غلام رضا تختی، کشتی گیر
غُلامرضا تَختی زاده 5 شهریور 1309 که با عنوان جهانپهلوان تَختی نیز شناخته میشود؛ ورزشکار ایرانی رشته کشتی آزاد بود. او در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن دومین مدال طلای ورزشکاران ایرانی در بازیهای المپیک را به دست آورد.
غُلامرضا تَختی زاده 5 شهریور 1309 که با عنوان جهانپهلوان تَختی نیز شناخته میشود؛ ورزشکار ایرانی رشته کشتی آزاد بود. او در المپیک ۱۹۵۶ ملبورن دومین مدال طلای ورزشکاران ایرانی در بازیهای المپیک را به دست آورد. او با کسب این مدال، به همراه دو نشان نقره که در بازیهای المپیک هلسینکی و رم از آن خود کرد، تا اکنون پرافتخارترین کشتیگیر ایرانی در المپیک است. تختی همچنین دو قهرمانی و دو نایبقهرمانی در رقابتهای کشتی جهان و همچنین نشان طلای بازیهای آسیایی توکیو را در دوران فعالیت خود به دست آورد.
اولین اتفاق مهمی که در کودکی غلامرضا روی داد و ضربهای بزرگی بر روحیه او وارد کرد، آن بود که پدرش برای تأمین معاش خانواده ناچارشد خانه مسکونی خود را گرو بگذارد. شادروان تختی به لحاظ مشکلات خانوادگی فقط ۹ سال در دبستان و دبیرستان درس خواند. شادروان تختی در مصاحبه ای با اشاره به فقر و سختی زمان نوجوانی اش می گوید: " با آن که علاقه فراوانی به ورزش داشتم، مجبور بودم که در جستجوی کاری برآیم. زندگی ، نان و آب لازم داشت. برای مدتی به خوزستان رفتم و در ازای روزی هفت یا هشت تومان، کار کردم. دنیا در حال جنگ( جنگ جهانی دوم) بود، زندگی به سختی می گذشت."
تختی از چهرههای محبوب و مشهور فرهنگ عامه ایرانیان است و در فرهنگ ورزشی ایران، بسیاری او را نماد «پهلوانی» و «جوانمردی» میدانند. پس از رخداد زمینلرزه بوئین زهرا که دهها هزار کشته و مجروح در پی داشت، فعالیتهای او و برخی دیگر از پهلوانان برای امدادرسانی و کمک به زلزلهزدگان؛ موجی از شور و وحدت ملی را در ایران برانگیخت و کمکهای فراوانی برای آسیبدیدگان ارسال شد.
در سال ۱۳۲۹ به سبب علاقه به کشتی و ورزش باستانی به باشگاه پولاد رفت. به دلیل علاقه و استعداد وافری که نسبت به کشتی نشان داد مورد توجه مرحوم " حسین رضی زاده" مدیر آن باشگاه قرارگرفت.
غلامرضا، ورزش را از نوجوانی آغاز کرد. ورزش ابتدا برای او نوعی سرگرمی بود. در اوایل، خیال قهرمان شدن، مدتی او را به وسوسه انداخت اما از همان نوجوانی که تازه به فکر باشگاه رفتن افتاده بود، اعتقاد داشت که ورزش برای تندرستی و سلامت جان و تن لازم است.
تختی که پس از بازگشت از خوزستان روانه خدمت سربازی شده بود، در سربازخانه، تمرینات کشتی خود را بار دیگر آغاز کرد. تختی در این باره می گوید:" وقتی در سال 1328 در مسابقه کاپ فرانسه شرکت کردم، در همان ابتدا، ضربه فنی شدم. اما تمرین های جدی و سختی که در پیش گرفتم، مرا یاری کرد تا حقیقت مبارزه را درک کنم، اگر چه شور پیروزی در سر داشتم، اما کار و کوشش را سرآغاز پیروزی می دانستم."
به این ترتیب تختی با تمرین و پشتکار مثال زدنی رفته رفته خود را از میان بازنده ها بیرون کشید و سرانجام در سال 1330 در وزن ششم(79 کیلوگرم) به عضویت تیم ملی درآمد. او در نخستین دوره مسابقه های کشتی آزاد قهرمانان جهان با وجود آن که هنوز 21 سال داشت، نایب قهرمان جهان شد.
مسابقات سال 1951 هلسینکی(فنلاند) برای تختی آغار راهی بود که طی 15 سال آینده با کسب ده ها پیروزی و فتح سکوهای متعدد قهرمانی در بزرگترین میادین بین المللی کشتی ادامه یافت.
