ناسیونالیسم بیش از هر ایدئولوژی دیگری قدرت ایجاد شور و هیجان در جامعه دارد و تاریخ نشان داده است که میتواند تبدیل به یک نیروی قوی شود. ناسیونالیسم با ایجاد غیریتسازی و یکدستسازی نیروها و همگنکردن آنها تقویت میشود که در این میان تکثرها و تنوعها نادیده انگاشته یا طرد میشود. اما ناسیونالیسم همان میهندوستی نیست. ویرولی در کتاب «برای عشق به میهن» بین این دو تمایز قائل است. او در این کتاب مدعی است که میتوان میهندوست بود، اما به دامن ناسیونالیسم نیفتاد. میتوان دغدغه میهن داشت و دلنگران وطن بود، اما ایدئولوژی ناسیونالیستی را نپذیرفت. میهندوستی و ناسیونالیسم دو جهان متفاوت را ترسیم میکنند. در رویکرد ناسیونالیستی، هرچه مربوط به میهن است، با همه ضعفها و کاستیهایش پذیرفته و چهبسا پرستیده میشود؛ درحالیکه در وطندوستی، برای عشق به وطن باید با ناکارآمدی و نادرستیهای موجود در وطن مبارزه کرد؛ چون وطن برای ما مهم است و نباید از ناعدالتیها و ناآزادیهای موجود در آن چشمپوشی کرد.
ارسال نظر