سكوت درباره تجاوز جنسی
ماگناهكاران
چندوقتی است كه قربانیان خشونت، تجربههای خود را در شبكههای اجتماعی با هشتگهای تجاوز و خشونت جنسی فریاد میزنند. بسیاری از زنان این تجربهها را كه سالها آنها را خراشیده و آزار داده با جزئیات بیان میكنند و بیهراس از قضاوت و سخنان دیگری دربارهاش سخن میگویند. این روزها شبكههای اجتماعی همچون دانشگاهی است كه مدام سرفصل جدیدی را درباره خشونت جنسی و تجاوزها ارائه میدهد. شبكههای اجتماعی این بار بستری شده برای بیان تابوهایی كه در محلهای مختلف و از منظرهای كاری، عشقی و مالی به روح و روان افراد آسیب زده بود؛ هرچند پیشتر نیز از آنها گفته شده بود اما بهعنوان تجربه فردی اكثرا خاموش و فراموششده بود.
گیسو فغفوری
چندوقتی است كه قربانیان خشونت، تجربههای خود را در شبكههای اجتماعی با هشتگهای تجاوز و خشونت جنسی فریاد میزنند. بسیاری از زنان این تجربهها را كه سالها آنها را خراشیده و آزار داده با جزئیات بیان میكنند و بیهراس از قضاوت و سخنان دیگری دربارهاش سخن میگویند. این روزها شبكههای اجتماعی همچون دانشگاهی است كه مدام سرفصل جدیدی را درباره خشونت جنسی و تجاوزها ارائه میدهد. شبكههای اجتماعی این بار بستری شده برای بیان تابوهایی كه در محلهای مختلف و از منظرهای كاری، عشقی و مالی به روح و روان افراد آسیب زده بود؛ هرچند پیشتر نیز از آنها گفته شده بود اما بهعنوان تجربه فردی اكثرا خاموش و فراموششده بود. فرقی هم نداشت درباره یك طنزنویس باشد یا درباره عضو یك سازمان جهانی. سخنگفتن از تجاوزها بهعنوان افشاگری شناخته میشد و اندكی بعدتر به خاطرههایی تبدیل میشد و شاید بهعنوان نشانهای از شجاعت زنان آسیبدیده در یادها باقی میماند اما كمتر با آنها همراهی میشد یا فرصتی فراهم میشد تا دربارهاش گفته و نوشته شود. پیشتر همه نظارهگر بودند و با قضاوتی از آن میگذشتند و كمتر همراهی میكردند اما اكنون با این فریادهای از ته دل، فرصتی فراهم شده تا دربارهاش سخن گفته و تحلیل نوشته شود. جنبش Me Too كه حدود سه سال پیش در هالیوود با قدرت پیش رفت سبب شد تا بازیگران زن در سراسر جهان از این تبعیضها و خشونتها بگویند و علیه هاروی واینستاین و افرادی نظیر او از نماینده پارلمان و عضو كابینه گرفته تا عضو آكادمی نوبل ادبیات قیام كنند؛ فرصتی که از این مسئله كه به نظر حلشده میرسید، گفته شود.
در همان روزها رسانههای سراسر جهان به دنبال نیویوركتایمز به حمایت از این روایتها رفتند و حتی نشریه تایم چهره برتر سال 2017 را زنان حامی این جنبش دانست، تصویری از چند زن و ازجمله اشلی جاد و تیلور سوییفت را انتخاب كرد و سردبیر مجله «تایم» درباره علت این انتخاب نوشت: «رفتار این زنان در همراهی با صدها زن و مرد دیگر باعث یکی از سریعترین تغییرات در فرهنگ ما از دهه 60 به این سو شد». این روزها نوبت زنان ایرانی شده تا از «من هم همینطور»های خود بگویند. تروماهای خود را بیان كنند و با همدلی و همدردی مورد حمایت قرار گیرند. تروماهایی كه ما شنوندگانش با خواندن و شنیدنش عذاب وجدان میگیریم و احساس گناه و بیفایدهبودن میكنیم. فرقی هم ندارد فعال حوزه زنان باشیم یا یك همكار یا دوست یا عضو یك خانواده. واقعیتهای پنهانی دردناكی بود كه این روزها مدام در صورتمان میخورد. افرادی نظیر من و بسیاری از ما كه نتوانستهایم در آن روزها و لحظهها با این زنانی كه در كنارمان میزیستهاند ابراز همدردی كنیم و همراه و ملجأشان باشیم. بسیاری از ما زنان نتوانستهاند با وجود تمام ادعاها در لحظههای حساس و نیاز راهحلهای خوبی بیابند و از جملات كلیشهای استفاده نكنند و راهحلهای صد مَن یك غاز از خود صادر نكنند؛ بسیاری از زنانی كه با جملاتی نظیر «خانواده دارد»، «آبرویش میرود»، «خودت چرا مراقب نبودی»، «چرا خودت را در معرض اتفاق قرار دادی»، «تو كه میدانستی فلانی اینطوری است»، «نه، اینكه آزار نیست»، «چرا میخواهی شكایت كنی آبروی بقیه را هم میبریها» و... یا در سكوت نظاره كردند و درد دیگری و گریههایش را ناشی از ضعفش دانستند. حالا و این روزها بسیاری از زنان در خلوتشان یا با دوستانشان رفتارهایشان را بازنگری میكنند، مدام و مدام خود را تأدیب و سعی میكنند یاد بگیرند چیزهایی را که بهراحتی ندیدند و بهسادگی از كنارش گذشتند، بار دیگر اینگونه رفتار نكنند. حالا كه بسیاری فارغ از شغل و جایگاه و تحصیلاتشان توانستهاند از سد قضاوتهای دیگری و دیوارهای ذهنی خود بگذرند، دیگر زنان نیز بسیار یاد گرفتهاند. شاید دیر و شاید بهسختی و شاید این روزها به خاطر غفلتشان با نفرت و بیزاری زنان قربانی روبهرو شوند. این روزها كه زنان قربانی و آسیبدیده بهحق در جایگاه قاضی نشستهاند و آنان- غافلان و سكوتكنندگان - را شریك دزد و رفیق قافله دانستهاند، اما این دوران فرصتی برای یادآوری بود، برای تلنگر، برای آموختن و برای گذر به مرحله بعد. شاید در روزهای بعدتر، شاید در روزهایی كه این واگوییها اندكی از درد و اندوه بكاهد؛ فرصتی فراهم شود كه این گفتنها موج و جنبش بسازد و تغییراتی بنیادین را پدید آورد. شاید ماههای بعد امكانش فراهم شود كه زنان ایران نیز در ادامه تغییرات بنیادین جنبش Me Too تغییراتی چشمگیر به وجود آورند؛ تغییراتی در حوزه كاری، حضور اجتماعی و مراقبت فردی و جسمی.