غلامرضا تختی در سال 1331 در نخستین حضور خود در رقابت های المپیک، با کسب شش پیروزی و یک شکست صاحب نشان نقره شد. وی در این مسابقه ها توانست حیدر ظفر ترک را (که سال پیش با غلبه بر تختی قهرمان جهان شده بود) شکست دهد.
تختی در دومین دوره مسابقات جهانی که در خرداد ماه 1333 در توکیو برگزار شد، در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به رقابت پرداخت که با وجود پیروزی های درخشان و شایستگی فراوانی که از خود بروز داد با قبول یک شکست غیرمنتظره در برابر " وایکینگ پالم" سوئدی از راهیابی به فینال بازماند و در نهایت عنوان چهارمی این وزن را به دست آورد. تختی شش ماه بعد در یک دیدار دوستانه در سوئد،" پالم" را با ضربه فنی شکست داد و باخت غافلگیرانه توکیو را به خوبی جبران کرد.
شادروان تختی همچنین در سال 1955 در جشنواره بین المللی ورشو موفق به کسب نشان نقره شد.
اما سومین دوره مسابقه قهرمانی جهان که در استانبول برگزار شد، تجربه تلخی برای مرحوم تختی بود. او که در این دوره از رقابت ها، برای اولین و آخرین بار در وزن فوق سنگین آن زمان(87+ کیلوگرم) کشتی می گرفت، به دلیل وزن بسیار کمتر نسبت به رقیبان با دو باخت حذف شد.
پهلوان ایران با وجود حذف شدن در استانبول آبرومندانه کشتی گرفت و نتایجی که به دست آورد با توجه به آن که با وزن 92 کیلوگرم به مصاف کشتی گیران فوق سنگین رفته بود، در مجموع غیرقابل قبول نبود.
در بازی های المپیک ملبورن که در آذرماه 1335 برگزار شد تختی یک بار دیگر در وزن هفتم (87 کیلوگرم) به مصاف رقبایی از شوروی، آمریکا، ژاپن آفریقای جنوبی، کانادا و استرالیا رفت و با شکست تمامی حریفان اولین نشان طلای خود را به گردن آویخت.
این برای نخستین بار بود که دو قهرمان از آمریکا و شوروی در یک سکوی معتبر جهانی پایین تر از حریف ایرانی قرار می گرفتند.
جهان پهلوان تختی در اسفندماه همان سال با غلبه به مرحوم حسین نوری به مقام پهلوانی ایران دست یافت و صاحب بازوبند شد و در سال های 1336 و 1337 نیز این عنوان را تکرار کرد.
جهان پهلوان تختی در سال 1958 در بازی های آسیایی توکیو و مسابقات قهرمانی جهان در صوفیه به ترتیب نشان های طلا و نقره این رقابت ها را به گردن آویخت و در مهرماه سال 1338 در چهارمین دوره مسابقات کشتی آزاد قهرمانی جهان که در تهران برگزار شد، سومین عنوان قهرمانی جهان خود را کسب کرد.
"بوریس کولایف" از شوروی تنها کشتی گیری بود که با امتیاز به تختی باخت و در 5 کشتی دیگر رقبای مجارستانی، لهستانی، فرانسوی، بلغار و ترک تختی با ضربه فنی مغلوب پهلوان ایران شدند.
تیم ملی کشتی آزاد ایران که در رقابت های تهران با اکتفا به دو مدال طلای غلامرضا تختی و امامعلی حبیبی، با وجود برخوردای از امتیاز میزبانی، در حفظ عنوان سومی سال های قبل نیز ناموفق بود. در هفدمین دوره بازی های المپیک( ایتالیا،1960) تا مکان پنجم رده بندی سقوط کرد. تختی کاپیتان تیم ملی و پرتجربه ترین کشتی گیر ایران که در این رقابت ها در وزن هفتم به میدان رفته بود، پس از پیروزی در پنج دیدار در مسابقه نهایی با شکست در برابر "عصمت آتلی" از ترکیه به مدال نقره دست یافت.
مسابقه های قهرمانی جهان در یوکوهامای ژاپن میدانی فراموش نشدنی برای کشتی ایران بود. تیم ملی کشتی آزاد کشورمان پس از حضور در 8 دوره مسابقات المپیک و جام جهانی در رقابت های جهانی 1959 ژاپن، پرافتخارترین حضور خود در تاریخ کشتی را رقم زد جهان پهلوان تختی که در این مسابقات در وزن 87 کیلوگرم به مصاف حریفان رفته بود با حضوری مقتدرانه آخرین مدال طلای خود را به گردن آویخت.
