|

مقصر مرگ پزشكان كیست ؟

از اعتقادات دیرین ماست که «قتل یک نفس، قتل تمام بشریت است». راستی معنای این جمله در جریان بحران کووید ١٩ چیست؟ اولا آیا این تعمیم فرد به جمع را می‌توان تعمیم جمع به فرد هم در نظر گرفت و ثانیا این قتل و قتال را می‌توان از توالی زمان رهایی بخشید و کسانی را در گذشته یا حتی آینده، در مرگی نه در همان زمان، مقصر دانست؟ به‌‌طور ساده آیا در مرگ هر بیمار کووید ١٩ از جامعه پزشکی یا از میان مردم، تمام جمعیتی که رعایت نمی‌کنند، ماسک نمی‌زنند، به سفر می‌روند و... مقصر هستند یا نه؟

مقصر مرگ پزشكان كیست ؟

بابک زمانی. نورولوژیست

از اعتقادات دیرین ماست که «قتل یک نفس، قتل تمام بشریت است». راستی معنای این جمله در جریان بحران کووید ١٩ چیست؟ اولا آیا این تعمیم فرد به جمع را می‌توان تعمیم جمع به فرد هم در نظر گرفت و ثانیا این قتل و قتال را می‌توان از توالی زمان رهایی بخشید و کسانی را در گذشته یا حتی آینده، در مرگی نه در همان زمان، مقصر دانست؟ به‌‌طور ساده آیا در مرگ هر بیمار کووید ١٩ از جامعه پزشکی یا از میان مردم، تمام جمعیتی که رعایت نمی‌کنند، ماسک نمی‌زنند، به سفر می‌روند و... مقصر هستند یا نه؟ و آیا این گروه در مرگ کسانی که در آینده خواهند مرد یا در گذشته فوت کرده‌اند، مقصرند؟ آیا این مرگ‌ها حقی برای جامعه پزشکی و بستگان درگذشتگان ایجاد نمی‌کنند؟ آیا جامعه پزشکی حق دارد به‌خاطر مصائبی که متحمل شده و در آینده متحمل خواهد شد، بر شدت سختگیری‌های لازم در برابر تخطی‌کنندگان نظارت کند؟ آیا جوامع پزشکی، انجمن‌ها و سازمان‌هایی که سلامت، منافع، رضایت شغلی و آمال جامعه پزشکی را نمایندگی می‌کنند، به‌نوعی اولیای ‌دم محسوب نمی‌شوند؟ آیا برای هر تساهل و تسامحی که دولت در برابر خیل عظیم اجتماعات بی‌پروا، از کافی‌شاپ‌های طبقه متوسط مدرن تا شیوه عزاداری طبقات متوسط سنتی انجام می‌دهد، نباید از جامعه پزشکی و بستگان در‌گذشتگان سؤال کنند و اجازه بگیرند؟ این روزها بسیاری از اعضای جامعه پزشکی (نظیر حقیر) که خود هرروزه در مصاف نزدیک با کرونا هستند، نزدیک‌ترین عزیزانشان را در این نبرد فدا کرده‌اند، هرروزه فرزندان و شاگردان و همکاران عزیزشان را می‌بینند که یک‌به‌یک مبتلا می‌شوند، از احتمال نبود نظارت بر برگزاری مراسم‌های اجتماعی محرم پشتشان می‌لرزد. از قید «با رعایت احتیاط‌های لازم» و هر چیزی به ‌جز تعطیلی کامل مراسم اجتماعی به‌شدت می‌هراسند. همه می‌دانند که این احتیاط‌ها در عمل به چه شکلی درخواهد آمد و تردید هم نباید کرد. بدتر از آن شاهد جوانان تحصیل‌کرده و روشنفکری هستیم که هر روز در کافی‌شاپ‌ها و رستوران‌ها به بحث‌های روشنفکری (احتمالا درباره کرونا) مشغول‌اند؛ اما هیچ‌کدام نه ماسک زده‌اند و نه ممنوعیتی برای ورود بدون ماسک به آن اماکن وجود داشته است یا در مراسم عروسی و تولد و نظایر آن بدون کوچک‌ترین پروایی شرکت می‌کنند! اگر گروه اول با ریش‌های پر و دکمه‌های پیراهن بسته ممکن است به فتوای بزرگی پاسخ دهند، گروه دوم با ریش‌های تنک و یقه‌های باز سر به هیچ فتوایی ندارند و خود همه‌چیز را می‌دانند و آماده‌اند شما را هم ارشاد کنند! اما آنچه جامعه پزشکی را به‌عنوان صاحب نوعی حق و گروهی که فردا و پس‌فردا هم باید بالای سر همین بی‌احتیاطان حاضر شود و به درمان آنها بپردازد (و حاضر خواهد شد و درمان خواهد کرد) به‌شدت می‌ترساند و می‌رنجاند، نبود کوچک‌ترین سیستم نظارت و سختگیری عملی بر این‌گونه مسائل است. تصور اینکه دولت و حاکمیت تمام اتوریته و هیبت خود را آن‌قدر در مسائلی غیرضروری خرج کرده که دیگر توانی برای برخور‌د با مسائل حیاتی ندارد و به مردم و خاطیان امتیاز می‌دهد، تصوری دلهره‌آور و ناامیدکننده است. «پریمو لوی» متفکر بزرگی بود که از معدود بازماندگان به‌فنا‌نرفته آشوویتس به شمار می‌رفت (بسیاری از بازماندگان که به جهت فیزیکی به فنا نرفته بودند، از نظر روحی به فنا رفتند). او در سال‌های بعد به‌صورت یکی از مهم‌ترین متفکران معنویات آشوویتس و به‌طورکلی «اخلاقیات تقصیر و گناه» و نقش فرد و محیط در این تقصیر، درآمد. روزی گروهی از آلمانی‌هایی که ظاهرا در برابر حزب نازی بی‌تفاوت مانده بودند؛ اما احتمالا مثل دیگر آلمانی‌ها از آن دفاع می‌کردند، به او نامه‌ای نوشتند مبنی بر اینکه «حزب نازی با تولید شرایطی، به همه ما (ما و شما) صدمات زیادی زد؛ ولی ما به‌خاطر مشکلات زیادی که شما متحمل شدید، با شما همدردی می‌کنیم». «لوی» با عصبانیت پاسخ کوتاهی فرستاد که: «اگر مسئولیت فردی در برابر فجایع انسانی زائل شود، تمدن بشری با سرعت نابود خواهد شد». «آشوویتس» با تمام یگانگی دهشت‌آورش تاریخی داشت و به پایان رسید؛ بنابراین گفته «لوی» در مقابله با بحران کرونا که هر روز ابعاد بیشتری می‌یابد، به‌مراتب صادق‌تر است؛ بنابراین در مقابله با این بحران تنها انتقاد و درخواست از حکومت آن‌گونه که گفته شد (و جوانان کافی‌شاپ هم بدون ماسک در حال تئوریزه‌کردن آن هستند) اصلا کفایت نمی‌کند. هرکدام از ما مسئولیم که ماسک بزنیم، ماسک و دیگر قواعد را هم رعایت و هم توصیه کنیم و در صورت رعایت‌نکردن، مسئولیتی تاریخی در برابر همه نوع بشر بر ‌عهده ما خواهد بود.