|

17 سال انتشار شرق

17 سال پیش در دوم شهریور ۱۳۸2 بود که روزنامه «شرق» با شعار «آفتاب از شرق طلوع می‌کند»، خود را به مخاطبانی که در تب و تاب توسعه سیاسی و مطبوعات مستقل بودند، عرضه کرد و خیلی زود توانست جایی محکم و البته درست در بین مخاطبان برای خود باز کند. از آن شهریور تا این شهریور البته خیلی چیزها عوض شده است، نه روزنامه‌نگاریِ ایران مثل آن روزهاست نه شرایط عمومی جامعه ایرانی کوچک‌ترین شباهتی به آن روزگاران دارد. در شهریور ۹۹ برخلافِ شهریور ۸۲ که روزگارِ رونقِ مطبوعات بود، خیلی‌ها هستند که بر طبل مرگ مطبوعات کاغذی می‌کوبند و از حذف قریب‌الوقوع آنها سخن به میان می‌آورند.

17 سال انتشار شرق

پژمان موسوی

فردا که آفتاب برآید، روزنامه «شرق» هفدهمین سالروز انتشارش را جشن می‌گیرد؛ 17 سال پیش در دوم شهریور ۱۳۸2 بود که روزنامه «شرق» با شعار «آفتاب از شرق طلوع می‌کند»، خود را به مخاطبانی که در تب و تاب توسعه سیاسی و مطبوعات مستقل بودند، عرضه کرد و خیلی زود توانست جایی محکم و البته درست در بین مخاطبان برای خود باز کند. از آن شهریور تا این شهریور البته خیلی چیزها عوض شده است، نه روزنامه‌نگاریِ ایران مثل آن روزهاست نه شرایط عمومی جامعه ایرانی کوچک‌ترین شباهتی به آن روزگاران دارد. در شهریور ۹۹ برخلافِ شهریور ۸۲ که روزگارِ رونقِ مطبوعات بود، خیلی‌ها هستند که بر طبل مرگ مطبوعات کاغذی می‌کوبند و از حذف قریب‌الوقوع آنها سخن به میان می‌آورند. در شهریور ۸۲، نه‌تنها خبری از شیوع گسترده رسانه‌های مجازی در سپهر رسانه‌ای ایران نبود؛ بلکه شبکه‌های اجتماعی اصلا وجود نداشتند که بخواهند تأثیری در مصرف رسانه‌ای مردم داشته باشند. در شهریور ۸۲ برخلاف شهریور ۹۹ که روزگار «فیک‌نیوزها» است، روزگار دقت بود و «اعتبار منبع» و عمل به استانداردهای حرفه‌ای، اصلی مهم و پذیرفته‌شده در میان روزنامه‌نگاران ایران بود. با تمام این تغییر روزگاران، «شرق» هنوز هست و هر روز در کیوسک‌های مطبوعاتی خود را به مخاطبان عرضه می‌کند؛ همان‌طور که گاردین هنوز هست، تایم هنوز هست، نیویورک‌تایمز هنوز هست و یومیوری هنوز هست؛ البته کیفیت این «بودن»ها متفاوت است، اما مهم همین «بودن» است؛ مهم این است که روزنامه‌ای یا مجله‌ای در ایران، تبدیل به «نهاد» شود و «بماند». در جامعه‌ایمانند جامعه ایران که تمام ویژگی‌های «جامعه کوتاه‌مدت» را دارد، همین بودن و ماندن است که مهم است، همین که روزنامه‌ای یا مجله‌ای یا تشکلی باشد و بماند و تبدیل به نهاد شود، این است که مهم است. همین بودن و ماندن است که برای هر کشوری «اعتبار» می‌شود و بزرگی می‌آورد، موضوع، «شرق» یا «اطلاعات» یا «اعتماد» نیست، همان‌طور که موضوع، تایم یا گاردین یا یومیوری نیست، موضوع ماندن است و همین هم هست که برخلاف فضای مجازی‌ای که هیچ اعتباری به سپهر رسانه‌ای یک کشور نمی‌دهد، می‌تواند آن کشور را دارای