محمد جهان آرا، فرماندهی نظامی ایرانی و از فرماندهان سپاه خرمشهر
محمد علی جهان آرا در نهم شهریور ۱۳۳۳ در خرمشهر در خانوادهای تهیدست، ولی با ایمان دیده به جهان گشود.
محمد علی جهان آرا در نهم شهریور ۱۳۳۳ در خرمشهر در خانوادهای تهیدست، ولی با ایمان دیده به جهان گشود.
از ایام کودکی محمد تحت نظر پدرش به فراگیری قران پرداخت
فعالیتهای سیاسی – مذهبی شهید جهانآرا از شرکت در جلسات مسجد امام صادق خرمشهر شروع شد و از همان زمان مبارزه ی جدی او علیه طاغوت آغاز شد
در سال ۱۳۴۸ تحت تأثیر جنبش اسلامی به رهبری روحالله خمینی همراه عدهای از دوستاناش وارد مبارزات سیاسی علیه دولت محمدرضا پهلوی شد و گروه الله اکبر را راهاندازی کرد. در اواخر سال ۱۳۴۹ همراه برادرش به عضویت گروه مخفی سازمان حزبالله خرمشهر درآمد. در سال ۱۳۵۱ توسط اعضای گروه ساواک شناسایی شد و تمام اعضای آن دستگیر و زندانی شدند. در جریان این دستگیری، محمد جهانآرا به به علت سن کم، تنها یک سال زندان محکوم و به زندان اهواز منتقل شد.مدتی که در زندان بود در مقابل شدیدترین شکنجهها مقاومت میکرد، به همین جهت دوستانش همیشه از طرف او خاطر جمع بودند که هرگز اسرار و اطلاعات را فاش نخواهد کرد
وی با اخلاق و رفتار پسندیده و حسن برخوردش، عدهای از زندانیان غیرسیاسی را نیز به مسیر مبارزه و سیاست کشانده بود. پس از آزادی از زندان، پرتلاشتر از گذشته به فعالیت خود ادامه داد و ساواک او را احضار و تهدید کرد تا از فعالیتهای سیاسی و اسلامی کنارهگیری کند. ، که منتهی به نیمه مخفی شدن فعالیتهای او و دوستانش گردید.
پس از اخذ دیپلم (در سال ۱۳۵۴) برای ادامه تحصیل راهی مدرسه عالی بازرگانی تبریز شد و برای شکلگیری انجمن اسلامی این مرکز دانشگاهی تلاش نمود. در این زمان در تکثیر و پخش اعلامیههای امام و نیز انتشار جزوهها و بیانیههای افشاگرانه علیه سیاستهای سرکوبگرانه رژیم فعالیت میکرد.
در سال ۱۳۵۵ به دلیل ضرورتی که در تداوم جهاد مسلحانه احساس میکرد به گروه منصورون پیوست. از همین دوران بود که به دلیل ضرورتهای کار مسلحانه مکتبی، ناچار به زندگی کاملاً مخفی روی آورد
مأموران ساواک برادرش، علی را در ۱۳۵۷ دستگیر و در زیر شکنجه به شهادت رساندند. محمدعلی در صدد بود از طریق سیدعلی اندرزگو برای گذراندن دوره آموزش جنگ چریکی به سوریه سفر کند اما درپی واقعه ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ از سفر منصرف شد.
با پیروزی انقلاب اسلامی در بیست و دوم بهمن ۱۳۵۷ سید محمد پس از دو سال و نیم زندگی مخفی به خرمشهر باز میگردد وبه فعالیتهای انقلابی خود بر میگردد و فرماندهی سپاه خرمشهر را عهدهدار میشود.
محمد جهان آرا در سال ۵۸ با خانمی به نام صغری اکبرنژاد زندگی مشترکشان را تشکیل دادند. ثمره ی ازدواج این زوج، دو پسر به نامهای حمزه متولد۱۰ مهر ۵۹ و محمد سلمان که یک ماه پس از شهادت پدرش بدنیا آمد؛ می باشد
جهان آرا از قدرت تجزیه و تحلیل بالایی برخوردار بود و نفوذ کلام عجیبی داشت
قاطعیت، خوش خلقی، فداکاری و خستگیناپذیری از خصوصیات بارز وی بود.
