یادداشتی درباره هویتتاریخی سبزهمیدان و تحولات آن
سبزهمیدان؛ از سیاست تا تجارت
سبزهمیدان یکی از قدیمیترین میدانهای تهران، در مرکز تاریخی شهر، در خیابان 15 خرداد فعلی (جباخانه یا جبهخانه و در حد فاصل خیابان ناصرخسرو و خیام قرار دارد. این میدان در جنوب ارگ سلطنتی (مجموعه کاخ گلستان) و در ابتدای بازار بزرگ تهران واقع شده است.
فرزاد رستمیفر . شهرساز
سبزهمیدان یکی از قدیمیترین میدانهای تهران، در مرکز تاریخی شهر، در خیابان 15 خرداد فعلی (جباخانه یا جبهخانه و در حد فاصل خیابان ناصرخسرو و خیام قرار دارد. این میدان در جنوب ارگ سلطنتی (مجموعه کاخ گلستان) و در ابتدای بازار بزرگ تهران واقع شده است. این نوشته نگاهی تحلیلی دارد به این میدان،هویت و سیر تحولات تاریخی آن به مثابه نخستین فضای شهری در تهران پس از پایتختشدن آن.
به جرئت میتوان سبزهمیدان را نخستین فضای شهری در تهران پس از پایتختی برشمرد که براساس یک طرح شهری، بازآفرینی و ساماندهی شده است. اهمیت این موضوع بدان حد است که به تنهایی تاریخ کاربست این دانش مدرن را در تهران تا یک قرن به عقب میکشاند. طرحی که امیرکبیر به حاجبالدوله دستور انجام آن را میدهد و بر اساس آن کارکرد این فضای شهری از نماد اعدام و سیاست به تجارت تغییر اساسی مییابد. شاید گزافه نباشد اگر بتوان ادعا کرد بنمایه تمامی تغییرات در دورانهای بعد تا پیروزی انقلاب اسلامی همین تغییرات پیشگفته بوده است. اما پس از انقلاب و خصوصا پس از جنگ ساخت بازار زیرزمینی در مدخل یکی از اصلیترین راستههای بازار بزرگ تهران یعنی راسته کفاشها تیر خلاصی شد بر حیات و زندگی شهری در این فضای تاریخی. فضای شهری تاریخیای که کمتر مستشرقی که به تهران آمده بود در توصیف آن قلم نزده بود یا نقشی ترسیم نکرده بود. وخامت مداخله به حدی بود که حتی بازپیراییهای انجامشده پس از آن و در دهه اخیر نیز نتوانست توفیقی در بهبود شرایط و احیای ساختاری درخور این فضای شهری ایجاد کند. در حال حاضر گویی نقاشی معوجی است بیرونافتاده از آب در بیاعتنایی و دهنکجی به آن همه آرزومندی که امیرکبیر برای ایران آن روز و امروز داشت. سؤال اساسی درست همینجا مطرح است که پس از این همه مداخلات نامنطبق و سعی و خطا و دلایل متعدد درخصوص ضرورت بازسازی و احیای این فضای شهری تاریخی رویکرد مناسب کدام است و دامنه مداخلات براساس آن رویکرد مناسب تا کجا را شامل خواهد شد؟
نام دیگر سبزهمیدان، میدان تختهپل بوده است. همانطورکه اشاره شد، سبزهمیدان یا میدان تختهپل در خیابان جباخانه قرار داشته و این خیابان که از پرکردن خندق جنوبی ارگ و افزودن کوچه لب خندق بر آن در زمان ناصرالدین شاه پدید آمده بود، قبلا با پلی چوبی به نام تختهپل که روی خندق بسته شده بود و سپس بهوسیله دروازه سردر نقارهخانه با ارگ مربوط میشد و به همین علت هم خیابان و هم میدان جنب آن را خیابان تختهپل و میدان تختهپل مینامیدند. از وضع نخستین میدان تختهپل یا سبزهمیدان، ژول لورنس فرانسوی در سال 1365 ه.ق. طرحی ترسیم کرده است که دکانهای اطراف میدان و سایهبانهای کرباسی و برجها و حصار ارگ و... بهخوبی در آن نمایان است و دیرک بلند قاپوق نیز در وسط میدان دیده میشود.
