نوه مرحوم حاج میرزا علینقی کاشانی، در خانوادهای مذهبی و بهشدت محافظهکار به دنیا آمد و رشد کرد. اجازه رفتوآمد با هیچکس را نداشت و در تنهایی قد میکشید. به درس و کتاب پناه بُرد؛ تا جایی که به خاطر مطالعه زیاد، به چشمدرد مبتلا شد؛ مشکلی که هنوز هم با آن دستبهگریبان است. محمدجواد ظریف یکی از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است که رفتارها و سخنانش از سوی جامعه ایرانی بهشدت مورد قضاوت قرار گرفته؛ چنانکه خود او نیز در پیام خداحافظیاش از وزارت امور خارجه، خطاب به مردم چنین مینویسد: «میدانم که بعضی از کارهایم مورد پسند شما واقع نشد. یک گروه از راه رفتنم با آقای کری رنجیدید و گروه دیگر از تصویر دزدکی از استقبال و بدرقهام از ملابرادر. یک گروه از برجام به خروش آمدید و گروه دیگر از کنوانسیون خزر یا توافق ۲۵ساله با چین. میدانم که تحمل برخی حرفهایم برای بعضی از شما سخت بوده...».
مهدی ملکمحمد - روانشناس
نوه مرحوم حاج میرزا علینقی کاشانی، در خانوادهای مذهبی و بهشدت محافظهکار به دنیا آمد و رشد کرد. اجازه رفتوآمد با هیچکس را نداشت و در تنهایی قد میکشید. به درس و کتاب پناه بُرد؛ تا جایی که به خاطر مطالعه زیاد، به چشمدرد مبتلا شد؛ مشکلی که هنوز هم با آن دستبهگریبان است. محمدجواد ظریف یکی از شخصیتهای تاریخ معاصر ایران است که رفتارها و سخنانش از سوی جامعه ایرانی بهشدت مورد قضاوت قرار گرفته؛ چنانکه خود او نیز در پیام خداحافظیاش از وزارت امور خارجه، خطاب به مردم چنین مینویسد: «میدانم که بعضی از کارهایم مورد پسند شما واقع نشد. یک گروه از راه رفتنم با آقای کری رنجیدید و گروه دیگر از تصویر دزدکی از استقبال و بدرقهام از ملابرادر. یک گروه از برجام به خروش آمدید و گروه دیگر از کنوانسیون خزر یا توافق ۲۵ساله با چین. میدانم که تحمل برخی حرفهایم برای بعضی از شما سخت بوده...». اکنون، فراتر از بازیهای رسانهای و جناحی و قهرمانپروری جامعه ایرانی، باید پرسید محمدجواد ظریف واقعا کیست و چگونه میاندیشد؟ برای پاسخ به این سؤال میتوان یک پرتره روانشناختی از او ترسیم کرد تا کمی بهتر از قبل او را بشناسیم. در ساخت این پرتره میتوان از لنزهای روانشناختی متعددی بهره گرفت که در این مجال کوتاه، به لنزی معتبر به نام پنج عامل بزرگ شخصیت (NEO PI-R) اکتفا میکنیم و شخصیت وزیر خارجه سابق را از این دریچه میبینیم. روانشناسان شخصیت این پنج عامل یا بُعد را چنین نام نهادهاند: «برونگرایی»، «روانرنجوری»، «تعهد»، «توافقپذیری» و «گشودگی». بسیاری از افراد در هر بُعد از ابعاد بالا، تقریبا در میانه قرار میگیرند؛ اما برخی از افراد هم هستند که نمرهشان در هر بُعد به سمت یک قطب نزدیکتر است. محمدجواد ظریف در 62 سال عمر خویش، «برونگرایی میانه»، «روانرنجوری میانه»، «تعهد بالا»، «توافقپذیری بالا» و «گشودگی میانه» را به نمایش گذاشته است.
نشانههای تسلط اجتماعی و شور و شوق به فعالیتهای اجتماعی که از شاخصهای برونگرایی است، در شخصیت شاگرد اول مدرسه علوی از دوران نوجوانی چنان پدیدار میشود که خودش و خانواده نگرانش را به فکر مهاجرتش از ایران میاندازد و سرانجام در 17سالگی به ایالات متحده سفر میکند؛ کشوری که تقریبا 40 سال بعد نقشی کلیدی در چالشهای کاریاش داشت. درعینحال، رشد او در خانوادهای محافظهکار، اجازه نمیداد برونگراییاش از سطح میانه بگذرد؛ چنان که خود میگوید «بهطور کلی حتی رفتوآمدمان در ایران نیز محدود بوده است، شاید به خاطر اینکه چندان اجتماعی نیستیم... از کودکی تنها بودهام و میل زیادی به شرکت در میهمانی و عروسی ندارم...»؛ بنابراین او در نقطهای بین برونگرایی و درونگرایی قرار میگیرد.
رد پررنگ اضطرابها و هیجانهای منفی از اواخر دوران کودکی تا اکنون در زندگی محمدجواد ظریف نمره بُعد روانرنجوری را به سمت میانه میکشاند. این اضطرابها او را از همان نوجوانی چنان گرفتار میگرن میکند که در مقطعی به پیشنهاد مدرسه و برای حدود شش ماه، برای کسب آرامش نزد خواهرش در اصفهان میرود. منبع اضطراب آن دوره بیماری مادر بود، ولی با ورود به دوران میانسالی تاکنون، یعنی به مدت بیش از ۲۰ سال، حجمی نسبتا سنگین از فشارهای روانی متعدد را تجربه کرد؛ چالشهای معاونت بینالملل وزارت خارجه، نمایندگی ایران در سازمان ملل متحد، حضور بهعنوان مذاکرهکننده در مذاکرات سعدآباد و سرانجام تجربه سخت مذاکرهکننده ارشد ایران در یکی از طولانیترین و مهمترین مذاکرات بینالمللی تاریخ ایران، او را در برههای ویلچرنشین کرد. هرچند تابآوری نسبی او در تمام این دوران سبب میشود که سطح روانرنجوریاش ترمز نبُرد.
نمره بالای محمدجواد ظریف در دو بُعد تعهد و توافقپذیری، نشانه مهمترین جلوههای شخصیتی او است. فارغ از ارزشگذاری این ابعاد، میتوان با مروری بر زندگی وزیر خارجه سابق ایران، تلاش، نظم و سازماندهی زیاد او را مشاهده کرد که از شاخصهای بُعد تعهد هستند و حد بالای گرمی در روابط و نوعدوستی او که دیگران را گیج میکند.
در نهایت، گشودگی میانه ظریف است که از سویی او را در نوجوانی مقابل پدر قرار میدهد تا برخلاف میل او، نه به لندن بلکه به سانفرانسیسکو برود و جهانی بزرگتر را تجربه کند و از سوی دیگر، در پایان سکونتش در ایالات متحده بهرغم حضور رسانهای پررنگش در این کشور، نام غذاهای آمریکایی را نمیداند؛ چراکه تجربههای جدید برای او حد و مرزی مشخص دارد.
شناخت پنج عامل شخصیتی محمدجواد ظریف، کمکی مؤثر برای فهم نگرشها، رفتارها و اقدامات گاه گیجکننده اوست؛ شخصیتی که نه فرشته است و نه شیطان؛ انسانی است که با نمایش ابعاد شخصیتیاش، محبوب گروهی و منفور گروهی دیگر در جامعه ایرانی شد.
نوشته: مهدی ملکمحمد، روانشناس
خوانش: رضا دیلمی
ارسال نظر