بهای بزرگ سینما
قرارگرفتن در معرض آزار جنسی از کلام تا عمل میتواند برای مرد و زن در هر سن و موقعیتی اتفاق بیفتد. آنچه اهمیت دارد، حفظ حریم و چارچوبهاست. احترام به زندگی خانوادگی املبودن و عقبافتادگی نیست، بلکه مراقبت از نفسی است که میخواهد ولنگاری را هنرمندبودن نشان دهد.
زهرا مشتاق
دختری 15، 16 ساله بودم و مثل خیلیهای دیگر عاشق بازیگری. دوره بازیگری با حمید سمندریان را گذرانده بودم و 24ساعته از این تئاتر به آن تئاتر میرفتم. اتفاقا در یک گروه پربازیگر هم نقش داشتم و بازی میکردم. محل تمرین در اداره تئاتر در میدان فردوسی بود. تمرین ما ساعت دو بعدازظهر شروع میشد. یکی از روزها من حدود یک ساعتی زودتر رسیدم. وارد سالن شدم، رفتم به سمت اتاق کوچکی که لباسهایمان را آنجا عوض میکردیم، در اتاق بسته بود، در را باز کردم. فکر نمیکردم کسی آنجا باشد، اما بود؛ یکی از آقایان بازیگر تئاتر بود. در زمان خودش آدم شناختهشدهای هم بود. مقابلش دختر جوان نیمهبرهنهای نشسته بود. تنها چیزی که به ذهنم رسید، این بود که درِ اتاق را بهسرعت ببندم. پاهایم راه نمیرفت. ایشان بیرون آمدند و با خونسردی وقیحانهای گفتند داشتم با ایشان تمرین میکردم. اوایل کارم در مطبوعات، یک آقای مذهبی بود که در روابط عمومی کار میکرد و فعالیتهای تئاتری هم داشت. زمانی پرسیدند از دوستهایت کسی هست که بخواهد بازیگر شود که اتفاقا مادرم گفت فلانی را معرفی کن. اسم آن دختر را به یاد نمیآورم. فقط یادم هست دختری با موهایی روشن، جثهای کوچک و ظریف بود. آن آقا گفت این فیلم به تمرین نیاز دارد. اولین تمرین را من همراه آن دخترخانم رفتم خانه خود همان آقا در جنوب شهر. همسر و چند فرزند کوچک داشت. خیالم راحت بود که همهچیز در فضای امنی است. مدتی بعد که آن دخترخانم را دیدم پرسیدم خب چه خبر از تمرینها؟ گفت فعلا ورژن خارجی را تمرین میکنیم. با تعجب پرسیدم ورژن خارجی یعنی چه؟ گفت فیلم قرار است در دو شکل فیلمبرداری شود. یک نسخه با حجاب اسلامی برای اینجا و یک نسخه بدون حجاب برای آن طرف. گفت آن آقا خواسته لباسهای مختلفی هم با خودم ببرم و ایشان بگوید کدام بهتر است تنم باشد! قرارگرفتن در معرض آزار جنسی در هر حرفه و موقعیتی میتواند اتفاق بیفتد؛ اما درباره سینما، دنیای موسیقی یا سلبریتیها در هر شاخهای، به قضیه بعد و شکل ویژهای میدهد، چون آدمهای مشهور در خاطره جمعی ذهن ما حضور دارند و شنیدن آنچه برخلاف رویه ذهنی شکلگرفته از آنهاست، ما را دچار تروما میکند؛ برای مثال آنقدر که از شنیدن خبر تجاوز یک شخص شناختهشده در شوک فرومیرویم، شنیدن خبر تجاوز یک فرد عادی و گمنام چنین تأثیر مخربی در مخاطب ایجاد نمیکند. از سوی دیگر، در این میان خط فرضی باریکی وجود دارد که باید بهطورجدی مورد توجه قرار گیرد. در حوزه روزنامهنگاری، خبرنگارانی هستند که با برخی از مراجع خبری دوستی و ارتباط شخصی دارند؛ یعنی یک منبع صرف خبری، رفتهرفته به یک دوستی و روابطی دوسویه تبدیل میشود. روندی که آگاهانه، چهبسا مورد انتخاب قرار میگیرد. جوانی، کمتجربگی و وجود علاقه به چهرههای معروف میتواند از جمله دلایل این اتفاق باشد. این تجربه را نمیتوان یک آزار جنسی تعریف کرد،چون با علاقه و خواست طرفین همراه بوده است. گرچه در منظری دیگر و بهویژه در برهه کنونی، میتوان و باید از اشخاص شناختهشده خواست در شکل روابط خود بازنگری کرده و وجوه انسانی و اخلاقی را لحاظ کنند. بدبختانه در حرفه سینما، این رخدادهای تلخ نمود اسفناکتری دارد. هنرپیشههایی که با خانواده وارد سینما شده و بیخانواده به مسیر ادامه دادهاند. مردانی که دیگر زنان خود را در حد و اندازه و لایق خود نمیدانند. شهرت و پول از آنها کسانی میسازد که دیگر تعلقی به همسر رسمی خود ندارند و روابط خاص مسیر زندگیشان را تغییر میدهد. این موضوع درباره زنان بازیگر نیز صدق میکند. دوست بازیگر معروفی داشتم که سالها قبل در سریالی پرمخاطب نقش اصلی را داشت. بازیگری بسیار زیبا که ویژگی اصلیاش در نگاه