در سال 1268ه.ق. یعنی در چهارمین سال سلطنت ناصرالدین شاه، حاجعلی مقدم مراغهای (حاجبالدوله) به دستور امیرکبیر، تغییرات عمدهای در وضع میدان میدهد و آنجا را به کلی از وضع نامطبوع و آلوده قبلی بیرون میآورد. در این زمان بناهای اطراف سبزهمیدان در دو طبقه ساخته شد و در اختیار بلورفروشان قرار گرفت. حوض آب بزرگی نیز در وسط میدان ساخته شد. آب قناتهایی که به ارگ میرسیدند، به این مکان میآمد سپس از همین محل آب دو قنات پرآب مهرگرد و شاه به محلات مختلف شهر تهران فرستاده میشد.
روند تغییرات سبزهمیدان تا انقلاب اسلامی
با توجه به نقشه تهران که در زمان سلطنت ناصرالدین شاه تهیه شده است، میبینیم که سبزهمیدان فضایی محصور بوده که از شمال توسط دروازهای مجلل به ارگ سلطنتی راه داشته، در ضلع جنوبی آن دهانه اصلی بازار واقع بوده و دو دهانه دیگر در شرق و غرب داشته است که دهانه شرقی به بازار کنار خندق و دهانه غربی به بازارچه صندوقدار مربوط میشده است و همچنین این میدان بر سر راه دروازه قزوین در غرب و دروازه حضرت عبدالعظیم در جنوب تهران واقع بوده است.
در سال 1293ه. ق. در سبزهمیدان تعمیراتی انجام گرفت و حجرههایی بر بالای مغازهها افزودند. سبزهمیدان در زمان ناصرالدین شاه، علاوه بر مرکزیت تجاری که یافته بود، هنوز مرکز تجمع اهالی تهران در مراسمهای مختلف بود. از جمله ماه محرم و بهخصوص روز عاشورا که دستههای محلات شهر در کوچه و بازار به حرکت درمیآمدند، همگی در سبزهمیدان جمع میشدند و به عزاداری و سینهزنی میپرداختند. میدان، گنجایش جمعیت عظیمی را داشت و محل برگزاری تعزیههای بزرگ بود. حتی زمانی که تکیه دولت در محوطه ارگ سلطنتی برپا شد، خللی در اجرای برنامههای سوگواری مردم در سبزهمیدان پدید نیامد. همچنین سبزهمیدان در طول تاریخ پیدایی خود، همواره بهعنوان سنگر و مرکز مردمی نقش بسزایی داشته است. در جریان مشروطیت و حوادث اولیه آن با سرکردگی عینالدوله صدراعظم مظفرالدین شاه، انقلابیون در این میدان سرکوب شدند و خونهای زیادی در این مکان ریخته شد. با صدور فرمان مشروطیت توسط مظفرالدین شاه، شهر چراغانی شد و جشن و سرور در همه جا برپا شد. سبزهمیدان مرکز ثقل این سرور و شادمانی بود.
در دوره پهلوی اول همگام با رشد سریع شهر، حصار قاجاری شهر همراه با دروازههای آن منهدم شد و خیابانهای جدید احداث شد. در همین زمان خیابان جبهخانه تعریض و به خیابان بوذرجمهری تغییر نام داد. راسته بازارهایی که منشعب از دهانه شرقی و غربی سبزهمیدان میشدند (بازار صندوقدار و بازار کنار خندق) تخریب شدند. در این دوره تغییرات زیادی در فضای سبزهمیدان پدید آمد که مهمترین تغییرات عبارتاند از: ضلع شمالی سبزهمیدان تخریب شد و بزرگترین ضربه به کالبد این میدان تاریخی وارد آمد و باعث شد که سبزهمیدان، شکل محصور اولیه خود را از دست بدهد.
