|

فیلم‌هایی که بعد از جنبش می‌۶۸ ساخته شد

هرچند در بزنگاه‌های تاریخ، مردم مهربانانه با هنر برخورد نمی‌کنند و این گمان وجود دارد که داستان نوشتن و فیلم ساختن در روزهای سخت، پوچ و غیرضروری است اما اگر به تاریخ نگاه کنیم، می‌بینیم همیشه بعد از بحران‌های بزرگ، آثار درخشانی متولدشده‌ است.

فیلم‌هایی که بعد از  جنبش می‌۶۸ ساخته شد

فرانک کلانتری| درست است روایت حوادث و اتفاقات مهم وظیفه تاریخ است اما سینما می‌تواند تصویری منصفانه‌تر از تحولات مهم سیاسی و اجتماعی ارائه دهد. تصویری داستان گونه و قابل درک. وقتی زمان از واقعه‌ای می‌گذرد، سینما امانت‌دار و راوی قصه‌های آدم‌ها می‌شود و از لابه‌لای خطوطش می‌توان فهمید بر مردمان آن دوره چه گذشته.

هرچند در بزنگاه‌های تاریخ، مردم مهربانانه با هنر برخورد نمی‌کنند و این گمان وجود دارد که داستان نوشتن و فیلم ساختن در روزهای سخت، پوچ و غیرضروری است اما اگر به تاریخ نگاه کنیم، می‌بینیم همیشه بعد از بحران‌های بزرگ، آثار درخشانی متولدشده‌ است. داستان‌هایی که روایتگر درد و رنج مردم معمولی است، نه قصه فتح و فتوح فاتحان. اسناد تاریخی سنتی، اغلب تمایل دارند به فاتحان اعتبار دهند درحالی‌که آنچه برای تحلیل مسائل لازم است چیزی فراتر از روایت جانب‌دارانه تاریخ است. به‌طور مثال آگاهی وحشتناک ما از هولوکاست تا حد زیادی به تصاویر فیلم‌برداری شده از آزادسازی اردوگاه‌ها متکی است و دانش ما از ویرانی بمب اتمی از تصاویر متحرک هیروشیما یا انفجارهای آزمایشی بمب به‌دست می‌آید؛ اما در بلایای قرن بیستم یا آسیب‌هایی که توسط فیلم‌ها ثبت‌نشده‌اند - مانند نسل‌کشی ارامنه یا قحطی دسته‌جمعی در آسیا - به دلیل فقدان تصاویر واضح، آگاهی عمومی کمتری داریم.

علاوه بر فیلم‌های غیرداستانی یا مستند، محصولات قصه محور را هم می‌توان برای تحلیل بررسی در نظر گرفت. حتی می‌توان از فیلم تخیلی به‌عنوان مدرک و شاهد تاریخی استفاده کرد به همان شیوه‌ای که دیگر اشکال هنر بازنمایی انجام می‌دهند و نمایانگر مفروضات ناخودآگاه جوامع گذشته هستند. بسیاری از فیلم‌هایی که در دوره‌های مختلف ساخته‌شده دیدگاهی عینی یا دقیق از زمانه‌شان است. لازم نیست جامعه‌شناس باشیم یا تحلیل‌گر مسائل تاریخی و سیاسی وقتی فیلم‌ها و داستان‌های قدیم‌تر را می‌خوانیم و می‌بینیم، می‌توانیم انواع اضطرا‌ب‌های هیستریک، خیال‌پردازی‌ها، سبک زندگی دوره‌اش را تشخیص دهیم. به همین دلیل بررسی بعضی از این تحولات و تأثیرش بر سینما و ادبیات خالی از لطف نیست.

 

5ec2f8896ffcc

 

جنبش دانشجویی-کارگری مه ۱۹۶۸ فرانسه و تأثیرش بر سینما

جنبش می‌۶۸ فرانسه یک ماه طول کشید و در ظاهر شکست خورد و دستاوردی نداشت اما در واقع اتفاقات می‌۶۸ نوع طرز فکر تابوشکن و ضد قدرت بود که مرزهای فرانسه را هم درنوردید و با حمایت احزاب مختلف و هنرمندان به سراسر دنیا صادر شد و حتی بر سینما هالیوود تأثیر گذاشت. درواقع موج نوی سینمای فرانسه برخاسته از روحیه آنارشیستی دهه ۶۰ و ۷۰ بود. این روحیه نوگرا مقابل هر چارچوبی که در تضاد با آزادی بیان بود، می‌ایستاد و حتی فرمول‌های رایج در سینما را هم دور می‌زد و با ساختارهای کلاسیک مخالف بود. مفاهیم اخلاقی پیش از دهه ۶۰ برای نسل تازه، ریاکارانه و غیرقابل فهم بود و در مقابلش شورش می‌کرد. سینمای گدار و ساختارشکنی‌هایش نمونه‌ای از این طرز فکر است.

