بازتولید «هملت، شاهزاده اندوه» یا پایان یک اجرا
همکاری محمد عاقبتی و افشین هاشمی
رضا آشفته
![همکاری محمد عاقبتی و افشین هاشمی](https://cdn.sharghdaily.com/thumbnail/OACKVbWwJS3G/f3RIJfgnyU4T0Uu3o7ve-VbT9FKRjpcKI1vgfm4pfv__5FnUbUVuHI1x6a9YMGSvC-4UOxG1c-sX_Np2WV4AG9c54qCsllJjWoO2vfSlzgh7Zk5lGDR61FKfZAWRG6vKquqcN0qOqAz0N0PpLo8_WQ,,/OACKVbWwJS3G.jpg)
شرق آنلاین - نمایش «هملت، شاهزاده اندوه» که 10 سال پیش برای اولینبار در جشنواره مونولیو روی صحنه رفته، از 8 تا 13 خرداد در تماشاخانه سپند تهران دارد اجرا میشود. این نمایش اجراهای زیادی در داخل و خارج از کشور داشته و به تازگی هم توری در آمریکا برگزار کرده است. محمد عاقبتی سال 97 نمایش «از کجا اومدیم» را در تالار هنر با بازی محمدهادی عطایی و الکا هدایت اجرا کرد که درباره تولد و مرگ برای تفهیم کودکان چهار تا هشت سال بود. او همچنین با نمایش «ماهی سیاه کوچولو» که برگرفته از داستان صمد بهرنگی بود، در همین سال در جشنواره کودکونوجوان حضور داشت. «هملت، شاهزاده اندوه»، نوشته محمد چرمشیر، برداشتی متفاوت از هملت ویلیام شكسپیر است كه با كارگردانی محمد عاقبتی در جشنواره تكنفره لیو به صحنه آمد. نگاه چرمشیر اینطور بوده كه وضعیت هملت را اینبار در دنیای معاصر و در فضایی نقیضهگو - پارودیك- به نمایش میگذارد. این تكگویی به شكل خطاب به خود (دومشخص مفرد: تو) روایت و اجرا میشود. این خود قابلیت تازهای است که خلاقیت در روایت به میزان قابلملاحظهای دیده شود. متن شكسپیر یك بهانه است تا چرمشیر مونولوگ یا تكگویی خود را بنویسد. محمد عاقبتی هم دستش در كارگردانی باز بوده تا به بهانه استفاده از اسباببازی و عروسكبازی یك فضای فانتزی و غیرمعمول را نشان دهد. او اینبار تراژدی هملت را در آمیختگی با كمدی و طنز به نمایش میگذارد. در اینجا تراژدی روش معكوس به خود میگیرد و همهچیز غیرجدی تلقی میشود؛ یعنی سعی چرمشیر این بوده كه به اقتضای تغییرات، تماشاگر تجربه تازهای از متن شكسپیر را تجربه كند. اینبار قرار نیست تا یك وضعیت تاریخی با همان الگوی انتقامگیری مقابل دیدگان تماشاگر واقع شود، بلكه تماشاگر میتواند لحظاتی به یك ماجرای غمانگیز خندهدار نگاه كند؛ ماجرایی كه در آن هملت در یك خلوت مقابل دیدگان تماشاگر قرار میگیرد. او خطاب به خود با تكرار كلمه «تو»، وضعیت بغرنج و نظام برهمریخته فكری و روانیاش را به شكل فرافكنی عیان میكند. این پسر، پدر خود را در قالب شیر، مادرش را فیل و عمویش را دایناسور و مشاور پدرش را پنگوئن میبیند. این فضای كوچك كه همه را در قالب حیوان (اسباببازی) نشان میدهد، بهگونهای بیانگر تحلیل و نگاه هملت در این وضعیت دگرگونهشدن است. هملت جنونزده و اندوهناك به بیان داستانی غریب از روابط مادر و عمویش برای قتل پدر و ازدواج آنها میگذرد. هملت حس تردیدش همچنان گل میكند تا در عمل انتقام خود را به تعویق اندازد. او رفتار بدی با نامزدش داشته و او را به كشتن خود