|

نگاهی به رویکردهای دولت‌ها درباره انتقال آب اصفهان

خاتمی مقصر نبود

بحران آب در اصفهان دست‌مایه سیاست‌کاری‌های طیف‌های سیاسی شده است؛ برخی به‌جای انتقاد به مسئولان برای مدیریت درست آب در کشور، مردم را به دعا‌کردن توصیه می‌کنند و برخی دیگر شروع به طرح این مسئله کرده‌اند که تصمیم انتقال آب اصفهان به شهرهای دیگر در دولت پیشین اصلاح‌طلب گرفته شده است و با این مقدمه، چنین نتیجه‌ای می‌گیرند که پس خاتمی مقصر است.

خاتمی مقصر نبود
به گزارش روزنامه شرق، بحران آب در اصفهان دست‌مایه سیاست‌کاری‌های طیف‌های سیاسی شده است؛ برخی به‌جای انتقاد به مسئولان برای مدیریت درست آب در کشور، مردم را به دعا‌کردن توصیه می‌کنند و برخی دیگر شروع به طرح این مسئله کرده‌اند که تصمیم انتقال آب اصفهان به شهرهای دیگر در دولت پیشین اصلاح‌طلب گرفته شده است و با این مقدمه، چنین نتیجه‌ای می‌گیرند که پس خاتمی مقصر است. مثلا به‌تازگی یک فعال سیاسی اصولگرا گفته است: «مشکل کنونی آب در اصفهان گردن دولت آقای خاتمی است که آب زاینده‌رود را به شهرهای دیگر برد که می‌توانست با ایجاد سد یا راه‌های دیگر برای دیگر شهرها آب تأمین کند، اما دیدیم که زاینده‌رود منبع استفاده چند شهر شد که کار درستی نبود». یا 12 سال پیش محمدتقی رهبر، نماینده اسبق اصفهان، درباره تمایل خاتمی به انتقال آب اصفهان به یزد گفته بود: «بحث فروش آب به یزد در زمان ریاست‌جمهوری خاتمی مطرح شد و ایشان درصدد رساندن آب اصفهان به شهر خود و همشهریان خویش بودند و آب اصفهان را با حجم بالایی به استان خود انتقال داده و در‌حال‌حاضر نیز این اقدام شده است و نمی‌شود در مقابل آن ایستاد. البته در‌حال‌حاضر مشکل کم‌آبی وجود دارد، اما این صحیح نیست که آب را از هم‌وطنان یزدی خود قطع کنیم. به‌هر‌حال این کار شده و جلوگیری از رفتن آب به یزد از باب انسانی و اخلاقی صحیح نیست».
این اظهارات در حالی است که مسئله انتقال آب زاینده‌رود به شهرهای دیگر، سابقه‌ای طولانی‌تر از آنچه گفته می‌شود، دارد و نطفه‌اش به اوایل انقلاب برمی‌گردد؛ بعد از انقلاب که مسئولان استان یزد متوجه بحران کم‌آبی در این استان شدند. در آن زمان طرح انتقال آب از مروست به یزد مطرح و بنا شد با احداث سدهایی روی رودخانه‌های بوانات و خوانسار، آب مورد نیاز تأمین شود و مطالعات این پروژه با اعتبار 9 میلیون تومان از‌سوی استانداری انجام شد که این طرح در سال1360 با سفر وزیر وقت نیرو و کارشناسان وزارت نیرو و با بررسی سنجش آبدهی رودخانه‌های مد‌نظر مردود اعلام شد. آن زمان وزارت نیرو طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون را به‌عنوان راهکار بلندمدت برای حل مسئله آب استان یزد مطرح کرد و در این راستا انتقال آب از مناطق دیگر برای تأمین آب یزد مطرح شد. اردکانیان در سال‌های 63 و 64 پیگیری‌های لازم را برای مطالعات طرح انتقال آب از سرشاخه‌های کارون به یزد انجام داد تا به سال 66 رسیدیم که در جلسه‌ای توافق‌نامه‌ای مبنی‌بر انتقال آب از زاینده‌رود به بالای ورزنه یزد به میزان ثابت سالانه 150 میلیون مترمکعب امضا شد. در سال 68 هم جمعی از مسئولان استان نظیر امام‌جمعه، نمایندگان مجلس، استاندار و... با هاشمی‌رفسنجانی، رئیس‌جمهور وقت، دیدار کردند و خواستار توجه جدی دولت به مسئله حیاتی استان یزد شدند. در همین سال، استاندار اصفهان در نامه‌ای به هاشمی با تأکید بر تشنه‌بودن دشت‌های اصفهان، خواستار انتقال آب از سرشاخه‌های کارون شده بود. در بهمن 68 با حضور وزیر وقت نیرو، مسئولان استان یزد و اصفهان، انتقال 2.5 مترمکعب آب در ثانیه (78 میلیون مترمکعب در سال) تا سقف سه مترمکعب در ثانیه مورد توافق قرار گرفت و بر انتقال آب از چشمه لنگان به زاینده‌رود نیز تأکید شد.
پس از انجام مراحل مقدماتی نظیر عملیات نقشه‌برداری، پیاده‌کردن مسیر و برگزاری مناقصه، عملیات عمرانی طرح با حضور دکتر حسن حبیبی، معاون اول رئیس‌جمهور وقت، در شهریور 1373 آغاز شد.
هاشمی‌رفسنجانی نیز در خاطرات روزانه خود به تاریخ 31 مرداد 75 می‌نویسد: «... طرح‌های برداشت آب از سد زاینده‌رود، انتقال به نایین و کاشان و کوهپایه به ورزنه و جرقویه و هیرمند و پشت سد خمیر، برای تیران و 20 روستا و کشاورزی، ساخت نیروگاه کوچک آبی در مسیر و چند خط انتقال برق، با توضیحات آقای زنگنه [وزیر نیرو] و مدیران آب و برق استان و صحبت من، شروع به بهره‌برداری یا اجرا شد. چون طرح آب برای کاشان، گران‌تر از مبلغ پیش‌بینی‌شده بود، گفتم محدودتر و ارزان‌تر اجرا شود. به احساسات روستاییان منطقه پاسخ دادم».
هاشمی در سخنرانی‌ای که در خاطراتش هم به آن اشاره می‌کند، گفته بود: «از زحمات برادرانمان در بخش آب و برق وزارت نیرو قدردانی می‌کنیم؛ چون این کارهای خوب و ماندنی وسیله آسایش و راحتی مردم است و باعث تأمین شغل، تأمین محصولات زراعی، دامی و تأمین بهداشت می‌شود. به‌ خاطر این آب‌هایی که به این روستاها می‌رسد، آقایان 14‌میلیارد تومان هزینه‌ کرده‌اند که در مقیاس ‌کل‌ کشور بخش‌های بسیار کوچکی هستند. بعضی از اینها واقعا مهم هستند؛ مثل آب‌رسانی به نایین، ورزنه، هرنه و جغوییه که حقیقتا اگر این آب به آن‌ جاها نمی‌رفت، ما نمی‌توانستیم مردم را در آنجا نگه داریم.