من، مأخوذبهحیابودنش بود. در جشنواره یا بعضی مراسمهای سینمایی همراه با مادرش میآمد، ساده، بدون آرایش. با مردی تحصیلکرده ازدواج کرده بود و بچه نازنینی داشتند. درباره شوهرش با عشق حرف میزد. حالا همان آدم را از شدت تغییراتی که کرده، دیگر نمیتوانم بشناسم. از همسرش جدا شده، چون درکی از فضای هنری نداشته است و از آن صورت زیبا و نجیب، جز حجمی فروشده در ژل و بوتاکس و تزریق هیچ نمانده است. دوست کارگردانی داریم که اتفاقا انسان خیلی شریف و هنرمندی است. همسر باسواد و فرهیختهای هم دارد و فرزندانی موفق. اما سالهای زیادی است که در هر میهمانی و جمعی او را میبینیم کنار دختر جوانی است که از قضا آن خانم جوان مدعی هستند که چرا آقای کارگردان بعد از این همه سال تکلیفشان را روشن نمیکنند! این در حالی است که این معشوقه جوان با همسر آن آقا دوستی هم دارد و هیچ به روی خود نمیآورد و فکر نمیکند که این رفتار جز خیانت معنای دیگری ندارد. در یکی از سفرها در جمعی که همه با هم خودمانی بودیم، از همسر یکی از کارگردانهای معروف پرسیدم چرا درحالیکه که میدانستی آقای فلانی زن و فرزند دارد، وارد حریم آنها شدی؟ ایشان بهراحتی پاسخ دادند چون با همسرش خوشبخت نبود و من هم یک زن تنها و جوان بودم. پرسیدم فکر نمیکنی باید حریم یک زندگی زناشویی را حفظ میکردید؟ فکر نمیکنی حضور شما به تزلزل بیشتر رابطه آنها و ازهمپاشیدگی زندگی آنها منجر شده است؟ او با نگاه من موافق نبود و داستان از نظر او اینگونه روایت نمیشد. دوست نازنین دیگری دارم که یکی از بانوان درجه یک بازیگری است. برایم تعریف میکرد که زن و شوهری به دفترشان آمدهاند و زن عاشق بازیگری بوده است. آقای شوهر همانجا یک چک سفیدامضا کشیده و گفته ایشان، یعنی همسرش در اختیار شما، فقط یک نقش اول به او بدهید. خود من سال ۸۵ سر صحنه یک فیلم میهمان بودم. در فرصت استراحت دختر جوانی که عاشق بازیگری بود و آن فیلم دومین یا سومین تجربهاش بود، با آقای کارگردان راهی اتاق گریم شدند و در را بستند و دوست فیلمبردار شناختهشدهمان نشست سر بساط تریاک تا برای سکانسهای بعدی خود را بسازد. باید یادآوری کرد اغفال و ناآگاهی نیز شکلی دیگر از آزار جنسی است. هر اتفاقی که بعدها شخص از یادآوری آن احساس گناه کند یا دچار حقارت و خشم شود، جنبههایی از یک آزار جنسی است. آزارگران جنسی موجوداتی بیمار هستند که اگر به واسطه حرفهشان، به زنان و دخترانی غیر از همسر خود دسترسی داشته باشند، به هیچیک از اصول اخلاقی پایبند نیستند. آنها اغلب حتی وجود اخلاقیات را منکر میشوند و میاندیشند تنها یک بار زندگی میکنند، پس آنطورکه دلشان میخواهد باید زندگی کنند. حفظ حریم خانوادگی و تعهد هیچ معنایی برای آنان ندارد. یا در وجهی دیگر، آزادی جنسی را از جمله حقوق مسلم خود دانسته و شعارشان این است که بدن ما متعلق به خود ماست. من به این افراد هنرمند نمیگویم. آنها مردان یا زنانی هستند که حرفهای هنری دارند، همین. حرفهای که میتواند انسانها را تا مرز سقوط پیش ببرد. چون تعریف آنها از هنریبودن، تنها در ابتذال خلاصه میشود و شوخیهای چندشآور جنسی بخشی از وجود و اندیشه آنان میشود. از سوی دیگر، نمیتوان نقش دختران و زنان علاقهمند به بازیگری را نادیده گرفت. من در تمام این سالها زنان جوان و میانسالی را دیدهام که برای ورود به دنیای بازیگری یا سینما، حاضرند دست به هر کاری بزنند. این نیز شکلی دیگر از تجاوز به حریم خانوادهای دیگر است که از سوی رئیس خانواده و آن زن به اعضای یک زندگی مشترک و بهطور مشخص زن خانواده صورت میگیرد؛ زنان و مردانی که خیانتشان به یک اندازه حقیر و انباشته از آزار جنسی است. مردان نیز از تعرض و آزار مصون نیستند. قرارگرفتن در معرض آزار جنسی از کلام تا عمل میتواند برای مرد و زن در هر سن و موقعیتی اتفاق بیفتد. آنچه اهمیت دارد، حفظ حریم و چارچوبهاست. احترام به زندگی خانوادگی املبودن و عقبافتادگی نیست، بلکه مراقبت از نفسی است که میخواهد ولنگاری را هنرمندبودن نشان دهد.