واداشته است. حالا بر تمام ترسها غلبه كرده تا به انتقام از مادر، عمو و مشاور بپردازد. در نمایش شاهزاده اندوه حضور عاقبتی در مقام كارگردان بسیار محسوس است، زیرا كه همهچیز در كنترل و هدایتگری اوست. نمونهاش افشین هاشمی كه با هدایت این كارگردان تمام رفتارهایش شستهرفته جلوه میكند. او اندوه خود را در بیان نشان میدهد و طنز موجود نیز در قالب رفتارش با اسباببازیها و گاهی با لحن دیگرگونهگرفتن بازنمود مییابد. در اینجا هوس و شهوت جایگزین عشق و محبت شده است. فضای فانتزی دست بازیگر و كارگردان را باز گذاشته تا نادرستبودن رفتار مادر و عمو را بازنمایی كند. شاید در هر شیوهای غیر از این بیان چنین چیزی ناممكن مینمود. بههرروی شیوه اجرا دست عاقبتی را باز گذاشته تا به درد جانكاه موجود در روح و روان هملت امروزی بپردازد. هملت در اینجا با خوردن گلولهای در حال جاندادن است و ما او را در وضعیت جانكندن و دقایق آخر عمرش دیدهایم. این خود منطق رویارویی مخاطب با اثر را پررنگتر جلوه میدهد. بنابراین جلوه متافیزیكی نیز بر اثر علاوهبر حضور شبحگونه پدر بر ساختار متن و اجرا تزریق میشود. این نوع نگاه، فضا را جادویی و غیرمتعارف خواهد کرد. بنابراین اجرا از جاذبه بیشتری برخوردار خواهد شد، چون تمام عناصر و ایدئالهای رفتاری و اجرائی با منطق خاص خود همراه میشوند. چه نكتهای فراتر از اینكه همه عناصر به یك هماهنگی لازم در زیروروی ساختار برسند و در ضمن با محتوای قابلتأمل نیز همراه شده باشند. چرمشیر نگاه شكسپیر را تغییر میدهد و فرایند تازهای شكل میگیرد، نتیجه هم بارزتر و نوتر از گذشته خواهد شد. عاقبتی هم همین نگاه را در روال اجرای نمایش شاهزاده اندوه عملی میکند. او هم سعی دارد تا با كنارنهادن جلوهها و عناصر متن، نگاه خود را بر آن تزریق كند. این بازی و تغییر شرایط دراماتورژی اجرا را ممكن کرده است؛ یعنی همهچیز با روانشناسی دنیای امروز مطابقت میكند و در عین اجرا نیز منطق لازم را مییابد. حتی اسباببازیها هم جلوه كودكانه و معصومانهای به هملت میبخشند. او بعدا همه این معصومیت را بهخاطر انتقامگرفتن از دست میدهد. این همان روال قراردادیكردن همهچیز است. پس تماشاگر بلاتكلیف نیست و همهچیز را نه در لفافه كه به روشنی درك خواهد كرد، هرچند كه برخی از نشانهها در استعاریشدن نمایش مؤثر خواهد بود. «هملت؛ شاهزاده اندوه»، در تابستان 1390 اجراهایی موفق در تهران، شیراز و جشنواره تئاتر فجر داشت. همچنین کرج و تعدادی از جشنوارههای تئاتری معتبر آمریکایی، از جمله آندر د رادار نیویورک و همچنین شهرهای ساراسوتای استنفورد، لسآنجلس و ... از جمله شهرهای دیگری بودند که این نمایش در آنها روی صحنه رفت. مارک راسل، دبیر جشنواره آندر د رادار نیویورک، معتقد بود: «این تنها یک نمایش تکنفره در 30 دقیقه است، اما یکی از بهترین اجراهایی است که از این اثر شکسپیر دیدهام». گویا این آخرین روزهای «هملت، شاهزاده اندوه» است و شاید پس از این باید در خاطرهها به دنبالش بود.