|

زن كشی زیرپوستی

یکی از مشکلاتی که ما الان در جامعه‌مان با آن مواجه هستیم ناشی از نوع نگاهی است که جامعه به رفتار زن‌ها دارد. البته گفتن این حرف‌ها چیز تازه‌ای نیست و بسیار گفته شده و شما هم شنیده‌اید که نگاه غالب در جامعه برگرفته از یک نوع نگاه سنتی، مرد را مالک و صاحب زن می‌داند و این مسئله در کنار وجودنداشتن محدودیت‌های قانونی و حمایت‌های لازم از زنان در جامعه موجب می‌شود که دست مردان برای انجام آنچه مجازات زنان می‌دانند، باز باشد.

زن كشی زیرپوستی

فریده غیرت

در هفته‌های گذشته اگرچه قتل دردناک یک دختر نوجوان به دست پدرش بسیار مورد توجه رسانه‌ها قرار گرفت اما به‌هیچ‌وجه نتوانست از قبح این کار کم کند و کمتر از دو هفته بعد از آن شاهد وقوع قتل‌های دیگری ازاین‌دست و به شیوه‌های ترسناک‌تری در دو منطقه دیگر کشور بودیم. یک جست‌وجوی ساده در اخبار البته نشان می‌داد که پدیده «زن‌کشی» خیلی آرام و زیرپوستی در کنار ما بوده و حالا شیوه انجام یکی دو مورد از آنها مانند داستان رومینا و داس توجه‌های بیشتری را به‌سوی آن جلب کرده است. اما چرا حتی بازنمایی چنین تصویر ترسناکی از قبح آن نکاسته و همچنان شاهد رخ دادن چنین پدیده‌هایی هستیم؟ یکی از مشکلاتی که ما الان در جامعه‌مان با آن مواجه هستیم ناشی از نوع نگاهی است که جامعه به رفتار زن‌ها دارد. البته گفتن این حرف‌ها چیز تازه‌ای نیست و بسیار گفته شده و شما هم شنیده‌اید که نگاه غالب در جامعه برگرفته از یک نوع نگاه سنتی، مرد را مالک و صاحب زن می‌داند و این مسئله در کنار وجودنداشتن محدودیت‌های قانونی و حمایت‌های لازم از زنان در جامعه موجب می‌شود که دست مردان برای انجام آنچه مجازات زنان می‌دانند، باز باشد. به‌این‌ترتیب است که شنیدن خبرهای قتل یا آسیب‌زدن به زنان در نهاد خانواده و به‌دست اعضای ذکور خانواده کم‌وبیش خبری عادی است. قتل فجیع رومینا اشرفی شاید تلنگری برای جامعه بود که در زیر لایه‌های جامعه چه اتفاقاتی در حال رخ‌دادن است. پدران، همسران یا برادرهایی که خودشان را مالک دختران، همسران و خواهرانی می‌دانند برای آنچه به زعم‌شان دفاع از حیثیت می‌خوانند، دست به مجازات زنان می‌زنند. متأسفانه همچنان در همین نقطه ابتدایی قرار داریم که این نگاه درباره زنان وجود دارد و گروهی گمان می‌کنند زنان هیچ شخصیتی برای خودشان ندارند، صاحب اختیاری نیستند و مسئولیتی هم متوجه آنها نیست و این دیگران هستند که باید برای آنها تصمیم بگیرند یا برای آنها اعلام نظر کنند و حتی چند گام جلوتر بنا به تصمیم خودشان بدون اینکه کار به محکمه‌ای بکشد، مجازات تعیین کنند و آن را اجرا کنند. مجازات‌هایی که برخی به ازدست‌رفتن جان زنان منجر می‌شود و مردان در پناه حفاظ قانونی که دارند، از ‌دست‌‌زدن به آن ترسی ندارند. در ماجرای رومینا دقیقا چنین مسئله‌ای رخ داد. حتی اگر در نظر بگیریم که رومینا جرمی مرتکب شده بود، اینکه دست مردان چنین باز باشد که مجازات را چنین فردی و خودسرانه و بدون ارجاع به مراجع قانونی انجام دهند، به اندازه کافی ترسناک هست. حتی اگر در مواردی زنان را خطاکار و مستحق مجازات بدانیم، باید بدانیم که این مجازات بهتر است توسط قوای عمومی و دستگاه قضائی کشور انجام شود نه اینکه هر پدر و همسر و برادری که احساس کرد حیثیتش لکه‌دار شده یا زنی که در خانواده‌اش زندگی می‌کند خلاف تعصبات رایج او عمل کرده، رأسا وارد عمل شود و مجازات را انجام دهد. با کمال تأسف ما هم در عرف‌مان چنین نگاهی را به مسئله زنان نداریم و هم در قوانین‌مان با چنین فقدانی مواجه هستیم.‌ به نظرم برای برون‌رفت از این مسئله اولین گام مهم تصویب حفاظ‌های قانونی است. چنانکه می‌بینیم ما هنوز مسائل ابتدایی مربوط به حمایت از زن‌ها را نه در زیرساخت‌های فرهنگی و عرفی جامعه داریم و نه در لایه‌های قانون. البته که فرهنگ‌سازی و آماده‌سازی جامعه در این زمینه خیلی اهمیت دارد و متأسفانه در جامعه خیلی کند و با کم‌کاری اتفاق می‌افتد. اما داشتن قوانین بازدارنده در گام نخست شاید بتواند جلوی بسیاری که اعمال مجازات‌های فردی در خانه و خانواده توسط مردان را بگیرد. همین که عده‌ای بدانند که با انجام کاری قانون با آنها برخورد می‌کند، یک گام خودشان را عقب می‌کشند یا در اعمال قدرت خودسرانه‌شان پا پس می‌کشند.