بگیریم. در همین رابطه مقامات مختلفی از کشورمان در قبال حمله پهپادی به نخستوزیر عراق واکنش نشان دادند. باید در اینجا تأکید کرد واکنش سخنگوی وزارت خارجه دوراندیشانه، دیپلماتیک و مناسب بود.
منبع: روزنامه شرق