باب مارلی، خوانندهٔ صاحبسبک رِگِی، ترانهسرا، نوازندهٔ گیتار و فعال اجتماعی
باب مارلی» در ۶ فوریه سال ۱۹۴۵ میلادی، در روستای کوچکی به نام «سنت آن پریش» در جامائیکا» چشم به جهان گشود. پدر باب «نروال مارلی» بود که از نوادگان فردی انگلیسی بود.
باب مارلی» در ۶ فوریه سال ۱۹۴۵ میلادی، در روستای کوچکی به نام «سنت آن پریش» در جامائیکا» چشم به جهان گشود. پدر باب «نروال مارلی» بود که از نوادگان فردی انگلیسی بود. او یک کاپیتان نیروی دریایی سفید پوست جامائیکایی بود و هنگام تولد باب، حدود ۶۰ سال سن داشت. مادر باب یک دختر ۱۹ ساله روستایی به نام «سدلا بوکر» بود. به خاطر تفاوتهای نژادی که وجود داشت، باب مارلی را مسخره میکردند و همسایگانش او را به حالت تمسخر «پسر سفید» خطاب میکردند. این اتفاق تلخ برای او موجب شد تا در راهش مصممتر پیش برود و او همواره در جواب لقبی که به او داده بودند میگفت: «من طرف سفید پوستها نیستم، طرف سیاه پوستها هم نیستم، من فقط طرف خداوند هستم.
وی در دوران نوجوانی طعم تبعیض نژادی را چشید. دورگه بودن او مشکلاتی را در زندگی اش ایجاد کرده بود که همواره بدون حل باقی مانده بودند، مشکلی که همواره باعث ایجاد سوالاتی در ذهن افرادی که او را میدیدند میشد.
باب مارلی در جوانی نزد دوستش، وینسنت فورد که یک سرآشپز بود زندگی میکرد و به آموختن و تمرین گیتار مشغول بود. به دلیل همین دوستی بعدها در سال ۱۹۷۵ یکی از زیباترین آهنگهای خود، نه، زن، گریه نکن را با نام او منتشر کرد و حق بهرهبرداری از این ترانه را به وی سپرد
باب بهمراه دوستانش بانی لیوینگستون و پیتر توش، زمان زیادی را صرف گوش دادن به ریتم و بلوز در ایستگاه های رادیویی آمریکا می کردند. این سه نفر بهمراه هم گروهی تشکیل دادند و نام آن را Wailing Wailers گذاشتند (که بعدها به اختصار The Wailers نامیده شد).این گروه به عنوان بزرگترین گروه رگی تاریخ شناخته میشود. آنها که از پیروان فرهنگ راستافاریان بودند، موهای بلند و بافته ای داشتند و ماری جوانا مصرف می کردند. آنها معتقد بودند ماری جوانا یک گیاه مقدس است که موجب روشنگری می شود و آن را بخش مهمی از فرهنگ راستافاریان می دانستند. (فرهنگ راستافاریان یک جنبش مذهبی ست که از جوامع فقیر و محروم آفریقایی-جامائیکایی سرچشمه گرفته است).
باب مارلی در ۱۰ فوریهٔ ۱۹۶۶ با آلفاریتا کنستانتیا آندرسون (ریتا مارلی)، که خود خواننده است، ازدواج کرد و دارای سه فرزند شدند. ریتا پیش از باب هم دو فرزند داشت که باب آنها را به فرزندخواندگی گرفت و نام خانوادگی مارلی را گرفتند. با حساب آنها و فرزندانی که باب بعدها از زنان دیگری بهجز ریتا داشت، تعداد فرزندان تحت سرپرستیاش به ۱۳ نفر میرسید.
گروه ویلرس پس از آنکه در سطح جامائیکا شهرت قابل توجهی بدست آورد،اولین آلبوم رسمی خود که در سطح جهانی توزیع شد ، با نام Catch a Fire را در سال ۱۹۷۳ عرضه کرد. فروش خوب این آلبوم شهرت زیادی در سطح جهان برای مارلی و گروهش به ارمغان آورد.مارلی اکنون خواننده مشهوری شده بود.او در سراسر جهان کنسرت برگزار می کرد و پیام هایش را به گوش جهانیان میرساند.
در سال ۱۹۷۶ وقتی مارلی در جامائیکا به سر میبرد، قبل از کنسرت لبخند بزن جامائیکا(Smile Jamaica) ، مورد هدف چند نفر ناشناس قرار گرفت.خود مارلی و همسرش صدمه زیادی ندیدند، ولی برنامه ریزش به شدت صدمه دید. به دلیل اینکه مارلی یک بار دیگر در حالی که در کنار رئیس جمهور جامائیکا بود مورد سو قصد قرار گرفته بود،مردم این حادثه را به گروه سیاسی جامائیکا نسبت دادند. کنسرت طبق برنامه انجام شد و مارلی با وجود صدماتی که دیده بود و خطرهایی که تهدیدش میکرد به اجرای کنسرت پرداخت.
وی در ۱۹۷۶ جامائیکا را به قصد انگلستان ترک کرد و در آنجا دو آلبوم بی نظیر ارائه داد: مهاجرت(Exodus ) و کایا (Kaya). آلبوم Exodus به مدت ۵۶ هفته متوالی در چارت آهنگهای انگلستان بود.
