بازگشایی مدارس و نگرانی خانواده ها
در انتظار لغو یك تصمیم
ماجرای اخبار ضدونقیض در برگزاری كنكور باز هم تكرار شد. این بار نوبت بازگشایی مدارس بود تا خانوادههای چندمیلیونی دانشآموزان را دچار شوك بزرگ كند.
ماجرای اخبار ضدونقیض در برگزاری كنكور باز هم تكرار شد. این بار نوبت بازگشایی مدارس بود تا خانوادههای چندمیلیونی دانشآموزان را دچار شوك بزرگ كند. در یك هفته گذشته مدام مسئولان ارشد از وزیر و رئیسجمهور اعلام میكردند در حال آمادهسازی مدارس برای برگزاری كلاسها به شكل مجازی هستند اما تصمیماتشان روز پنجشنبه تغییر كرد. انگار قرار نبود دیگر سامانه شاد2 و اینترنت رایگان و فراهمكردن امكانات برای سهونیم میلیون دانشآموزی كه امكان دسترسی به این سامانه را دارند، فراهم شود. ناگهان قرار شد دانشآموزان به مدرسه بروند به صورت حضوری. وزیر آموزشوپروش با تأكید بر وجهه حضور اجتماعی كودكان، دستور بازگشایی مدارس را صادر كرده و از روز جمعه 14 شهریور در تمام كانالها و راههای ارتباطی، پیغام حضور در مدارس برای پدر و مادرها ارسال شده است. حالا خانوادهها كمتر از 24 ساعت فرصت داشتند تا تصمیم بگیرند آیا فرزندانشان را به مدرسه بفرستند یا نه؟ از سوی دیگر مسئولان مدرسه هم شاید 48 ساعت فرصت داشتند كه به زوج و فرد كردن بچهها مشغول شوند و امكانات بهداشتی و برنامهریزی برای آمادهسازی مدارس را انجام دهند. سؤال بزرگی كه البته معمولا قرار نیست در ایران جواب داده شود، چرای بزرگی درباره این عدم برنامهریزی و شوك این اتفاق است. هرچند بسیاری از خانوادهها معتقدند این تصمیم بهزودی لغو میشود چون نه امكان اجرائیشدن آن هست و نه امكان همراهی و همكاری خانوادهها با این تصمیم. ترس از كرونا سبب شده است دانشآموزان از اول اسفند 98 در خانهها بمانند، امتحانها را مجازی بدهند و حالا باید بر این ترس و خانهمانی خود غلبه و در جمع حضور پیدا كنند. این تصمیمگیری سبب شده است تا بسیاری از خانوادهها بهخصوص آنان كه در این مدت بیشترین رعایت قرنطینه را داشتهاند، دچار نگرانی و اضطراب شوند. در عین حال به نظر میرسد در این تصمیمگیری ضلع سوم آموزش یعنی معلمان و نظرات آنها كاملا نادیده گرفته شده است. البته دانشآموزان از هفته پیش كمپین «مدرسه نمیروم» را آغاز كرده بودند و اكنون نیز كارزار دیگری راه افتاده است تا والدین به تعطیلی مدارس رأی دهند. در ایران اگر بیش از 500 هزار امضا درباره موضوعی جمع شود، درباره آن خواسته تجدید نظر میشود. از سوی دیگر عدهای از خانوادهها به دنبال مرخصی تحصیلی فرزندانشان هستند. عدهای از خانوادهها هم فرزندانشان را از مدرسههای غیرانتفاعی به مدارس دولتی بردهاند و میخواهند با معلم خصوصی هم در هزینه صرفهجویی كنند و هم آموزش بهتر و بهداشتیتری در اختیار فرزندانشان قرار دهند. حالا با این بازگشایی نابهنگام به نظر میرسد آنان برنده این اتفاق شدهاند؛ چون از قبل این شرایط را پیشبینی و خودشان را آماده كرده بودند. از سوی دیگر تصمیمگیری ناگهانی مسئولان برای بازگشایی مدارس سؤالهای بسیاری را به وجود آورده است كه در گروهها و شبكههای اجتماعی مطرح كردهاند: اولین سؤال حاكی از تعجب است؛ چگونه به این تصمیم رسیدند؟ مگر هر روز آمار تلفات سهرقمی را بیان نمیكنند؟ مگر هر روز اعلام نمیشود كه كادر درمان خسته است؟ مگر هنوز نگران مردم برگشته از مسافرت و تعطیلات چند روز گذشته نیستند؟ درست است كه پروتكلهای بهداشتی اعلام شده است، اما چگونه میتوان بر اجرای آنها توسط دانشآموزان نظارت كرد؟ چگونه میتوان حتی هنگامی كه تحمل ماسك برای كودكان و نوجوانان سخت است، انتظار داشت كه از آن تبعیت كنند یا چند ماسك در كیفشان باشد؟ یا اینكه چگونه میشود بچهها را راضی كرد دیگر با هم دست ندهند، با هم فاصله داشته باشند؟ اگر در كلاس فاصله و بهداشت رعایت كنند در حیاط و زنگ تفریح چطور؟ آیا وسایل و مواد بهداشتی كافی به اندازه كافی در اختیار مسئولان مدرسه قرار گرفته و بودجه آن تأمین شده است؟ چند ناظم باید در طول كلاس و زنگ تفریح بر اینها نظارت كند؟ آیا ناظمها و ناظران جدیدی به كادر مدرسه اضافه شده است؟ البته اندكی بعد هم اعلام شد كه كلا برگزاری زنگ تفریح در مدارس ممنوع است. یعنی میشود یكسری نوجوان و كودك را به مدرسه فرستاد و از آنها خواست چند ساعت پشت نیمكت بنشینند و برگردند؟ و شاید سؤال آخر این باشد چرا مسئولان، مردم را در تصمیمگیری همراه نمیدانند؟ در تصمیم برای بازگشایی مدارس این دورنما برای بسیاری وجود دارد كه این تصمیم بدون همراهی خانوادهها ممكن نمیشود و احتمالا چند روز دیگر اعلام میشود مدارس فقط به صورت آنلاین برگزار خواهد شد.