مخالفت با جنگ ویتنام، اعتراض به رفتارهای نژادپرستانه در آمریکا، بهار پراگ همه ریشه در این نوع تفکر داشت. بسیاری از مردم فرانسه استعمار الجزایر توسط دولتشان را پیش‌درآمد جنگ ویتنام می‌دانستند و این احساس گناه بر حافظه جمعی فرانسه دهه ۱۹۶۰ سنگینی می‌کرد که عاقبت سر باز کرد، چه در می‌۶۸ چه در آثار هنری آن سال‌ها. هرچند جریان‌های اصلی و وابسته به قدرت تلاش کردند این اتفاقات را نادیده بگیرند اما سینمای مستقل افکار تابوشکنانه را محافظت کرد. در آن سال‌ها و حتی تا به امروز فیلم‌ها و سریال‌هایی ساخته شد که گاهی به‌طور مستقیم روایتگر اتفاقات می‌۶۸ و ایدئولوژی برآمده از آن بود و گاهی هم غیرمستقیم افکار و تفکرات آن دوران را نمایندگی می‌کردند. بعضی از این فیلم‌ها ازاین‌قرارند:

 

چینی و تعطیلات اثر ژان لوک گدار / La Chinoise و weekend

چینی یکی از درونی‌ترین و برجسته‌ترین آثار گدار است. فیلم در عین ساده بودن فریبنده‌ است؛ و بیشتر از اینکه در حمایت از انقلاب باشد، مرثیه‌ای است برای از دست دادن قلب و روح انقلاب. داستان فیلم قصه پنج دانشجوست که به سرپرستی ورونیک و گیوم تعطیلات تابستانی‌شان را در آپارتمانی سپری می‌کنند که از والدین ثروتمند یک دوست قرض گرفته شده بود. آنها وقتشان را صرف مطالعه متون سیاسی، ایراد سخنرانی برای یکدیگر و بحث در مورد چگونگی به‌کارگیری آموزه‌های مائو می‌کنند. پس از خواندن یک سری متون به این نتیجه می‌رسند که خشونت تنها راهکار باقی‌مانده است؛ اما هانری با این نظریه مخالف است و درنتیجه از گروه اخراج می‌شود. ورونیک برای انجام نقشه گروه انتخاب می‌شود اما عملیات را مختل می‌شود. با پایان یافتن تعطیلات چهار عضو باقی‌مانده راه خود را می‌روند.

آخر هفته شاهکاری دیگر از گدار هم به شکلی غیرمستقیم حال و هوای آن دوران را نشان می‌دهد. این فیلم در واقع یک پاپ آرت بی‌نظیر از ترافیک آخرالزمانی است که گدار به‌واسطه آن هرج‌ومرج زندگی مدرن را به نمایش می‌گذارد. تعطیلات یا آخر هفته پیش از می‌۶۸ ساخته شد و به پیشگویی عجیب‌وغریبی از جنبش می‌۶۸ تبدیل شد. گدار در این فیلم پایان اتفاقات می‌۶۸ را هم پیشگویی می‌کند.

 

گدار

 

نقطه زابریسکی اثر میکل آنجلو آنتونیونی/  Zabriskie Point

نقطه زابریسکی محصول ۱۹۷۰ نخستین فیلم آنتونیونی است که در آمریکا ساخته‌شده؛ درست در سال‌هایی که آمریکا با مشکلات زیادی مانند نارضایتی مردم از جنگ ویتنام، جنگ سرد و اعتراضات تبعیض نژادی دست‌وپنجه نرم می‌کرد که ردپایش را بر قصه آنتویونی مشهود است. این فیلم قصه یک فعال دانشجویی به نام مارک فریشت را روایت می‌کند که در جریان اعتراضات ناچار می‌شود با هواپیمایی کوچک به صحرای موهاوی فرار کند و در این مسیر با منشی جوانی به نام داریا هالپرین آشنا می‌شود و باقی داستان؛ اما این فیلم در سال ساختش موردتوجه قرار نگرفت. آنتونیونی که پس از فیلم Blow-Up که طرفداران پر و پا قرصی داشت با فیلم Zabriskie Point تحت‌فشار منتقدان قرار گرفت بسیاری او را یک گردشگر بی‌خبر توصیف کردند که نتوانسته بود شکاف‌های فرهنگی و نسلی را درک کند.