این سردار سرافراز و مردمی، جهادسازندگی را در خرمشهر راهاندازی کرد و کارکنان سپاه را برای حفاظت از دستآوردهای انقلاب و ایستادگی در مقابل عوامل بیگانه تشویق و ترغیب میکرد تا به خدمت و امداد مردم روستایی و عرب ساکن در نقاط مرزی بشتابند و با کار عمرانی و فرهنگی زمینههای عدم پذیرش در مقابل نفوذ دشمن را در مردم تقویت کنند
به برادران میگفت: «انقلاب بیش از هرچیز برای ما یک امتحان الهی و یک آزمایش تاریخی و اجتماعی است و در جریان آن امتحان باید رنج، محرومیت، مصایب و ناملایمات را با آغوش باز بپذیریم و در برابر آشوبها و فتنهها با خلوص و شهامت، محکم بایستیم و از طولانی شدن دوران امتحان و افزایش سختیها و ناملایمات نهراسیم،
او در مبارزات، هیچگاه به مسیر انحرافی گام ننهاد و دارای روحیهای عرفانی بود و بسیاری از اوقات دیده میشد که در حال راز و نیاز با خدای خود است
با آغاز جنگ، جهان آرا به همراه مردم و ارتش در نبرد خرمشهر جنگید. نبرد خرمشهر از تلخترین و خونینترین وقایع آن دوران بود. خرمشهر شهر بزرگی نبود، اما عراقیها با تسخیر آن میتوانستند بر اروندرود مسلط شوند. از همین رو حمله به خرمشهر در دستور کار ارتش عراق قرار گرفت. تکاوران نیروی دریایی به همراه جهان آرا و یارانش در خیابانهای خرمشهر با ارتش بعث میجنگیدند. با وجود حمله سنگین ارتش عراق، خرمشهر مقاومت کرده بود و این مقاومت باعث شگفتی طرفین بود
مقاومت در خرمشهر نه تنها در وضعیت مناطق مجاورش مثل آبادان اثر مستقیم داشت، بلکه در سرنوشت کلی جنگ نیز تاثیر گذاشت و باعث تاخیر حمله عراقی ها به اهواز شد و آنها نتوانستند در ادامه جنگ به اهداف خود برسند. به دلیل این اقدامات به جهان آرا لقب سردار مقاومت دادند
جریان خونین شهر از این قرار بود که نیروهای رژیم بعث عراق در ۳۱ شهریور ۱۳۵۹ خرمشهر را زیر آتش گرفتند و مطمئن بودند که با ۲ گردان نیرو ظرف مدت ۲۴ ساعت خواهند توانست آن را به تصرف خود درآورند و بعد از آن از طریق پل ذوالفقاریه به آبادان دسترسی پیدا کنند و در فاصله کوتاهی به اهواز رسیده و خوزستان را جدا کنند اما پیش بینی متجاوزان بعثی به هم ریخت و آنها در مقابل مقاومت دلیرانه مردم خرمشهر، مجبور شدند، بخش زیادی از توان نظامی خود را در این نقطه، زمین گیر کرده و ۴۵ روز معطل شوند و در نهایت پس از عبور از ۲ پل کارون و بهمنشیر، آبادان را به محاصره در آورند. شهید جهان آرا در مورد یکی از صحنه های این نبرد می گوید: «امیدی به زنده ماندن نداشتیم. مرگ را می دیدیم. بچه ها توسط بی سیم شهادتنامه خود را می گفتند. صحنه خیلی دردناکی بود. بچه ها می خواستند شلیک کنند، گفتم: ما که رفتنی هستیم، حداقل بگذارید چند تا از آنها را بزنیم، بعد بمیریم. تانک ها همه طرف را می زدند و پیش می آمدند
صدا 3
حمدانی فرمانده گارد ریاست جمهوری عراق در این باره چنین میگوید: «اشغال خرمشهر بسیار خونین و مرگبار بود که در آن دوطرف تقریبا هفت هزار کشته دادند. فتح خرمشهر را بر عهده نیروهای ویژه ما گذاشته بودند. صادقانه بگویم ایرانیها در این نبرد سخت مقاومت کردند و اشغال این شهر برای ما بسیار پر هزینه و مشکل شد. آنها از هر محله تا سرحد مرگ دفاع کردند و توانستند تلفات سنگینی به نیروهای ما وارد کنند
فروتنی در سید موج میزد. با وجود اینکه فرماندهی سپاه خرمشهر را به عهده داشت خود را یک بسیجی میدانست و در حالیکه فرماندهی قاطع بود اما رابطه عاطفی و برادرانه خود را با نیروهای تحت امر حفظ کرده بود.
