علینقی وزیری، موسیقیدان، استاد دانشگاه، نویسنده و آهنگ ساز مشهور ایرانی
استاد علینقی وزیری متولد ۹ مهر ۱۲۶۵ در تهران ، پدرش معروف به موسیخان میرپنج، سرتیپ قزاق خانه بود و مادرش بیبیخانم وزیری نویسنده و مؤسس «مدرسهٔ نسوان» (اولین دبستان دخترانه در تهران) بود.
برخی براین اعتقاد هستند که وزیری استعداد موسیقی را از مادرش به ارث برده بود چرا که بیبی خانم خودش تنبک مینواخت و برادرش نوازندهٔ تار بود.
او در چهارده سالگی در پی حضور در اردوی نظامی قزاق استرآباد نواختن شیپور و فرمانهای نظامی را از سلیمان خان ارمنی آموخت و به واسطه پدرش در نوجوانی وارد ارتش شد و از همین طریق با موسیقی نظامی آشنا شد.
در پانزده سالگی نزد داییاش حسینعلیخان فراگیری تار را شروع کرد.
وزیری اولین بار در ۱۹ سالگی ازدواج کرد. از این ازدواج تنها یک فرزندِ دختر به نام بدر آفاق باقی ماند.
وزیری تا بیستسالگی در ارتش بود اما در این سن و زمانی که در سفری از شیراز به تهران بود، در میانهٔ راه خبر بهتوپبستن مجلس را شنید لذا به اصفهان رفت و در سالهای پس از آن مدتی از فعالیت ارتشی به دور ماند و روی موسیقی تمرکز کرد.
اگر چه در باقی عمرش مدتها در مناصب مختلف نظامی کار کرد و حتی به درجهٔ کلنلی هم رسید، اما علاقهٔ او به موسیقی نهایتاً بر علاقهاش به امور نظامی چیره شد و بیشتر عمرش را صرف موسیقی کرد.
وزیری پس از بازگشت از سفر، نزد «یاورآقاخان» رفت تا از او نتنویسی موسیقی فرا بگیرد. او همچنین از حسین هنگآفرین ساز ویولن و نتنویسی موسیقی غربی را فراگرفت. در این مدت وزیری پیشرفت چشمگیری داشت و به سازهای کمانچه، سنتور و ماندولین نیز مسلط شد؛ سپس به واسطهٔ یکی از دوستانش محمد حجازی که ویولن مینواخت نزد کشیشی فرانسوی رفت که از معلمان مدرسه سن لویی تهران بود به تعلیم تئوری موسیقی و هارمونی پرداخت.
وزیری پس از آن که این کشیش از ایران رفت نیز مدتی نزد «سلیمانخان ارمنی» به تکمیل آموختههای خود پرداخت و به اصرار او نواختن پیانو را فراگرفت تا مفاهیمی نظیر هارمونی، آکورد و مدولاسیون را درک کند.
او در حوالی سیسالگی به اروپا رفت و در آلمان و فرانسه آموزش موسیقی به روش غربی آموخت. وزیری پس از بازگشت به تهران، «مدرسه عالی موسیقی» را برای آموزش موسیقی به روش غربی بنا کرد. وی همچنین نتنویسی را در موسیقی سنتی ایران ترویج و دو علامت عَرَضیِ سُری و کُرُن را برای همین منظور ابداع کرد. وزیری برای اولین بار ردیف موسیقی ایرانی را به صورت مکتوب به نت درآورد.
در سال ۱۲۸۸ وزیری از سوی ارتش برای مأموریتی به کرج فرستاده شد. او که در خانوادهای مشروطهخواه بزرگ شده بود. در این زمان اندیشههایی انقلابی پیدا کرده بود که نهایتاً منجر به درگیری او با فرماندهٔ روس قشون کرج شد؛ و پس از آن برای فرار از محاکمه مدتی زندگی پنهانی در پیش گرفت. در این مدت او با آزادیخواهان آن دوران همکاری میکرد و برایشان اسلحه و فشنگ جمعآوری میکرد. سپس به همراه آنان و مشروطهخواهان در تهران به مبارزه با قزاقها پرداخت.
در سال ۱۲۹۲ وزیری یک بار دیگر به ارتش پیوست. این بار او مسئول تعلیم سواره نظام قشون قائنات شد. در همان سال به پیشنهاد شوکت الملک و به همراه او به روسیه سفر کرد و در این سفر که جمعاً دو ماه طول کشید، از ترکمنستان و خراسان نیز گذر کرد و دست آخر در بیرجند ساکن شد. در این مدت او به تمرین تار نیز ادامه داد اما پس از شش ماه سکونت در بیرجند، دلتنگ خانواده شد و درخواست کرد که به تهران بازگردد. شوکت الملک به جای این کار، همسر و فرزند وی را از تهران به بیرجند آورد و وزیری تا حدود دو سال در بیرجند ماند.