 

رویا بین اثر برناردو برتولوچی / The Dreamers

فیلم رویاپردازان روایت برتولوچی است از اعتراضات دهه ۶۰ در بستر داستانی متفاوت. این فیلم بر اساس رمان نیمه اتوبیوگرافیک گیلبرت آدیر ساخته شده است. شخصیت‌های اصلی رویاپردازان متیو، دانش‌آموزی از حومه طبقه متوسط و دوقلوها تئو و ایزابل هستند. هنگامی‌که والدین دوقلوها به حومه شهر می‌روند، خیابان‌های پاریس درگیر اعتراضات است. روزها می‌گذرد و این سه نفر خود را در آپارتمان مدرنشان از دنیای بیرون منزوی می‌کنند و نقش‌هایی را از فیلم‌ها برجسته بازی می‌کنند و دانش یکدیگر را محک می‌زنند. مثلا سعی می‌کنند رکورد زمان دویدن در موزه لوور در فیلم گروه بیگانگان را بشکنند. بسیاری از صحنه‌های این فیلم از لحظات کلاسیک دنیای سینما وام گرفته‌شده است.

 

برناردو برتولوچی

 

عاشقان معمولی اثر فیلیپ گارل / The Regular Lovers

آنچه در مورد برداشت گارل از می۶۸ در این فیم جالب‌توجه است، رویکرد زیبایی شناسناسانه و مینیمالیستی او به اتفاقات آن دوران است. تصویرهایی سیاه‌وسفید و کنتراست بالای او، پاریس را شبیه یک منطقه جنگی پسا آخرالزمانی نشان می‌دهد. نیمه دوم فیلم در ۱۹۶۹ پیش می‌رود و فضای فیلم هم متناسب با زمانی که گذشته، آرامشی توام با ناامیدی را نمایش می‌دهد و بیشتر تبدیل به پرتره گروهی فرانسوی می‌شود که در پاریس زندگی می‌کنند و با بی‌حوصلگی به دنبال راهی برای سازگاری هستند. لوئیس گارل پسر کارگردان در فیلم نقش فرانسوا، شاعر ۲۰ ساله‌‌ای را بازی می‌کند که در سال ۱۹۶۸ به فعالیت‌ سیاسی روی می‌آورد و به اعتراض‌ها می‌پیوندد. گارل نشان می‌دهد که جهان پس از می‌۶۸ متعلق به افراد عمل‌گرا است که پاهایشان روی زمین است. چیزی که اگر کسی جز این کارگردان رادیکال می‌گفت، ممکن بود ارتجاعی به نظر برسد.

 

دسته وحشی اثر سام پکینپا/ The Wild Bunch

دسته وحشی اثر سام پکینپا یک فیلم وسترن است که شاید در ظاهر ربطی به می‌۶۸ نداشته باشد. سینما بدنه آمریکای آن روز اجازه ساخت فیلمی که مستقیم به این حوادث اشاره کند را نمی‌داد اما پکینپا روح جنبش ۶۸ را در کارش دمید و بعدها بسیاری از متنقدین این فیلم را هم منتصب به این جریان دانستند. دسته وحشی، پکینپا از خشونت به‌عنوان یک الزام اخلاقی استفاده می‌کند و روای خشونت دسته‌ای دزد است که آن‌طور که می‌خواستند، زندگی نکرده‌اند. آمریکایی‌هایی که عادت داشتند در وسترن‌هایشان رد پای اخلاقیات مبهمی را پیدا کنند، در این فیلم با تصویری متفاوت روبه‌رو شدند. پکینپا غرب ‌را منطقه‌ای محقر و خونین معرفی کرد که نه‌تنها خیر و شر مقابله نمی‌کند، بلکه با لایه‌هایی از شر پوشیده شده است. درجایی که وسترن سنتی، اخلاقی مطابق با معیارهای اخلاقی درک شده در جنگ جهانی دوم ارائه می‌کرد، وسترن پکینپا ابهامات اخلاقی جنگ ویتنام را منعکس می‌کرد از این‌رو این فیلم اهمیتی بیشتر از یک وسترن ساده پیدا کرد و در کنار فیلم‌های ساختارشکن دهه ۶۰ قرار گرفت.

 

peckinpah-7