در سال ۱۹۷۸ به جامائیکا بازگشت و کنسرت یک عشق(One Love) را اجرا کرد. او که از آزادی ، تبعیض نژادی و جنگ میخواند و در ستایش صلح، آهنگ های خود را میسرایید، در جریان این کنسرت از رهبران دو حزب اصلی مخالف دعوت کرد تا به روی صحنه رفتند و در حین اجرای ترانه ای به همین نام دست آنها را در دست یکدیگر گذاشت و با این کار خود از ایجاد یک جنگ داخلی بزرگ جلوگیری کرد. پس از آن بود که برای اجرا در جشنی که به مناسبت روز استقلال زیمباوه گرفته شده بود دعوت شد.
آلبوم Legend مارلی در سال ۱۹۸۴ با بیش از ۱۳میلیون نسخه، بالاترین فروش را به خود اختصاص داد.
در موسیقی رگی که باب مارلی مینواخت، شعرها و سرودها نقش مهمی داشتند. شنونده همانطور که به همراه موسیقی و ملودی سازها در آرامش فرو می رود، با سرودهایی که دارای مفاهیم انسانی است به اوج میرسد و در آن غوطهور میشود. در این اشعار شنونده با مفاهیم مختلفی از زندگی آشنا میشود، مانند جنگ در ترانه Real situation یا عشق در ترانه onelove و ماجرای مادری که فرزندش در خیابان به ضرب گلوله کشته شد در ترانه Johnny was. سبک اشعار و ترانههایش ریشه در تفکر پیروان مکتب راستافری دارد. راستافری فرقهای از سیاهپوستان خارج از آفریقاست که در مقابل انتقامجویی و خشونت روا شده بر سیاهان بر نوعی صلحطلبی، برابری و عشق به نوع بشر پایهریزی شده است.
در اشعار باب به خوبی میتوان این نوع از دیدگاه جهانشمول را یافت که در جامائیکا طرفداران بسیاری دارد. باب مارلی با الهام از این مکتب اشعارش را پایهریزی کرد. نوع اشعار هماهنگ با موسیقی رگی حال و هوایی متفاوت از انواع موسیقی اعتراضی که تا آن زمان به گوش میرسید را به شنوندگان جدی موسیقی معرفی کرد
مارلی به دوره فقر و بیعدالتی در جامائیکا تعلق داشته و این مساله را خودش در ترانههای عصیانگرانهاش به معرض نمایش نهاده است. مردم الگوی اصلی او برای خوانندگی و نوازندگی بودهاند. او همچون جان لنون به این تفکر میپرداخت که از طریق موسیقی و لغات واقعا میتوان در جهان،صلح و آرامش برقرار کرد. مقایسه او با دیگر موسیقیدانها دشوار است، برای اینکه موسیقی تنها بخشی از واقعیتی بود که نام مارلی بر خود داشت .
در سال ۱۹۷۷ آشکار گردید که مارلی به ملانومای بدخیم (نوعی سرطان پوست) مبتلا بود. در سال ۱۹۸۰ او و گروه نوازندگان وی به عنوان بخشی از تور اروپا، بزرگترین کنسرت خود را درشهر میلان در برابر یکصد هزار نفر اجرا کردند. پس از آن و بعد از بازگشت به کشور آمریکا، مارلی دو بار دیگر در مدیسن اسکور گاردن به روی صحنه رفت، ولی تور آمریکای مارلی به دلیل رو به وخامت گذاشتن سلامتی وی ناتمام ماند. او برای مداوا به آلمان سفر کرد. هنگامی که پس از هشت ماه تلاش برای مداوای او بهبودی قابل توجهی رخ نداد، مارلی تصمیم گرفت تا به زادگاهش جامائیکا برگردد. در زمان پرواز هواپیمای مارلی به سوی جامائیکا، حال وی بدتر شد. هواپیمای او در میامی به زمین نشست و مارلی به بیمارستان فرستاده شد. او در سحرگاه روز یازدهم ماه مه سال ۱۹۸۱ در ۳۶ سالگی درگذشت. آخرین جملات وی به پسرش این بود: «با پول نمیتوان زندگی را خرید».
مارلی در گفتگو با شبکه رادیویی بی بی سی که در سال۱۹۸۱انجام داد گفت:
«سیاست، بازی خطرناکی است، یک سیاستمدار تا زمانی که شما به سن رای نرسیده اید اصلا” شما را نمیشناسد. من در عمرم با سیاست کاری نداشتم، الان که معروف شدم سیاستمداران خودشان را به من نزدیک می کنند . من از مردم طرفداری می کنم نه از سیاست. دلم می خواهد وضع اقتصادی و اجتماعی کشورم بهتر شود، من می خواهم بخشی از درامدم را برای تاسیس مراکزی هزینه کنم که جوانان بتوانند در آنجا با فعالیت های خود گرد هم آیند تا هویت خود را شناخته و از این طریق به آینده امیدوار شوند».
جوایزی که او در طول زندگی هنرش دریافت کرده :
- مدال صلح جهان سوم - سازمان ملل. ژوئن ۱۹۷۸
- جایزه Jamaican Order of Merit. فوریهٔ ۱۹۸۱
- برگزیده شدن آلبوم Exodus به عنوان آلبوم قرن ۱۹۹۹
- دریافت جایزه گرمی و دریافت ستارهای بر پیادهروی مشاهیر هالیوود. فوریهٔ ۲۰۰۱
بیبیسی آهنگ One Love را بهعنوان «آهنگ هزاره» نامگذاری کرد.
مارتین اسکورسیزی از سال ۲۰۰۸ فیلمی دربارهٔ باب مارلی در دست داشت که سال ۲۰۱۰ آماده شد.
بطور کلی باب مارلی توی این مدت کمی که زندگی کرد مردم دنیا رو به اتحاد تشویق می کرد و البته عاشقانه هم می خوند که همین رفتار و نحوه ی زندگیش باب رو به اسطوره ی آفریقا تبدیل کرد