قهرمان ارزشمند ایران در شرایطی در این دیدارها شرکت کرد که از بیماری خطرناکی رنج می برد. شدت بیماری تختی به حدی بود که پس از دیدار فینال سریعا به نیویورک منتقل و روز بعد تحت عمل جراحی قرارگرفت.
در فاصله سال های 1962 تا 1966، جهان پهلوان تختی با وجود سن بالا همچنان عضو تیم ملی ایران بود. اما تنها در بازی های المپیک 1964 توکیو شرکت کرد که در این دیدار با بداقبالی از کسب چهارمین نشان المپیک خود بازماند و به عنوان چهارمی جهان اکتفا کرد. البته جانشینان تختی در مسابقات جهانی صوفیه(1963) و منچستر(1965) از دریافت حتی یک امتیاز در وزن هفتم ناموفق بودند، این امر در کنار عشق وافری که ملت ایران به جهان پهلوان داشتند، موجی از درخواست های مردمی و مطبوعاتی برای حضور مجدد تختی در رقابت های جهانی را برانگیخته بود. پهلوان 36 ساله ایران با وجود عدم آمادگی کافی و گذشتن از مرز بازنشستگی شرکت در مسابقه های جهانی 1966 (تیرماه 1345) تولیدو را پذیرفت.
تختی در مسابقات انتخابی مسابقات جهانی 1966 از نظر نتایج فنی و پیروزی با ضربه فنی، بهترین چهره شناخته شده و به عنوان بهترین کشتی گیر وزن هفتم ایران راهی آمریکا شده بود با این حال کارشکنی و برخوردهای سویی که از سوی برخی افراد و مقامات نسبت به او روا می شد روحیه او را تضعیف کرده بود.
جهان پهلوان تختی به هنگام عزیمت به آخرین سفر خود، در میان خیل عظیم مردمی که برای بدرقه او و همراهانش آمده بودند در گفت و گو با خبرنگار" کیهان ورزشی" گفت: هیچ چیز نمی تواند مرا خوشحال کند، پول، مدال طلا، عشق و حتی عشق. نسبت به این مردمی که به فرودگاه آمده اند، احساس شرمندگی می کنم. راستی چقدر محبت بدهکارم؟ من چرا باید کشتی بگیرم؟ چرا باید همراه تیم مسافرت کنم، تا سبب این همه مراجعت باشم؟ اگر پاسخ به این پرسش را می دانستم من هم می توانستم ادعا کنم چون دیگران هستم... وقتی کسی نداند چه عاملی سبب خوشحالی اش خواهد شد، یقینا نخواهد توانست بگوید چرا کشتی می گیرد و چرا همراه تیم مسافرت می کند "
تختی که بی امید به مصاف و جوانان جویای نام رفته بود، متاسفانه با بدترین قرعه ممکن نیز مواجه شد. به طوری که پس از پیروزی پنج بر صفر در مقابل حریفی از مجارستان به مصاف " الکساندر مدوید" و " احمد آئیک" رفت و با قبول شکست در برابر آنها برای همیشه با صحنه کشتی خداحافظی کرد.
تختی در دوران زندگی ورزشیاش رکورددار شرکت در المپیکها و کسب بیشترین مدال از این آوردگاه بود. درچهار دوره المپیک حضور داشت و حاصل آن یک طلا، دو نقره و یک عنوان چهارم بود که در کشتی ایران این امر اتفاق نادری است. او علاوه بر قهرمانی، به لحاظ منش و رفتار انسانی و جوانمردی شهره خاص و عام بودهاست.
او زندگی خود را وقف مردم کرده بود. شادروان تختی در ورزش باستانی و کشتی پهلوانی نیز دارای تبحر و مهارت بود، چنان که سه بار پهلوان ایران شد.
او چهار ماه پس از بازگشت از آخرین سفر خود در آبان ماه سال ۱۳۴۵ زندگی مشترک خود را با همسرش آغاز کرد که حاصل آن تولد بابک در سال ۱۳۴۶ بود. پس از گذشت چهار ماه از تولد فرزندش، خبر درگذشت او تحت عنوان خودکشی اعلام شد و همه را در اندوهی عظیم فرو برد.