او در ادامه خاطره 31 مرداد 75 می‌نویسد: «به سوی دهکده تفریحی در کنار سد زاینده‌رود، نزدیک چادگان، پرواز کردیم؛ باصفاست. در سالن رستوران، گزارش شهردار چادگان را شنیدیم. با صحبت کوتاهی، تشویق‌شان‌ کردم. به‌ سوی فریدون‌شهر پرواز کردیم. استقبال ‌گرمی داشتند. دختربچه‌ها ازسوی گروه‌های مختلف و ساکنان منطقه به زبان‌های لری، ترکی، قشقایی، گرجی و ارمنی خیرمقدم گفتند. سرودهای گرمی اجرا کردند. فرماندار شهر گزارش داد و خواسته‌ها را مطرح کرد. صحبت دلگرم‌کننده‌ای در استعدادهای منطقه، تحسین از همزیستی مسالمت‌آمیز مذاهب و نژادها و وعده اجرای خواسته‌ها نمودم. هم‌زمان بیمارستان مدرن شهر افتتاح شد. با ماشین به محل شروع اجرای طرح مهم انتقال آب چشم‌لنگان -از سرشاخه‌های دز- به منطقه با 12 میلیارد تومان هزینه رفتیم. ماشین‌ها شروع به کار کردند. آقایان زنگنه [وزیر نیرو] و اسلامیان [مدیرکل آب منطقه‌ای اصفهان] گزارش دادند. با یک تونل 10کیلومتری و یک سد انحرافی، حدود 120 میلیون مترمکعب آب منتقل خواهد شد؛ کار مهمی است. من هم صحبت کردم. درباره اهمیت انتقال آب از آن طرف زاگرس به مرکز کشور حرف زدم و به احساسات مردم اطراف که جمع انبوهی بودند، جواب دادم. به سوی گلپایگان پرواز کردیم. با تأخیر رسیدیم. اجتماع مردم گلپایگان، خیلی باشکوه بود. آقایان [غلامحسین] محمدی‌گلپایگانی، رئیس ‌دفتر رهبری و نماینده‌ شهر آقای [سیدمرتضی] صالحی‌خوانساری و امام‌ جمعه شهر، خیرمقدم گرمی گفتند. یک کودک نابینا [به نام هاتف اسلامی]، شعری در تجلیل از من خواند که پدر نابینایش سروده بود؛ از روی خط بریل می‌خواند. گروهی سرود دشتی اجرا کردند. صحبت مفصلی از استعداد و تعهد مردم گلپایگان و علمای محل نمودم. خبر تأسیس ‌کارخانه پتروشیمی در منطقه و انتقال‌ آب دره‌داغی- از سرشاخه‌های دز- به منطقه را دادم؛ باعث خوشحالی شدید مردم شد. سپس رفتیم و مسجد جامع قدیمی شهر را دیدیم و همان‌جا نماز خواندیم. دو نفر از متخصصان خط‌ کوفی و باستان‌شناسی توضیح دادند؛ در زمان ملک‌شاه سلجوقی ساخته و در زمان قاجاریه تعمیر شده است. برای افتتاح کارخانه پیستون‌سازی رفتیم. در شهر و در مسیر، شاهد استقبال گرم مردم بودیم. کارخانه شیرسازی [طرح خشک‌کن آب پنیر] با ظرفیت هشت هزار تُن را افتتاح کردیم. پس از صرف ناهار، کمی استراحت نمودیم و به سوی خوانسار پرواز کردیم. اجتماع مردم خوانسار خیلی گرم بود. ائمه جمعه و عالم شهر و نماینده شهر خیرمقدم گفتند و سرودی شنیدیم. من هم صحبت دلگرم‌کننده‌ای داشتم و خواسته‌ها را پذیرفتم...».