در سوم آبانماه مسجد جامع نیز تسخیر شد و خرمشهر رسما سقوط کرد. جهان آرا و یارانش که دیگر خانهای در شهر نداشتند. به کوت شیخ عقبنشینی کردند. با سقوط خرمشهر جهان آرا و یارانش خود را برای عملیات بازپسگیری خاکهای اشغالی آماده کردند. عراق علاوه بر خرمشهر، آبادان را نیز محاصره کرده بود.
او به تربیت کادرهای کارآمد توجه خاصی داشت و در رشد دادن نیروهای مردمی، تلاش چشمگیری نمود
صدا 1
طی عملیات ثامن الائمه در شهریور ماه سال ۱۳۶۰ ؛ ۱۵۰ کیلومتر از خاکهای ایران آزاد شد و حصر آبادان پس از حدود یک سال شکسته شد ، این عملیات نخستین همکاری بزرگ ارتش و سپاه بود که در آن مسئولیت اصلی را لشکر ۸۸ خراسان داشت و نیروهای سپاه، مانند جهان آرا و اعضای باقی مانده از سپاه خرمشهر
سه شنبه هفتم مهرماه 1360 یک فروند هواپیمای سی-۱۳۰ از اهواز به مقصد تهران در حرکت بود تا بدن مطهر شهدا را به خانوادههایشان و مجروحین جنگ را به بیمارستانها برساند، جهان آرا و تعدادی از فرماندهان عالیرتبه ارتش و سپاه ، ولیالله فلاحی، یوسف کلاهدوز، جواد فکوری و سیدموسی نامجوعازم تهران شدند تا گزارش پیروزی در عملیات را به آیت الله خمینی بدهند که در منطقه کهریزک تهران سقوط کرد.
به گفته ناخدا هوشنگ صمدی این هواپیما نه بر اثر سانحه بلکه بر اثر شلیک پدافند خودی و برخورد موشک ضد هوایی به آن سقوط کرد.
چهار برادر از یک خانواده با سرنوشتی عجیب ، علی جهان آرا که در درگیری با ساواک کشته شد - محسن جهان آرا در نبرد خرمشهر اسیر و مفقودالاثر شد - حسن جهان آرا هوادار سازمان مجاهدین خلق بود که پس از انقلاب دستگیر شد و هشت سال حکم زندان گرفت و به گفته خانوادهاش دوران محکومیتش به اتمام رسیده بود که در زندان اوین اعدام شد. وی از کشته شدگان تابستان ۱۳۶۷ میباشد و محمد جهان آرا سردار مقاومت خرمشهر
قطعه ای از نوشته هایش
خداوندا! تو میدانی که من با گذراندن تمام وقت و هستی خویش، تعهد این آزادی را ارج نهادم. من نسبت به تمام دردها و رنج های بعد از انقلاب، صبر کردم ولی نسبت به این مسأله آگاهم که این سران تازه به دوران رسیده ، نعمت آزادی را درک نکرده اند به این خاطر که آن ها دربند نبوده اند و معمولاً عمرشان را در گوشه های تریاهای لندن، پاریس و هامبورگ گذرانده اند
صدا 2