ابوالحسن ابتهاج، پایه گذار اصلی برنامه توسعه در ایران
ابوالحسن ابتهاج در هشت آذر 13278 از پدری گرگانی میرزا ابراهیم خان ابتهاج الملک تفرشی و مادری رشتی در شهر رشت متولد شد.
ابوالحسن ابتهاج در هشت آذر 13278 از پدری گرگانی میرزا ابراهیم خان ابتهاج الملک تفرشی و مادری رشتی در شهر رشت متولد شد.
برادر او غلام حسین ابتهاج بود و پدرش میرزا ابراهیم خان تفرشی ملقب به ابتهاج الملک سال ها تحت نظارت فتح الله خان اکبر سردار منصور یا سپهدار اعظم رشتی مسئول گمرک و همچنین پیشکار او بود که در زمان تسلط جنگلی ها بر جنگل به دلیل رابطه نزدیک با دولت انگلیس و بهایی شدن توسط یکی از آنها دستگیر و کشته شد.
ابوالحسن ابتهاج تحصیلات ابتدایی را در مدرسه بهایی تربیت آغاز کرد.
هنگامی که یازده سال داشت به همراه برادرش به پاریس و سپس به بیروت مهاجرت کردند.
پس از سه سال با بازگشت به ایران و شروع جنگ جهانی اول مانع ورود آن ها به بیروت شد.
اندکی بعد بخش هایی از گیلان توسط روس ها اشغال و پدر مصلحت را در آن دید که ابوالحن دور از رشت و در تهران باشد.
در آنجا به صورت خصوصی تحصیلاتش را ادامه داد.
ابوالحسن ابتهاج علاقه وافری به دانستن داشت
به هنگام تحصیل در مدرسه و در هنگامی که تنها 16 یا 17 سال سن داشت با توجه به تسلطش به زبان انگلیسی شروع به مکاتبه با روزنامه ای چاپ لندن در خصوص مسائل ایران کرد.
نخستین شغل او مترجمی یک افسر انگلیسی در شهر رشت بود.
ابولحسن ابتهاج در سال 1299 پس از انجام مصاحبه و شرکت در آزمون ورودی به استخدام بانک شاهنشاهی به عنوان مدیر دارالترجمه درآمد.
و مدارج ترقی را به سرعت طی کرد.
به طوری که در سال 1309 به سمت معاون بازپرس کل منصوب شد.
این ارتقا او را به یکی از ارشدترین مقامات ایرانی بانک تبدیل کرد.
زمینه نه فقط برای او بلکه برای همه ی ایرانیان که برای بانک کار میکردند وجود داشت و در نهایت این امر باعث شد که پس از 16 سال کار کردن برای بانک از شغلش استعفا دهد و با توجه به سابقه ی آشناییش با علی اکبر خان داور به خدمت نظارت مالیه درآمد.
دو سال بعد یعنی در سال 1317 به معاونت بانک ملی ایران و در سال 1319 به ریاست بانک و نهایتا در سال 1321 به ریاست بانک ملی رسید.
جایی که به او این امکان را میداد که سیاست هایش را به موسسه ای دیکته کند که زمانی به درخواست او برای شرایط برابر گوش نداده بودند.
روحیه سازش ناپذیر او در برابر مداخله و فساد دشمنان بسیاری برایش آفرید و نهایتا در سال 1329 از ریاست بانک کنار گذاشته شد و به عنوان سفیر ایران در فرانسه منصوب شد.
او تمایلی به این پست نداشت.
اما خود را متقاعد کرد که ایران ماندن به صلاحش نیست و نهایتا عازم آن کشور شد
اگرچه با توجه به روحیه اش و اختلاف ایجاد شده با وزارت خارجه پس از آن دو سال از سفارت معذول گردید، اما با توجه به شهرت بین المللی که تا آن موقع کسب کرده بود به او پیشنهاد شد که به صندوق بین المللی پول برود.
ابوالحسن ابتهاج ذر سال 1331 ابتدا به عنوان مشاور رییس صندوق و سپس به عنوان مدیر بخش خاورمیانه ای این نهاد بین المللی مشغول به کار شد.
روابطی که در این دوره با شخصیت های مهم مالی دنیا برقرار کرد برای فعالیت های بعدی او مفید واقع شد.
او در سال 1333با اتمام قرارداداش به ایران آمد و به ریاست سازمان برنامه منصوب شد.
حضور او در سازمان برنامه مصادف با سال پایانی برنامه عمرانی اول بود و جالب آن است که بخش قابل توجهی از اعتبارات این برنامه در همین دوره هزینه شد.
ابوالحسن ابتهاج شروع به تدوین برنامه ی عمرانی دوم به کمک کارشناسان و نخبگان کشور کرد و اجرای آن را تا سال 1337 به عهده داشت.
اما خدمت اصلی و ماندگار او طی دوره تصدیقش، تحول در ساختار برنامه ریزی در ایران و استفاده از دانش اقتصاد در برنامه ریزی بود.
پس از چندی او توانست با بنیاد فورد برای تامین مالی مشاوران اقتصادی به توافق برسید و اعضای علمی دفتر اقتصادی با نظر پروفسور میسون از دانشگاه هاروارد انتخاب و در سازمان برنامه مشغول به کار کند.
این عده که به گروه مشاوران هاروارد موسوم شده اند به همراه اقتصاد دانان ایرانی که ابتهاج آنان را گرد آورده بود تدوین برنامه ی عمرانی سوم را آغاز کردند.
او همچنین بانک ایرانیان را با کمک مالی همسرش آذر و نیز در سال ۱۳۵۳ شرکت بیمهٔ بینالمللی ایران-آمریکا را تأسیس کرد.
ابتهاج در بهمن ۱۳۳۷ از ریاست سازمان برنامه استعفا داد و کسی که هر هفته با شاه ملاقات میکرد تا ۱۸ سال به دیدارش نرفت
پیش از آمدن ابتهاج به سازمان برنامه در سال ۱۳۳۳، این سازمان در مدت شش سال ۸ مدیر به خود دیده بود و این بیثباتی در مدیریت، عدم موفقیت برنامه اول را تسهیل نمود. حضور با اقتدار او در سازمان اگر چه ۴ سال بیشتر به درازا نکشید اما اثرات حضورش تا سالها و بلکه تا چند دهه قابل احساس بود.
ابتهاج دو بار ازدواج نمود. او در بار اول با مریم نبوی دختر تقی نبوی (معزالدوله) ازدواج کرد. مریم نبوی که به مناسبت شغل پدرش که در خدمت وزارت خارجه بود در هندوستان بزرگ شده بود همچون ابتهاج به زبانهای روسی، فرانسوی و انگلیسی تسلط داشت. این ازدواج پس از ۲۶ سال به جدایی انجامید و در سال ۱۳۳۵ او با آذر صنیعی ازدواج کرد. آذر دختر دندانپزشکی بود که خود نیز حرفه دکتری دندانپزشکی داشت سن او هنگام ازدواج با ابتهاج ۳۶ سال و سن ابتهاج ۵۷ سال بود. حاصل ازدواج آنها دختری بنام شهرزاد و پسری بنام داور بود.
ابتهاج همچنین عموی هوشنگ ابتهاج شاعر معروف ایرانی است.
ابتهاج در ششم اسفند 1377 در گذشت