|

ایران وچین در گذر تاریخ

این روزها درباره قرارداد چین و تبعات آن، حرف و سخن زیاد است. برخی دلواپس‌اند که خدشه‌ای به استقلال کشورمان وارد می‌شود و عده‌ای هم این همکاری را اقدامی خوب در مصاف با استکبار جهانی تلقی می‌کنند. قدمت روابط ایران و چین به دوره ساسانیان و به بیش از دوهزارو ٦٠٠ سال می‌رسد. تعامل دو کشور از دوره احداث جاده ابریشم، به اوج خود رسید و پس از ظهور اسلام، توسعه زیادی یافت.

ایران وچین در گذر تاریخ

امیراحمد مومنی‌ها. پژوهشگر

این روزها درباره قرارداد چین و تبعات آن، حرف و سخن زیاد است. برخی دلواپس‌اند که خدشه‌ای به استقلال کشورمان وارد می‌شود و عده‌ای هم این همکاری را اقدامی خوب در مصاف با استکبار جهانی تلقی می‌کنند. قدمت روابط ایران و چین به دوره ساسانیان و به بیش از دوهزارو ٦٠٠ سال می‌رسد. تعامل دو کشور از دوره احداث جاده ابریشم، به اوج خود رسید و پس از ظهور اسلام، توسعه زیادی یافت. دوران جدید هم به اوایل قرن بیستم می‌رسد. اوایل قرن بیستم، انقلاب کمونیستی هم‌زمان با انقلاب مشروطیت ما اتفاق افتاد. انقلابیون دو کشور، روند تحولات اجتماعی یکدیگر را از دور تحت ‌نظر داشتند؛ به‌ ویژه انقلابیون چین، پس از آگاهی از انقلاب مشروطه از آن الهام گرفتند. انقلاب مشروطه، پایه‌های حکومت قاجار را لرزاند و انقلاب ١٩١١ چین، طومار دودمان سلسله چینگ را درهم پیچید. از آن پس، تاریخ دو کشور تقریبا هم‌زمان و به‌صورت یکسان پیش رفته است.

