چشمه تمامنشدنی خلاقیت
هادی حیدری در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: کامبیز درمبخش سمبل آدمهایی است که حرفشان را در هنرشان بیان میکنند. ما با دیدن آثارشان با داستانها و روایتهایی که در ذهن و جان آنها میگذرد، آشنا میشویم. ما به دغدغههایشان از طریق آثارشان پی میبریم. «درمبخش» چشمه تمامنشدنی خلاقیت و ایده بود. همیشه ابراز نگرانی میکرد که نکند عمرش کفاف ندهد تا این صدها و هزاران سوژهای را که در ذهن دارد، به تصویر بکشد. درمبخش برای نسل ما، مظهر انسان هنرمندی بود که انگار هرچقدر به سنش افزوده میشد، انگار به لحاظ فکری و حرفهای جوانتر میشد. او را در سن 79سالگی مثل یک جوان پرطراوت پر از ایده و خلاقیت میدیدی. درمبخش انسانی بود که بسیار حواسش به اطرافش بود. سعی میکرد به ما یادآوری کند که مهم است از چه مسیری در هنر جلو میرویم. بهعنوان کسی که کارهایم را دنبال میکرد، نسبت به آثارم واکنش داشت و در تماسهایی که باهم داشتیم، بهعنوان فردی که دوستدار آثارش بودم، همیشه احساس میکردم انگار مراقبم است و سعی میکرد با نظراتی که میدهد من را راهنمایی کند. هنگامی که آثار او را دنبال میکنیم، میتوان جهات مختلفی را در آن کشف و دریافت کرد. یکی از ویژگیهای حرفهایاش این بود که یک موضوع را از منظرهای مختلف واکاوی میکند، یک نقطه را میگرفت و آنقدر عمیقش میکرد که تمام درونیات یک سوژه را کشف کند. او خیلی بازیگوشانه با موضوعات مختلف برخورد میکرد. گاهی از سطح دوبعدی کاغذ بیرون میآمد و حتی با قاب بازی میکرد و فرمهای سهبعدی را به کارش اضافه میکرد. حتی اگر حجم میتوانست ایده را بهتر منتقل کند، از حجم استفاده میکرد و برای سوژههایش حدومرزی قائل نبود. به لحاظ تکنیکی به یک خلوص و روانی و سادگی رسیده بود، انگار میتواند هر چیزی را با این خطوط ساده ترسیم کند. شاید بهظاهر آثارش ساده به نظر میرسند، با خطوط حداقلی! شاید جزء آن دستهای قرار میگرفتند که به آنها میگویند سهلوممتنع که وقتی میخواستی شبیه او کار کنی، میدیدی چقدر سخت است. او توانمند بود و ایدههایش را با تکنیکش یگانه و ترکیب کرده بود. آثارش با شخصیت او همخوانی داشت. درمبخش دورههای مختلف در آثارش دارد. دورانی که در توفیق کار میکرد، سوژههای اجتماعی و با تکنیک متفاوت را آنجا دارد، پس از مدتی میبینیم که اسلوب خاص خود را پیدا میکند. با کاراکترهایی که به هم شباهت دارند، سعی میکند آثارش را با رگههایی خاص ترکیب کند و سویههای روشنفکرانه به آن بدهد. یک دوره هم هست که خلق مینیاتورهای سیاه را به دنبال دارد که سعی میکند نگرش سیاسی خود را در قالب کارتون مطرح کند که در چند سال اخیر بهصورت یک کتاب نفیس منتشر شده است که در دسترس علاقهمندان است. از سوی دیگر بخشی از کارهای درمبخش بیشتر جنبه بازی با فرم دارد و یک فصل بسیار گستردهای از آثار او را در بر میگیرد؛ اما اگر بخواهیم بدانیم در چه ساحتی قدم برمیدارد، بیشتر یک کارتونیست اجتماعی است و بهویژه در سالهای اخیر بیشتر دوست داشت در این میسر باقی بماند.
ما هنرمندانی را داریم که پس از مهاجرت فراموش شدند؛ اما او پس از بازگشت دوباره خود را احیا کرد. او که پس از مهاجرت به آلمان به ایران بازگشت، توانست 20 سال پرفروغ را خلق کند و بسیاری از جوانان را دوباره شیفته آثار خودش کرد. آثار او نهتنها در موزه و رسانههای بینالمللی نگهداری و منتشر میشد، در کشور خودمان نیز مجموعههای زیاد و پرارزش را به جا گذاشت که نسلهای زیادی از او سیراب خواهند شد.
در زندگی واقعی و روزمره، هرجا کامبیز درمبخش را میدیدی، امکان نداشت درحال طرحزدن نباشد. هربار که با او صحبت میکردی، همواره منتظر بودی که مژده یک کتاب یا نمایشگاه جدید را به شما بدهد! اینها به او ویژگیهای یک هنرمند درجه یک و متفاوت را میداد.