محمود هاشمی‌رفسنجانی هم در سال 96 در گفت‌وگویی با «شرق» درباره نقش هاشمی‌رفسنجانی در انتقال آب اصفهان به یزد گفته بود: «اولین کسی که گفت آب از جای دیگری بیاورند، ایشان [اکبر هاشمی‌رفسنجانی] بود که انتقال آب را برای یزد پیشنهاد داد. وقتی در جمع مردم یزد صحبت می‌کرد و گفت آب سرشاخه‌های اصفهان را برای یزد می‌آورم، در آن زمان مردم گفتند این شیخ رؤیایی فکر می‌کند. خیلی باور نمی‌کردند؛ اما این ایده عملی شد. تا زمان رفتن اخوی چیزی از پروژه انتقال آب اصفهان به یزد نمانده بود. چند کیلومتر مانده بود که مسیر کامل شود. بعد دولت اصلاحات روی کار آمد و رئیس این دولت، برای افتتاح به یزد رفت. محمد ما (برادر کوچکم) معاون اجرائی رئیس دولت اصلاحات بود. در این پروژه در کنار رئیس‌جمهور وقت حضور داشت. نقل می‌کرد که وقتی در محل افتتاح پروژه حضور یافتم و قصد داشتیم مراسم افتتاح را برگزار کنیم، عده معدودی هم دست می‌زدند و می‌گفتند مخرب سازندگی اعدام باید شود. علیه آقای هاشمی شعار می‌دادند و معلوم نبود اینها چه کسانی بودند». به‌هرروی این پیگیری‌ها ادامه داشت تا آنکه در اسفند 78 و البته در دوره خاتمی فاز نخست انتقال آب از زاینده‌رود به شهر یزد به بهره‌برداری رسید.
انتقال آب اصفهان به یزد انجام شد تا آنکه با روی‌کار‌آمدن محمود احمدی‌نژاد موضوع انتقال آب اصفهان به چهارمحال‌وبختیاری پیش آمد. او در سفر به شهرکرد در سال90 آب زاینده‌رود را به چهارمحال‌وبختیاری وعده داد و گفت که «هرقدر و هر جور که نیاز هست برای صنعت و کشاورزی از آب زاینده‌رود برداشت کنید. اولویت با شما و بعد استان‌های دیگر».
این سخن احمدی‌نژاد با واکنش‌های زیادی همراه شد؛ چنانکه یکی از نمایندگان اصفهان در آن زمان گفته بود: «سابقه برداشت آب از این رود برای چهارمحال‌وبختیاری به سفر اول رئیس‌جمهور برمی‌گردد که در جلسه‌ای به استاندار اجازه دادند هرگونه که می‌خواهند، از آب رود استفاده کنند. ما نمایندگان اصفهان در مجلس هفتم برای مقابله با این تصمیم تلاش کردیم و به مسئولان نامه نوشتیم که گفتند موضوع کان‌لم‌یکن تلقی شود. ولی چهارمحالی‌ها از آن مصوبه ملغی‌شده استفاده کردند. اگرچه درختان گردوی چهارمحا‌ل‌وبختیاری آبیاری می‌شد، هم‌زمان حقابه کشاورزان اصفهانی هم ضایع می‌شد، مردم دچار خشک‌سالی شدند و داستان زاینده‌رود که همه‌گیر شد». ماجرا در اصفهان آن‌قدر گسترده شد که گفته می‌شد مدیران شهری می‌خواهند از دولت به قوه قضائیه شکایت کنند. در آن زمان عباس حاج‌رسولی، رئیس شورای اسلامی اصفهان با بیان اینکه «نباید تحت تأثیر جو عمومی از آب زاینده‌رود سهیمه بدهند»، گفته بود: «از قوه قضائیه و دادستان کل کشور درخواست کردیم تا به مسئله حقابه مردم و سهمیه مردم اصفهان از آب زاینده‌رود رسیدگی کنند تا برداشت غیر‌قانونی از آن صورت نگیرد».