سال ١٩٢٠ که چین در اجلاس صلح پاریس مورد تحقیر قدرت‌های غربی واقع شد و پادشاهی قاجار در حال فروپاشی بود، «قرارداد دوستی بین چین و فارس» در رُم به امضا رسید و مقرر شد دو کشور سفیر، وزیرمختار و کاردار اعزام کنند، ولی به دلیل ضعف قوای دو کشور و گرفتاری در جنگ‌های داخلی، به اجرا گذاشته نشد و روابط پیشرفتی نکرد. در جنگ جهانی دوم، آمریکا در جنگ ضدژاپنی به چین کمک کرد. سال ١٩٤٢، ایران نیز پس از اشغال توسط نیروهای کشور‌های هم‌پیمان، وارد بلوک کشور‌های هم‌پیمان آمریکا شد. در ماه سپتامبر ١٩٤٥، ایران، اداره وزارت مختار خود را دایر کرد ولی این کار به منزله عمل حاکمیت مستقل دو کشور تلقی نشد. پس از پایان جنگ جهانی دوم، سطح نمایندگی ایران از وزیرمختاری به سفارت ارتقا یافت و سیدعلی‌ نصر، وزیرمختار به سفیری ارتقا یافت. در این دوران که منطق نظامی‌گری در جهان حاکم بود، ایران و چین، نه‌تنها روابط فرهنگی، بلکه روابط سیاسی‌شان، دچار وقفه و سردرگمی شده بود. پس از تأسیس جمهوری خلق چین، این کشور با شوروی هم‌پیمان شد. در سال ١٩٥٠، جنگ کره آغاز و چین با آمریکا وارد جنگ شد. دشمنی آمریکا و شوروی، اختلاف ایدئولوژیک و توجه دو کشور به منافع و حقوق خود، موجبات سوء‌تفاهم بین دو کشور چین و ایران را فراهم کرد و مانع برقراری روابط بین آنها در آن زمان شد. بنابراین در ٢٢ سال، ایران، جمهوری خلق چین را به رسمیت نشناخت و با جزیره تایوان، روابط سیاسی خود را حفظ و با آن سفیر مبادله کرد. در سازمان ملل، ایران همیشه از سیاست آمریکا در جلوگیری از احیای عضویت چین در سازمان ملل، پشتیبانی می‌کرد. در آن زمان، چین و ایران علاوه بر محدودیت در تجارت، تقریبا هیچ رفت‌و‌آمدی نداشتند. جنگ سرد بین دو قدرت شرق و غرب، ایران و چین را از هم جدا کرده بود. اواخر قرن بیستم، رژیم شاه، فرصت را غنیمت شمرد و با اعزام اشرف پهلوی به چین در ١٣ آوریل ١٩٧١ و سپس فرستادن فاطمه پهلوی، خواهر دیگر شاه، در روز ٣٠ آوریل همان سال به این کشور، قدم‌های مثبتی برای آغاز مجدد روابط دو کشور برداشت. با میانجیگری پاکستان، نمایندگان چین و ایران در اسلام‌آباد برای برقراری روابط سیاسی، مذاکره کردند. سال ١٩٧٩ چین سیاست اصلاحات و درهای باز را به اجرا گذاشت و با آمریکا روابط سیاسی برقرار کرد؛ در همان سال، انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی رسید. این دو رویداد، ساختار سیاسی بین‌المللی در اواخر دوران جنگ سرد را دگرگون و روابط چین و ایران را متحول کرد. چین با آمریکا رابطه سیاسی برقرار کرد، در‌حالی‌که رویکرد جامعه سیاسی ایران، از گرایش و وابستگی به غرب، به ‌ویژه آمریکا به سمت قطع وابستگی تحول یافت و در نتیجه، روابط آمریکا و ایران پس از ٣٠ سال به دشمنی تبدیل شد. سیاست‌های چین و ایران در این دوره، تقریبا هم‌زمان مخالف جهت به حرکت درآمد و روابط برای مدتی به سردی گرایید. سیاست‌مداران چین با اعلام و تعقیب سیاست «نه شرقی، نه غربی» توسط ایران، اطمینان یافتند که انقلاب اسلامی موجبات افزایش نفوذ شوروی در منطقه را فراهم نخواهد کرد. این اطمینان خاطر، زمینه را برای نزدیکی بیشتر فراهم کرد. از آن پس، ایران و چین در زمینه مبارزه با استیلاطلبی غرب، همکاری دارند. ایران در زمینه حقوق بشر و مسئله تایوان، از چین پشتیبانی می‌کند و چین در مجامع بین‌المللی، به‌ویژه در برابر تحریم‌های بین‌المللی و صدور قطع‌نامه‌‌های شورای امنیت، غالبا مقاومت می‌‌کند. در دوران جنگ، هاشمی‌رفسنجانی، فرمانده جنگ، سفری به چین داشت و توانست توافقی جامع با این کشور منعقد کند که گره‌گشای بسیاری از مشکلات اقتصادی کشورمان شد. این همکاری در دوره سازندگی تداوم یافت. رؤیای هاشمی آن بود که جاده ابریشم و همکاری اقتصادی مبتنی بر آن را احیا کند که بعد از پایان دوره سازندگی و نگاه به غرب، ابتر ماند. توافق‌نامه همکاری جامع ۲۵ساله، تقریبا هم‌زمان با توافق برجام مطرح شد. تا پیش از خروج آمریکا از برجام، ایران و چین نزدیک به سه سال فرصت داشتند تا سند را نهایی کنند، اما تحریم‌های آمریکا در همکاری اقتصادی دو کشور، بی‌تأثیر نبود. شرکت‌های بزرگ سرمایه‌گذاری چینی پس از اعمال تحریم‌ها، از ایران خارج شدند. ۱۴ مهر ۱۳۹۸ شرکت ملی نفت چین (سی‌ان‌پی‌سی) از فاز ۱۱ پارس جنوبی کناره‌گیری کرد. یک سال پیش‌تر، شرکت چینی اعلام کرده بود به دلیل تحریم‌ها از سرمایه‌گذاری در پارس جنوبی منصرف شده است. اینک توافق با چین، نقطه عطفی در سیاست خارجی ایران است. مشکل بزرگ ایران در روابط خارجی، نداشتن برنامه اولویت‌بندی‌شده مشخص است. این فقدان برنامه باعث شده که از تأمین هواپیما تا تأمین مسکن یا قوت روزانه یا تهیه برنامه‌‌های فرهنگی یا الزامات تأمین امنیت، تقریبا در یک سطح مورد توجه قرار گیرد. با ورود به برنامه درازمدت همکاری با چین، ایران پذیرفته که در رقابت بین چین و آمریکا -که نقطه مرکزی تحلیل سیاسی بین‌المللی است- خود را در نزدیکی چین تعریف کند و در نتیجه در خطوط اصلی انرژی، امنیت سایبری و تکنولوژی‌های برتر و زیرساخت‌های مربوطه برای خود تعیین تکلیف کرده است و ضرورت دارد قبل از امضای این قرارداد مهم و استراتژیک، متولیان امر همه زوایای پیدا و پنهانش را نیک بنگرند و نقاط ضعف و مشکلات احتمالی آن را اصلاح کنند. این تصمیم بزرگ، لاجرم باید پشتوانه مردمی یابد.