|

صدیقه سامی‌نژاد معروف به روح‌انگیز ، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون

صدیقه سامی نژاد 3 تیر 1295 در بم بدنیا آمد ، پدرش را در دوران کودکی از دست داد و با مادرش زندگی می‌کرد. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود.

صدیقه سامی‌نژاد معروف به روح‌انگیز ، بازیگر سینما ، تئاتر و تلویزیون

صدیقه سامی نژاد  3 تیر 1295 در بم بدنیا آمد ، پدرش را در دوران کودکی از دست داد و با مادرش زندگی می‌کرد. تحصیلات وی سیکل اول دبیرستان و پیشه اصلی او پرستاری بود.

او نخستین هنرپیشه‌ی  زن اولین فیلم ناطق ایرانی به نام دختر لر است

دختر لر در حالی ساخته شد که حدود 40 سال از تولد سینما در دنیا می‌گذشت.

دختر لر بر اساس داستان عامیانه «جعفر و گلنار» شکل گرفت. این فیلم درباره گلنار یک دختر لر در منطقه‌ای تحت کنترل راهزنان مسلح به فرماندهی قلی خان است. گلنار در قهوه‌خانه‌ای کار می‌کند و در آن‌جا با جعفر مامور دولت آشنا می‌شود و می‌خواهد با او ازدواج کند.

سپنتا پس از نوشتن فیلمنامه «دختر لر» سامی‌نژاد را برای بازی در نقش گلنار انتخاب کرد و در نهایت خودش نیز در نقش جعفر ظاهر شد. انتخاب سامی‌نژاد بیشتر به این خاطر بود که هیچ زنی قبول نمی‌کرد جلوی دوربین برود، چرا که آن زمان زنان در حجاب کامل بودند. ضمن اینکه خیلی‌ها استعداد بازیگری نداشتند بنابراین پیدا کردن چنین زنی به‌آسانی میسر نبود. دوره‌ای بود که حتی پهلوی  نه‌ فقط فرصت را برای «کشف حجابِ» آمرانه مناسب نمی‌دید، بلکه در ضایع کردن و انحلال جمعیت‌های مستقل و مترقیِ زنان مثل «بیداری زنان» و «جمعیت انقلاب نسوان»، که رفع حجاب را در رأس فعالیت‌هاشان قرار داده بودند، از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد؛ دوره‌ای بود که حتی زنان ترقی‌خواهی مثل خدیجه افضل‌وزیری وضع و حال جامعه زنان ایرانی را با تلخی و ناامیدی وصف می‌کرد: «از دولتِ سرِ چادر و دولتِ سرِ آقایانِ سابق که مربی ما بودند، هیچ‌کس نمی‌تواند خبری از ما پیدا کند. ما نه انجمن آبرومندی داریم که در هفته دو روز اقلاً در آن جمع شده گوش به معایب خود دهیم، و نه میتینگ» و نظایر این‌ها که اشخاص «چیزفهم» در آن جمع شوند و «عیب‌های ما را گفته و راه نجات برای ما جسته و انرژی در ما تولید کنند». ختم کلام پر از درد و استیصال «مجالس ورزش و موزیک هم که باعث شادی روح بیچاره توسری-خورده ماست، خلاف شرع و قانون است».

سپنتا برای او استدلال می‌کرد با بازی در این فیلم نامش به ‌عنوان اولین بازیگر زن در تاریخ سینمای ایران ثبت خواهد شد؛ غافل از این‌که همین «اولین بودن» سبب خواهد شد که در سرتاسر زندگی‌اش زبانزد خاص و عام شود، دشنام بشنود، مورد ضرب‌وجرح قرار بگیرد و تا سال‌ها در زندگی خصوصی‌اش روی آرامش به‌ خود نبیند.

در نهایت «دختر لر» پس از مشکلات بسیار آبان‌ماه سال 1312 در مایاک و سپه که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت.