محمد عطریانفر، فعال سیاسی اهل اصفهان، هم درباره تصمیم انتقال آب زاینده‌رود به چهارمحال‌وبختیاری به‌تازگی گفته است: «موضوع بی‌آبی در اصفهان یک موضوع اقتصادی- معیشتی است؛ آغاز این اتفاق در اصفهان به دهه 80 و زمان دولت احمدی‌نژاد برمی‌گرد؛ زمانی که وی تحت تأثیر اطرافیان خود آب اصفهان را به چهارمحال‌وبختیاری منتقل کردند... . سیاست اشتباه دولت احمدی‌نژاد انتقال این آب بود و چند باری تذکر داده شده اما توجهی نمی‌شد؛ ضمن آنکه وقتی موضوع از سطح تصمیم دولت خارج می‌شود و به مردم محول شود، به‌سادگی قابل بازگشت و اصلاح نیست. موضوع آب، یک موضوعی حیاتی و معیشتی است که زندگی و کشاورزی مردم محرومِ شرق اصفهان را دربرمی‌گیرد و کسی تاکنون به مطالبات این گروه از مردم اصفهان پاسخ نداده، البته کم‌آبی کشور نیز به این مسئله دامن زده؛ نمی‌توانیم بگوییم وقتی دولتی شخصی را مسئول رسیدگی به این کار قرار می‌دهد، اشتباه کرده است؛ اگرچه با حل مشکلات به این شکل موافق نیستم ولی وقتی موضوعات به دقیقه‌‌ 90 می‌رسد و پاسخ مناسب به آن داده نمی‌شود، موضوع بازتاب اجتماعی پیدا می‌کند و دولت‌ها به آن واکنش نشان می‌دهند».
البته حسن روحانی هم از انتقادها درباره موضوع آب اصفهان بی‌بهره نماند و پای او هم به میان کشیده شد؛ چنانکه همین چندروز پیش محمدعلی احمدی، فرماندار اصفهان گفت: «ریشه اصلی اتفاقات اخیر بحث کمبود شدید آب و خشک‌شدن زاینده‌رود است که متأسفانه رفتارهایی، علی‌رغم تذکر مقام معظم رهبری در سال۱۳۸۹ به مسئولان استان‌های مختلف و نمایندگان مجلس اتفاق افتاد... کشاورزان در شرق و غرب اصفهان به‌شدت مشکل معیشتی دارند و بسیاری از درختان و باغ‌های آنها بر‌اثر بی‌آبی خشک شده و در‌حال از‌بین‌رفتن است. سیاست‌ها و بدرفتاری‌های برخی مسئولان منجر به بی‌توجهی به حق این کشاورزان شده است و تشدید اعتراضات مردم را دنبال داشته است. از طرف دیگر درخواست کشاورزان این است که اگر آب نیست و به ما قرار است خسارت بدهید، باید خسارت عدم کشت و کشاورزی را پرداخت شود، نه خسارت حقابه و پول آب فقط داده شود. از جمله حرف‌های کشاورزان اصفهانی این است که اگر آب نیست، برای همه نباشد و اگر هم آب کم است، برای همه کم باشد، نه آنکه برداشت‌های بالادست رودخانه زیاد و انتقال آب به دیگر استان‌ها انجام شود‌ ولی حقابه به کشاورزان اصفهانی داده نشود. در‌این‌باره جهاد کشاورزی هم هیچ کار مؤثری را در جهت اصلاح الگوی کشت انجام نداده و در سال‌های گذشته این روند الگوی کشت تغییری نکرده است. بی‌توجهی دولت گذشته نسبت به مطالبات مردم باعث نارضایتی‌ها در شهرها و روستاها شده است و امروز مواجه هستیم با صندوق‌های خالی و سدهای خالی، همچنین با توجه به اعتراضات انباشته‌شده کشاورزان و خلف وعده مسئولین، دیگر اعتماد آنها از بین رفته است».
به نظر می‌رسد که مسئله انتقال آب اصفهان به نقاط دیگر ایران موضوع امروز و دیروز یا محدود به یک دولت خاص نیست و حتما در بررسی ایرادات تصمیم‌گیری‌ها باید به مواضع همه مسئولان ذی‌ربط در چهار دهه بعد از انقلاب و نه صرفا به دولت خاتمی رجوع کرد و حتما مقصر جلوه‌دادن خاتمی از سوی برخی گروه‌ها و افراد، سیاست‌کاری آشکار است.