حرمت و اعتبار در میان رسانه‌های منطقه‌ای یا حتی جهانی کند. از‌همین‌رو هم هست که تلاش برای ارتقای وضعیت مطبوعات در ایران، نه فقط تلاشی محدود در عرصه داخلی بلکه کوششی استراتژیک در صحنه‌ای جهانی است. این تلاش در روزگار رسانه‌زده امروز یک معنای دیگر هم دارد: احیای اعتبار و اعتماد. در زمانه‌ای که نفود حیرت‌انگیز شبکه‌های اجتماعی در سپهر رسانه‌ای ایران، همه را نگران کرده است، ما باید خیلی جدی به این فکر کنیم که چطور باید با این روند بنیان‌برافکن مقابله کرد. پرسش اصلی این است: آیا ما حق نداریم از انتشار هر رویداد و شایعه‌ای به نام «خبر» در شبکه‌های اجتماعی نگران باشیم؟ آیا ما نباید نگرانِ این باشیم که «بی‌تعهدی»ها و «بی‌مبالاتی»ها، شرف حرفه و اعتبار کاری‌مان را هر روز بیشتر زیر سؤال می‌برد؟ آیا ما نباید به این بیندیشیم که با وجود چرخش سریع و حیرت‌انگیز اطلاعات در شبکه‌های اجتماعی مجازی، مرجعیت رسانه‌های رسمی ما کم‌کم زیر سؤال می‌رود و روزی می‌رسد که دیگر مطبوعات مرجع اصلی جریان آزاد اطلاع‌رسانی در کشور نباشد؟ اختلاف اساسی بر سر این است: دقت و بی‌دقتی، سرعت و تأمل و در نهایت حرفه‌ای‌گری و بی‌مبالاتی. روزنامه‌نگاران و روزنامه‌ها یک اصل اساسی در کار حرفه‌ای خود دارند: دقت؛ اصلی که با هیچ اصل دیگری در روزنامه‌نگاری قابل مقایسه نیست و هیچ روزنامه‌نگاری بدون لحاظ‌کردن این اصل نمی‌تواند بر خود عنوان روزنامه‌نگار بگذارد. این‌گونه است که (عموما) خبرها و گزارش‌هایی که روزنامه‌نگاران روی کاغذ می‌آورند و آن را به‌عنوان «اطلاعات» و «آگاهی» به دست مخاطبان می‌رسانند، بر اساس اصل دقت تنظیم شده‌اند و عموما «درست» و «دقیق» هستند. روزنامه‌نگاران روی بالا و پایین شدن آمارها حساس هستند و «اعداد» برای آنها مهم است. روزنامه‌نگاران روی هر خبر و گزارشی که بخواهند منتشر کنند، کنکاش می‌کنند و ابعاد موضوع را با مقامات مسئول و مردم در میان می‌گذارند؛ برای روزنامه‌نگاران حرفه‌ای منابع خبری باید آگاه باشند و هر منبعی، منبع خبر نیست و همه اینها درست 180 درجه مخالف آن چیزی است که این روزها در شبکه‌های اجتماعی در جریان است؛ اغتشاشی که شبکه‌های اجتماعی و «فیک‌نیوز»ها در سپهر اطلاع‌رسانی ایران به وجود آورده‌اند، مانند سیلی ویرانگر دارد همه آبرو و اعتباری را که روزنامه‌نگاران حرفه‌ای در طول سال‌ها به دست آورده‌اند، نابود کرده و مردم را نسبت به کلیت سپهر اطلاع‌رسانی ایران بی‌اعتماد می‌کند. از‌همین‌رو هم هست که «بودن» و «ماندن» روزنامه‌ای مانند «شرق» آن هم در این شرایط سخت و بنیان‌برافکن مهم است؛ این «بودن» یعنی روزنامه‌نگاری در ایران با تمام مسائل و مشکلاتش عقبه دارد، تاریخ دارد، هویت دارد و از همه مهم‌تر استمرار دارد؛ حتی اگر این استمرار با چند توقیف، بریده‌بریده شده و نتوانسته باشد به نهادی تنومند و استوار در سپهر رسانه‌ای ایران بدل شود.