صدیقه سامی نژاد به دلیل بازی و ظاهر شدن بدون حجاب در سینما مورد انتقاد شدید خانواده اش قرار گرفت و مجبور شد دوران سختی را پشت سر بگذارد. وی در سال 1349 در مستند «سینمای ایران از مشروطه تا سپنتا» بخشی از این مصائب را شرح داد و گفت که همه جا همراه با محافظ می رفته تا مبادا مردم به او سنگ پرتاب کنند و به تلخی گریست  و گفت:

«به خاطر ناراحتی هایی که در موقع فیلمبرداری و بعد از آنچه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم ، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم … هر موقع که از در شرکت می آمدیم بیرون ، مجبور بودیم سه نفر محافظ داشته باشیم ، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که شیشه پرت نکنند. هر جایی هم که می رفتیم باید یک چیزی روی سرمان می انداختیم تا کسی ما رو نشناسد…»

 

سامی‌نژاد پس از 18 سال اقامت در هندوستان به ایران بازگشت، اما برای ادامه کارش در سینما با مخالفت خانواده روبرو شد. او به خاطر آزارهایی که از خویشان و آشنایان و مردم دید بعد از دو فیلم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی ایفای نقش کند.

او گواهی‌نامه سیکل اولش را گرفت و در وزارت بهداری به عنوان پرستار مشغول به کار شد و در تهران اقامت گزید. و پس از مدتی کار پرستاری را به کنار گذاشت و از طریق اجاره دادن طبقه اول خانه‌ دوطبقه‌ای که خریده بود، گذران زندگی می‌کرد

دوران ازدواج او نیزپر تلاطم بود ،13 ساله بود که به همسری مردی به نام دماوندی در آمد و با او به هندوستان مهاجرت نمود . دماوندی در استودیو امپریال فیلم بمبئی شغلی گرفت

سپس در فیلم «شیرین و فرهاد» ساخته‌ سپنتا بازی کرد. او پس از بازی در این فیلم از دماوندی جدا شد و با نصرت‌الله محتشم از بازیگران سرشناس تئاتر ازدواج کرد. این ازدواج مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشت به ایران او را غیابی طلاق داد

در سال 1339 با برادر «ماشاالله عمرانی» ازدواج کرد که این ازدواج ده سال بیشتر ادامه نیافت . در سال 1349 وقتی شوهر او زنی دیگر گرفت ، روح انگیز از او جدا شد و تا سال 1364 در یک خانه دو طبقه تنها زندگی کرد و به دلیل کهولت و احتیاج در ارتباط بیش تر با خانواده ، خانه اش را فروخت و به طبقه پایین خانه خواهرزاده اش در خیابان پاسداران ، سروستان ششم نقل مکان کرد.

وی سی سال آخر عمر را به تنهایی زندگی کرد

گم‌نامی او، در سال‌هایی طولانی از زندگی‌اش، خودخواسته بود. نمی‌خواست در محفلی حضور داشته باشد و نام خود را بر سرِ زبان‌ها بیندازد. خود و خاطراتش را به دست فراموشی سپرده بود تا ناچار نباشد آن‌چه را بر سرش آورده بودند، دم‌به‌دم روایت کند.

روح انگیز سامی نژاد تا صبح 10 اردیبهشت 1376 در همان طبقه پایین خانه ای دو طبقه واقع در خیابان پاسداران تهران زندگی می‌کرد و در بعد ازظهر همان روز در سن 81 سالگی درگذشت

ا و در قطعه 36 بهشت زهرا به خاک سپرده شد.

در حالی که محققان و کارشناسان سینمای ایران بی‌خبر از او معتقد بودند او سال‌ها پیش در گذشته است.

روز پنج‌شنبه یازدهم اردی‌بهشت ۱۳۷۶ چند نفری در بهشت زهرا جمع شده بودند تا جسد زنی ۸۱ ساله را به خاک بسپارند. در مراسم خاک‌سپاری هیچ چهره شناخته‌شده‌ای حضور نداشت. قوم و خویش زیادی هم نداشت که در آن مراسمِ کوتاه و مختصر حضور داشته باشند، و نه حتی فرزندی که زیر تابوتش را بگیرد.

سال‌ها بعد که نسل‌های متأخر امکانی پیدا کردند و فیلم دختر لر را دیدند، بیش از هر چیز دیگری صدیقه سامی‌نژاد را با این گفت‌وگو از فیلم به خاطر سپردند

صدا 1

حجم فایل :18.99M | مدت زمان :00:08:17