تمدن، مدنیت و فضاهای همگانی مدنی
تاریخنگاران معتقدند تمدن انسانی براساس همکاری هماهنگ میان انسانها پدید آمده و هرچقدر این نظام همکاری پیشرفتهتر و تعداد افراد هماهنگ با هم بیشتر میشد، آن تمدن قدرت و شکوفایی بیشتری پیدا میکرد
بابک شکوفی . معمار
تاریخنگاران معتقدند تمدن انسانی براساس همکاری هماهنگ میان انسانها پدید آمده و هرچقدر این نظام همکاری پیشرفتهتر و تعداد افراد هماهنگ با هم بیشتر میشد، آن تمدن قدرت و شکوفایی بیشتری پیدا میکرد؛ مثلا همکاری هماهنگ 500 نفر یک روستای آباد و همکاری هماهنگ 50 هزار نفر یک دولتشهر را تشکیل میداد. این هماهنگیهای کارکردی، رفتاری و اخلاقی که بنیان تمدنهای کهن را تشکیل میداد، مستلزم تعاملات اجتماعی موفق میان اعضای آن جامعه بود و این تعامل اجتماعی هم در فضاهای همگانی اتفاق میافتاد، پس پربیراه نخواهد بود که فضاهای همگانی را گهواره مدنیت بدانیم.
بررسی نحوه توسعه اولین سکونتگاههای انسانی نشان میدهد که حتی در روند شکلگیری دهکدهها، فضاهای باز نسبتا وسیعی میان کلبهها شکل میگرفت که مالکیت همگانی داشت و نقش میدان عمومی دهکده را بازی میکرد. در این میدانها انواع تعاملات مختلف اجتماعی و اقتصادی از بازارچههای محلی هفتگی تا مراسمهای آیینی و جشنها برگزار میشد.
در روند شکلگیری شهرها نیز فضاهای همگانی در مقیاسهای مختلف محلهای یا شهری پدید آمدند و نقشهای مختلف اجتماعی، اقتصادی و سیاسی متنوعی را در چارچوب زیست مدنی بر عهده گرفتند. میدانهای همگانی شکلگرفته در شهرها علاوه بر نقش خدماتی، یک نقش هویتی بسیار مهم نیز برای شهروندان ایفا میکردند، زیرا بستری بودند برای ایجاد حافظه بصری و تاریخی مشترک برای اهالی یک شهر که در تقویت حس همبستگی اجتماعی و مدنی بسیار مؤثر بود. همچنین مهمترین بناهای عمومی شهر در کنار این میدانها شکل میگرفت و در اهمیتشان همین بس که یادآور شویم اکثر افراد پس از شنیدن کلمات «اصفهان» یا «یزد» بلافاصله با تصویر میدان نقش جهان یا میدان امیرچخماق در ذهنشان مواجه میشوند. فضاهای همگانی شهری که به دو گروه اصلی میدانهای پیاده (فضاهای مکث و استقرار) و معابر پیاده (فضاهای گذر) تقسیم میشوند، با وجود اهمیتشان در جریان توسعه شهرهای ما در یک قرن گذشته شدیدا مورد غفلت قرار گرفته و نادیده گرفته شدهاند، زیرا این توسعه شهری بیشتر خودرومحور و ساختمانمحور شکل گرفت تا انسانمحور.
در این دوران خیابانها و معابر شهری تنها با توجه به عبور خودرو ساخته شدند و پیادهروها مورد بیتوجهی قرار گرفته یا کلا حذف شدند. همچنین میدانهای ساختهشده در شهرهای ما در واقع گرههای ترافیکیای بودهاند که بهاشتباه نام میدان به آنها داده شد. با توجه به اینکه هماکنون بخش اعظم جمعیت جهان در شهرها زندگی میکنند و فضاهای عمومی شهری نیز مهمترین زیستگاه مشترک انسانها محسوب میشوند، نمیتوان حقوق اولیه انسانی در این زیستگاه را نادیده گرفت. برای رسیدن به معیارهای مطلوب زیستی مطابق با حقوق بنیانی انسانی، اجتماعی و رفاه شهروندان باید در نگاه به توسعه شهری تجدید نظر اساسی صورت گیرد. مسئله حقوق عمومی شهروندان به فضاهای شهری در دهههای گذشته بهوسیله جنبشهای اجتماعی و متفکران حقوق اجتماعی جهت تأمین حقوق بنیادین بشر مورد بررسی و صورتبندیهای جدید قرار گرفته است. این حق یکی از انواع حقوق بشری است که در اسناد بینالمللی و داخلی کشورها نیز شناسایی شده است. اگرچه در سالهای اخیر بخشی از جامعه تخصصی در حوزه توسعه شهری مطالعات خود را به حق شهروندان بر فضاهای شهری و اهمیت آن معطوف کردهاند اما این موضوعی منحصر به دانش شهرسازی نیست و از منظر حقوقی میتواند مورد توجه قرار گیرد. پایداری اجتماعی (social sustainability) یکی از مفاهیم مرتبط با توسعه پایدار است که در نیمقرن گذشته در برنامههای توسعه کشورهای مختلف وارد شد. پایداری اجتماعی به توانایی جامعه برای حفظ و نگهداری ابزارهای ضروری ایجاد ثروت و رفاه و مشارکت اجتماعی برای گسترش یکپارچگی و انسجام اجتماعی و انسجام مدنی اشاره میکند و به عنوان یک مفهوم، بهدنبال حفظ و ثبات مؤلفههای اجتماعی و فرهنگی جامعه در پیوند با ابعاد زیستمحیطی و اقتصادی است. در فرایند توسعه پایدار، نقش پایداری اجتماعی در تحقق اهداف بسیار حائز اهمیت است. در سال 2014 تحقیقات دامنهداری در دانشگاه بینالمللی مالزی انجام و نتایج آن بهصورت مقالهای آکادمیک منتشر شد، این تحقیق بهطور مستند نشان میداد که ارتباط مستقیمی میان توسعه میدانگاههای پیاده شهری و ارتقای مؤلفههای پایداری اجتماعی وجود دارد.
به این ترتیب ملاحظه میشود که ما در زمینه توسعه فضاهای همگانی شهری هم در سطح مدیران شهری و کشوری و هم در سطح متخصصان به نگاهی تازه به این مقوله بسیار مهم نیاز داریم. این امر را نهتنها در طرحهای توسعه شهرهای جدید بلکه باید حتی مهمتر از آن در ساماندهی مجدد فضاهای شهری موجود جستوجو کرد. ساماندهی فضاهای شهری موجود براساس ایجاد و توسعه فضاهای همگانی پیاده ممکن است در نگاه اول مشکل به نظر برسد زیرا ما با بافتهای شهری شکلگرفته و تا حد زیادی تثبیتشده مواجه هستیم که دستکاری و دخل و تصرف در آن ساده نیست، بااینحال تجربیات متعدد جهانی و داخلی نشان میدهد این امر امکانپذیر است و در صورت داشتن یک برنامه مطالعاتی و طرح اجرائی همهجانبهنگر میتوان حتی فضاهای میانی تودهها و احجام شهری شکلگرفته فعلی را به نحوی مورد بازنگری و اصلاح قرار داد که تا حد زیادی به استانداردهای یک فضای همگانی موفق و پویا تبدیل شود. این تحول قدم مهمی در بازگرداندن شهر به شهروندان محسوب میشود.