محمود استاد محمد، نمایش نامه نویس، کارگردان و بازیگر تئاتر
محمود استاد محمد ۳ آبان ۱۳۲۹ در محله دروازه دولاب تهران به دنیا آمد، او از کودکی به هنرهای نمایشی علاقه نشان میداد.
محمود استاد محمد ۳ آبان ۱۳۲۹ در محله دروازه دولاب تهران به دنیا آمد، او از کودکی به هنرهای نمایشی علاقه نشان میداد.
محمود استادمحمد با وجود علاقهاش به داستاننویسی و شعر و به سبب هممدرسهای بودن با بهمن مفید با برادر بزرگتر او بیژن آشنا و همین آشنایی سرآغاز ورود او به هنر تئاتر شد.
استاد محمد از کودکی به دو شخصیت فرهنگی کشور یعنی صادق هدایت و نصرت رحمانی علاقه ویژه ای داشت. و همیشه از تاثیر نصرت رحمانی بر حضور وی در عرصه نمایش یاد کرده است، نصرت رحمانی به واسطه آشنایی که با بیژن مفید داشت، استاد محمد را به او معرفی می کند و درست زمانی که استاد محمد تنها ۱۵ سال سن داشت به گروه بیژن معرفی شد و به عضویت آن گروه درآمد.
در ادامه در سال ۱۳۴۷ در سن ۱۸ سالگی در نمایش «شهر قصه» به نویسندگی و کارگردانی بیژن مفید، در نخستین جشن هنر شیراز در کنار هنرمندانی همچون عباس جاویدان، جمیله ندایی، حسین والامنش، هومن مفید، فرخ صوفی، تهمینه مدنی و ... در نقش «خر خراط» به ایفای نقش پرداخت.
نمایش «شهر قصه» در سال ۱۳۴۷ اجراهای بسیار موفق داشت و پس از جشن هنر شیراز مسئولان وقت فرهنگ و هنر تالار رودکی (تالار وحدت) را برای اجرای عمومی این نمایش در نظر گرفتند، اما بیژن مفید به دلایل مختلفی پیشنهاد اجرا در تالار وحدت را رد و تماشاخانه سنگلج را برای اجرای نمایش انتخاب کرد، یکی از دلایلی که بیژن مفید پیشنهاد اجرا را در تالار رد کرد، ممنوعیت ورود زنان با چادر و ورود آقایان بدون کراوات به تالار رودکی بود و از طرف دیگر وی اعتقاد داشت در تالار رودکی تماشاگر محسور معماری تالار و نورپردازی آن می شود و خود تئاتر برای او معنا پیدا نمیکند.
نمایش «شهر قصه» در واقع نقطه عطف اول زندگی استاد محمد بود و موجب شد تا نام این بازیگر جوان بر سر زبان ها بیفتد، وی پس از آن در سال ۱۳۴۸ به عضویت گروه «آتلیه تئاتر» درآمد و در همان سال در نمایش «نظارت عالیه» به کارگردانی ایرج انور به ایفای نقش پرداخت.
در سال ۱۳۵۰ بین استاد محمد و بیژن مفید شکرآب می شود و در همان سال از این گروه جدا می شود و چند وقت بعد کل گروه «آتلیه تئاتر» منحل می شود
جدایی از گروه بیژن مفید بدون شک اولین شکست زندگی محمود استادمحمد محسوب می شود
وی پس از این اتفاق به یکباره ساک خود را می پیچد و با پولی که پس از جدایی از بیژن مفید دریافت کرده است به ترمینال می رود و بدون داشتن مقصد مشخص رهسپار جنوب کشور می شود.
این کارگردان و نمایشنامه نویس سرشناس کشور در سال ۱۳۵۱ دوباره به تهران بازگشت و فعالیت های خود از سر گرفت و در همان سال نمایشنامه های «آسید کاظم» و فیلمنامه سریال «پژواک» به کارگردانی جمشید شاه محمدی را نگارش کرد.