در اسفند ۱۳۰۲ وزیری «مدرسه عالی موسیقی» را در تهران تأسیس کرد.
در این مدرسه مباحث نظری موسیقی ایرانی و غربی آموزش داده میشد و به نتنویسی، سلفژ، وزنخوانی و هارمونی توجه ویژهای میشد. تدریس تمام مباحث توسط خود وزیری انجام میشد ولی برای مسائل دفتری از سلیمان سپانلو که نوازندهٔ تار بود کمک میگرفت.
در سال ۱۳۰۴ وزیری یک آموزشگاه تئاتر موزیکال با نام کلوپ موزیکال تأسیس کرد که در این کلوپ هفتهای یکبار با شاگردان خود کنسرت میداد. تعدادی از هنرمندان برجستهٔ معاصر وزیری که با دیدگاههای سیاسی انقلابی او همسو بودند در این کلوپ عضو بودند، از جمله علی دشتی، محمد حجازی، علیاکبر دهخدا، سعید نفیسی، رشید یاسمی، نصرالله فلسفی و عباس اقبال.
یکی از مهمترین شرکتکنندگان در کنسرتهای کلوپ نیز رضاخان بود که در آن دوران نخستوزیر احمدشاه قاجار بود، و بعدها به همین جهت از وزیری حمایت کرد. به جز اجرای موسیقی، این کلوپ محلی برای سخنرانیهای وزیری در مورد موسیقی نیز بود.
شرکت در این سخنرانیها برای هر دو جنس آزاد بود و مصداقی از تلاشهای وزیری برای ترویج فعالیتهای فرهنگی نزد زنان دانسته میشود. در سال ۱۳۰۵ هم کلاس دختران را در مدرسه عالی موسیقی راهاندازی کرد.
وزیری در مدتی که مشغول به تدریس در مدارس موسیقی بود، از اجرای موسیقی خارج از کنسرتهای کلوپ موزیکال پرهیز میکرد. در سال ۱۳۱۲ و در پی آن که وی از اجرای موسیقی همزمان با یک مراسم شام در دربار رضاشاه خودداری کرد، خانهنشین شد و به کار تحقیقی و دانشگاهی روی آورد. وزیری در همین سال رسالهای با عنوان هارمونی موسیقی ربع پرده نوشت و به واسطهٔ آن صلاحیتش برای تدریس در دانشگاه تهران تأیید شد و به تدریس در دانشسرای عالی پرداخت. او در این مدت کتابهای مختلفی در زمینهٔ عروض، تاریخ موسیقی، تلفیق شعر و موسیقی، آیین نمایش و زیباییشناسی تألیف کرد
رمز فرهت در مدخلی که راجع به وزیری در دانشنامه ایرانیکا نوشت، او را فردی بسیار پرانرژی و منضبط توصیف کردهاست وی همچنین وزیری را دارای شخصیتی بسیار اثرگذار توصیف کرده که به فرهنگ غربی علاقه داشت و تلاش میکرد که ایران را از عقبگرد فرهنگی نجات دهد. روحالله خالقی نیز با واسطه از زبان همسر وزیری چنین نقل میکند که گاهی وزیری صبح پس از ورزش صبحگاهی به گوشهٔ صندوقخانه میرفت و ساز میزد و چنان بر ساز زدن متمرکز میشد که تا غروب متوجه احساس گرسنگی نمیشد و غذا نمیخورد و حتی پس از آن هم باز به تمرین تار ادامه میداد. ا
انضباط وزیری تنها به زندگی شخصیاش محدود نمیشد بلکه در آموزشگاه موسیقی نیز منعکس میشد
وزیری از نظر داشتن یک شخصیت کاریزماتیک نیز زبانزد بود.
آخرین مقام دولتی وزیری ریاست شورای عالی موسیقی رادیو در سال ۱۳۴۲ بود و در سال ۱۳۴۴ از خدمات دانشگاهی نیز بازنشسته شد.
در دههٔ پایانی عمرش، وزیری شاهد تحولات سیاسی ایران و وقوع انقلاب اسلامی بود اما پیش از آن که موسیقی ایران پس از انقلاب دوباره رونق بگیرد، در ۱۸ شهریور ۱۳۵۸ در سن ۹۲ سالگی در خانهاش در دامنهٔ رشتهکوه البرز در شمال تهران و یا بنا بر روایتی در بیمارستان جم تهران درگذشت.