توصیه یا اجبار؟
یک کارشناس فرهنگی در یادداشتی نوشت: موضوع حجاب اجباری از چالشهای جدی نظام در بعد داخلی مانند ستیز با آمریکا در بعد خارجی است.
محسن هاشمی، کارشناس فرهنگی در یادداشتی در روزنامه شرق نوشت: موضوع حجاب اجباری از چالشهای جدی نظام در بعد داخلی مانند ستیز با آمریکا در بعد خارجی است.
نخست دو چیز را باید از یکدیگر تفکیک کرد. باور به وجوب حجاب در آموزههای نبوی و دیگری جرمانگاری ترک حجاب در سپهر عمومی از سوی حکومت.
حجاب اسلامی در باور من و اندکی از پژوهشگران مطالعات حدیث و معارف قرآنی ناظر به آنچه پس از انقلاب اجباری و ترویج شده، نیست و البته به عدد مؤمنان در جهان تنوع حجاب داریم که در ترکیه، مصر، لبنان، اندونزی، مالزی، آمریکا و... قابل مشاهده است. در پیشینه تاریخ اسلام درباره حجاب زنان چند نکته درخورتوجه و درسآموز است. نخست اینکه توصیه به حجاب زنان با بیشتر به خود گرفتن جلباب و در سال ششم هجرت و تأکید بر زنان رسولالله و مؤمنان شکل گرفته است.
دیگر اینکه حکم حجاب برای اهل کتاب و اهل ذمه و کنیزان نبوده است. به این معنا که این حکم مبتنی بر ایجاد وجاهت برای زنان مؤمن به منظور پیشگیری از آزار و اذیت مردان که عمدتا نسبت به کنیزان رخ میداد، وضع شده است.
از سوی دیگر سیره عصر نبی و خلفای راشدین بر پذیرش نحوه پوشش روستاییان، کوچنشینان و زنان غیر آزاد بوده است. بههمیندلیل در ابواب فقهی نیز از گذشتههای دور بابی درباره حجاب نداریم؛ برخلاف آنچه درباره طهارت، نجاست، نماز، روزه، حج، زکات، جهاد و... ابواب مفصلی موجود است.
برداشت نگارنده، تأکید آموزههای دینی و سیره محمد پیامبر که سلام خدا و مؤمنان بر او باد، بیش از توصیه به حجاب بر عفاف (زن و مرد) است.
جرمانگاری حجاب در ایران پس از انقلاب اسلامی سال 57 مشابه همان نتایج رخداد اجتماعی- عقیدتی در کشمیر پاکستان را دارد که مستند به فقه سنتی، زنان حق طلاق نداشتند و ناگزیر زنان برای رهایی از سلطه قهر خشونتآمیز شوهرانشان، مرتد میشدند. مرحوم مطهری نقل به مضمون میگفت که اجتهاد در این زمینه به کار میآید تا مسلمانان مجبور نشوند برای آزادی و رهایی از شر، ترک دین کنند و مرتد شوند.
چنانچه ریشههای مردسالاری در جرمانگاری ترک حجاب وجود ندارد، نظام فقهی ولایی باید جرمانگاری درباره ترک سایر واجبات و انجام سایر محرمات نظیر صداقت گفتار، پیمانشکنی، نیکی به والدین و روزهنگرفتن، غیبتکردن، ترک نماز و... را نیز انجام دهد! پس چرا دراینباره چنین
نکرده است؟!
حکم فقهی وجوب حجاب برای مؤمنان الزام اخلاقی دارد و این با الزام قانونی و جرمانگاریاش در سپهر عمومی بسی متفاوت است. اولی موجب تعالی و تزکیه است؛ چراکه مؤمنان، مختارانه برگزیدهاند و دومی فاقد ارزش اخلاقی؛ چون اجبار پسوند آن است. حتی اگر حجاب مدنظر قرائت رسمی حکومت را واجب بدانیم، بد نیست مقایسهای کنیم بین میزان توجه ما و البته مقامات و کارگزاران عالی نظام، به این واجب و سایر واجباتی که از نظر آموزههای دینی در صدرند نظیر: عدالتورزی در اجتماع، راستگویی، گرهگشایی از کار مردم، اخلاق حسنه، وفای به پیمان، نیکی به والدین و دوری از ریاکاری و... . این تغییر در باور به ارزشهای دینی نتیجه نگاه مردسالارانه و پروپاگاندای رسانهها است. همین مسئله برای ارث، شهادت و دیه زنان نیز پیش آمده است.
به گمانم دانشجوی معارف دینی در هیچ یقینی متصلب نمیماند؛ بلکه همواره خود را بر کشف مدام حقیقت و اجرای عدالت اجتماعی متعهد دانسته، در این جستوجو میکوشد.