مریم منصوری، روزنامهنگار و نمایشنامهنویس، در وصف حال استادمحمد در گزارشی با اشاره به رفتنش از تهران به بندرعباس و نوشتن آسید کاظم مینویسد: «یک سال بعد به تهران برگشتی. ۱۳۵۱. دیگر آب از آسیاب افتاده بود، گروه آتلیه تئاتر کاملاً از بین رفت و هیچ کدام از آن بچهها هم دیگر به فکر تئاتر نبودند. اما هنوز در همان محله بودند. دروازه دولاب.
به آسید کاظم فکر کردی، نمایشی نوشتی که در جنوب شهر و میان بچههای یک محله اتفاق میافتد. اصلاً نقشها را برای خودشان نوشتی. و تمرینها شروع شد و نمایش شکل میگرفت و کامل میشد.
آسید کاظم یکی از بهترین نمایشنامههای استادمحمد و تاریخ نمایشنامهنویسی ایران است.
محمود استادمحمد این نمایشنامه را در سن بیستودو سالگی نوشته و به گفتهی خودش همواره به آن علاقهمند بوده است:
آسید کاظم را خیلی دوست دارم، خودم هم به عنوان یک فرهنگ عتیق به آن نگاه میکنم... چقدر زبان این نمایش، دنیا و آدمهای این نمایش در فرهنگ سپری شده معاصر قرار گرفته است.
من دنیای آسید کاظم را خیلی دوست دارم، گاهی حسرت این دنیا را میخورم که چقدر محترم بود، چقدرعاطفی و چقدر ریشهدار بود. از این که یک انسان بنشیند برای کبوترش گریه کند، حسی به من دست میدهد که نمیتوانم بگویم زیباست چیزی فرای زیبایی است.
استاد محمد در سال ۱۳۵۲ نویسندگی و کارگردانی سریال «گذر خلیل دهمرده» را برعهده گرفت و این سریال را با حضور بازیگران مطرحی همچون جمشید مشایخی، ، آهو خردمند، خسرو شکیبایی و ... جلوی دوربین برد، البته لازم به ذکر است که وی نمایش «رسم زمانه» را نیز در همان سال بر روی صحنه برد
استادمحمد بسیار بااحساس مینویسد و برخی او را دچار نوعی رمانتیسم ادبی فرض میکنند
او چند بار در صحنه متنهای خودش را به صحنه آورده است و این خود دلالتی آشکار است که میخواهد آنچه را که نوشته اجرا کند و شاید دیگران هنوز نتوانسته بودند در زمان زیستن اش، اجرای دلخواه از این متون را به صحنه بیاورند و برای همین خودش اصرار بر کار کردنشان میورزید
درواقع استادمحمد نمیتواند بدون تجربهی زیستن، سوژههایش را سروسامان دهد و این خود گویای واقعگراییاش در تمام متونش خواهد بود که در آمیزش با سنتها و فرهنگهای بومی و محلی تبدیل به ماجراهای قابل لمستر شود و در بهرهمندی از وجوه سنتهای نمایشی شمایل ایرانیتری به خود میگیرد
استاد محمد پیش از انقلاب با آهو خردمند بازیگر سرشناس سینما و تلویزیون ازدواج کرد و ماحصل این ازدواج دو فرزند به نام های مانا و کاووس است، البته لازم به ذکر است که ترانه آهنگ «آهوی پر کرشمه» با صدای مارتیک سروده محمود استاد محمد در ستایش همسر خود آهو خردمند است
محمود استاد محمد پس از مدت ها مبارزه با بیماری، سرانجام در صبح پنجشنبه سوم مرداد ۱۳۹۲ به دلیل سرطان کبد در بیمارستان جم تهران چشم از جهان فروبست و در قطعه هنرمندان بهشت زهرا به خاک سپرده شد