سقف دهانه بازار و بناهای اطراف آن به شیروانی و فضای رواقهای اطراف میدان به مغازه تبدیل شد و در نتیجه فضای میدان کوچکتر از سابق شد. علاوه بر اینها، حوض وسط میدان پر شد و به جای آن باغچهای ساخته شد. در نقشهای که از سبزهمیدان توسط محمدحسینخان زنگنه فرزند محمدحسنخان زنگنه در سال 1277ه.ق. ترسیم شده، وضعیت میدان و دکانها و مغازهها و محل ورود و خروج و دهانه بازار و... بهخوبی نمایان است. فضای سبزهمیدان کاملا متقارن بوده و دهانههای بازار در سه سوی جنوب، شرق و غرب روی محورهای تقارن طولی و عرضی میدان، در قالب ایوانهایی با ابعاد وسیعتر از دهانههای اطراف، شاخص است. این سه ایوان به عنوان پیشفضایی برای ورود به بازار اصلی، بازار کنار خندق و بازار صندوقدار به خوبی تعریف شده بود. وجود آبنمای وسط میدان عامل دیگری برای تأکید تقارن در میدان بود. دروازه تختهپل که در گوشه غربی ضلع شمالی میدان قرار داشته به دلیل شکوه و عظمتی که داشت و به صورت منفرد در میدان ظاهر میشد، خبر از اتفاق مهمی میداد که در ورای میدان قرار داشت، یعنی وجود کاخهای سلطنتی. سبزهمیدان با بار اجتماعی فراوانی که دارد فضایی است که جدا از ساختمانهای اطرافش وجود دارد. در وهله اول، فضای میدان است که مطرح میشود بعد کالبد آن. این فضای بهیادماندنی باید حفظ شود، زیرا تهران با از دست دادن این نقطه مهم تاریخی جایگاه مهمی را از دست میدهد، که نتیجهاش بیهویتی فرهنگی خواهد بود. به محض اینکه بدون اعتنا به بازار کهن و تاریخی تهران، بنایی در میانه میدان ساخته شد این فضا منهدم شد و مدخل بازار بزرگ تهران و مرکز تاریخی، سنتی، سیاسی و فرهنگی شهر به مرگ تدریجی دچار گردید.
در اینجاست که نیاز به دستورالعملهای جامع پیرامون طراحی اینگونه ساختارهای جدید که ضمن حفظ ارزشهای موجود و ارتباط با گذشته بیانکننده روح زمان خود باشند، نمود مییابد. در این راستا بیش و پیش از هر چیز، در نظر گرفتن اصول پذیرفتهشده جهانی، در این مورد ضرورت خواهد داشت. مرمت یک بنا، نگهداری، تعمیر یا دوبارهسازی آن نیست، بلکه دوباره برقرارکردن آن در یک وضعیت کامل است که هرگز در چنین زمانی نمیتواند وجود داشته باشد. اینجاست که مسئله اصالت و صحت تصمیمهای مرمتکننده مطرح میشود. در ادامه و تداوم این اقدامات واژه پراهمیت حفاظت است که اساس و شاکله این گفتار است. همان استخوانبندیای که به بخش قابل توجهی از توقعات اصول مصوب منشورهای بینالمللی درمورد مرمت شهری پاسخ داده و زیرساخت اقدام نهایی یعنی احیا و استقرار کارکرد مناسب را موجب خواهد شد. بهطور خلاصه پیشنهاد بازسازی برای این فضای تاریخی را میتوان چنین عنوان کرد: مرمت براساس تقدم فرمی آخرین دوره تاریخی معتبر و دوخت و دوز مناسب این فضای شهری به شکلی پاسخگو به محیط و زمینه اطراف آن و حذف همه الحاقات نامعتبر اخیر از چهره اصلی این میدان منحصر به فرد در تهران معاصر، تهرانی که باید زیستپذیر، الگووار و انسانمحور باشد برای همه.