نابودی جنگل برای خانه دارشدن
افزایش سرسامآور قیمت مسکن و همچنین اجارهبها در چند وقت اخیر در نهایت دولت را به اتخاذ تصمیمهایی در این زمینه مجبور کرده است.رئیسجمهور به وزیر مسکن و شهرسازی دستور داده زمینهای اطراف شهرها را به پروژههای ساختوساز مسکن اختصاص دهد و در اولین گام نیز ۲۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی به پروژه ساخت مسکن ملی اختصاص یافت.
اسماعیل کهرم
در خبرها آمده بود که دو روز گذشته رئیسجمهور به وزیر مسکن و شهرسازی دستور داده زمینهای اطراف شهرها را به پروژههای ساختوساز مسکن اختصاص دهد و در اولین گام نیز ۲۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی به پروژه ساخت مسکن ملی اختصاص یافت. به نظر میرسد افزایش سرسامآور قیمت مسکن و همچنین اجارهبها در چند وقت اخیر در نهایت دولت را به اتخاذ تصمیمهایی در این زمینه مجبور کرده است. من نمیدانم این تصمیمها چه میزان مؤثر است و تا چه حدی میتواند بازار مسکن را کنترل کند؛ اما نکتهای که بهخوبی میدانم، این است که دستدرازی به اراضی ملی و زمینهایی که در اطراف شهرها وجود دارد، میتواند تبعات بسیاری سنگین زیستمحیطی برای اهالی این شهرها داشته باشد. انتخاب چنین زمینهایی همیشه باید بر طبق یک ضوابط و استانداردهایی باشد. پیش از این نیز بارها در تاریخ این مملکت اتفاق افتاده که از زمینهای خوبی که از آب مناسب و خاک حاصلخیز برخوردار بودهاند، برای ساختوساز استفاده شده و زمینهای اطراف آنها را به زمین کشاورزی تبدیل کردهایم. نکته بعد اینکه از زمینهای اطراف شهرها بهعنوان یک حاشیه ضربهگیر برای شهرها یاد میشود؛ یعنی در داخل شهرها که ما محیط طبیعی آنچنانی نداریم و اغلب فضای طبیعی و سبز با ساختوسازهای بیرویه از بین رفته و جای پوشش طبیعی را آسفالت و بتون گرفته است. ازاینرو زمینهای اطراف شهرها اغلب این فقدان را برای شهرها جبران میکنند و جور فضای سبز نداشته و تسخیرشده شهرها را میکشند. در اصلاح علمی به این زمینها Buffer میگویند؛ یعنی این زمینها ضربهگیر شهرها و شهروندان آنها هستند. برای درک بهتر مطلب اجازه بدهید مثالی بزنم؛ مثلا میگویند زمینهایی که در ارتفاع بالای هزارو 800 متر قرار دارند، با ممنوعیت ساختوساز همراه هستند. به این علت که در آنجا بهدلیل ارتفاع بالا، زمینها در تماس بیشتری با ابرها قرار دارند و زمینهای بارورتری بهشمار میآیند؛ ازاینرو برای روییدن جنگلها بسیار مناسب هستند و میتوانند حصاری سبز برای مناطق شهری اطرافشان ایجاد کنند و ضربهگیر این شهرها باشد. ما بهخوبی میدانیم که چه بلایی بر سر این مناطق آمده و ساختوساز غیرقانونی آنها را چطور به مرز نابودی کشانده است؛ بنابراین در جایی که ساختوساز غیرقانونی چنین تیشهای به ریشه طبیعت زده است، شما تصور کنید فعالیتهای قانونی برای ساختوساز در این زمینهای ضربهگیر چه بلایی ممکن است بر سر آیندگان بیاورد. همین پدیده ریزگردها که در این سالها بخش زیادی از مردم غرب و جنوب غرب ایران را درگیر کرده، یکی از پیامدهای ازبینرفتن زمینهای ضربهگیر شهرهاست. الان میگویند هر هکتار از جنگلها و فضای سبز اطراف شهرها، هرساله ۷.۵ تن از ریزگردهایی را که ممکن است راهی شهرها شوند، مهار میکند. یکی از استانهای درگیر با پدیده ریزگردها، خوزستان است. در اطراف اهواز، جنگلهایی وجود داشت که در گذر سالها آنها را از بین بردند تا شهر را توسعه دهند و نتیجه این توسعه شهری و ازبینبردن رویشگاه، این شد که حالا اهوازیها یکی از شهرهای با سطح بالای درگیری با ریزگرد بهشمار میآیند. عرض بنده این است که نکند یک وقت زمینهای ضربهگیر اطراف شهرها را برای حل بحران مسکن به ساخت خانههای ارزانقیمتی اختصاص دهیم که در نهایت 20 سال بعد با ساختمانهای زنگارگرفته و متروکهای در حاشیه شهرها مواجه شویم که جای رویشگاهها و جنگلها ساخته شدهاند. همانطورکه در این سالها مجبور شدیم در اطراف اهواز جنگلکاری کنیم تا از شر ریزگردها خلاص شویم، آنوقت باید دو دهه دیگر هم بهجای این جنگلهایی که از بین بردهایم، به فکر رویشگاه و فضای سبزی باشیم که کیفیت زندگیمان را کمی بالاتر ببرد. در پایان بار دیگر پیشنهاد میدهم در انتخاب این زمینها از نظر کارشناسها استفاده شود تا زمینهایی را که قابلیت بالایی برای گرفتن ضربهها و شوکهایی که ممکن است به زندگی ما وارد آید، حفظ کنیم. ازبینبردن این زمینها معنایی جز بلادفاعکردن شهرهایمان ندارد.