|

آن سوی سوسیالیسم

«وداع با پرولتاریا» با عنوان فرعی آن سوی سوسیالیسم، عنوان کتابی است از آندره گرز که سال‌ها پیش به همت مصطفی رحیمی به فارسی ترجمه و منتشر شده بود و نشر نو به‌تازگی چاپ تازه‌ای از آن را منتشر کرده است. آندره گرز در وین متولد شد و کارش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و نخست به علوم و سپس به فلسفه پرداخت.

شرق: «وداع با پرولتاریا» با عنوان فرعی آن سوی سوسیالیسم، عنوان کتابی است از آندره گرز که سال‌ها پیش به همت مصطفی رحیمی به فارسی ترجمه و منتشر شده بود و نشر نو به‌تازگی چاپ تازه‌ای از آن را منتشر کرده است. آندره گرز در وین متولد شد و کارش را با روزنامه‌نگاری آغاز کرد و نخست به علوم و سپس به فلسفه پرداخت. او در دهه 40 میلادی تحت تأثیر اندیشه سارتر قرار گرفت و آن‌طورکه رحیمی در مقدمه‌اش اشاره کرده، دوری و نزدیکی او از مارکسیسم تقریبا موازی با سیر فکری سارتر بود. این کتاب در سال 1980 منتشر شده بود و رحیمی در یادداشت کوتاهش در سال 1363 نوشته بود بحثی که در این کتاب مطرح شده، در کشور ما تازه است و درباره مهم‌ترین مسائل کشورهای صنعتی است: «مترجم معتقد نیست که هرچه در این کتاب آمده، سخن آخر است؛ زیرا سخن آخر در مسائل اجتماعی پیوسته در تحول اگر معنایی داشته باشد، حاکی از تعصب است؛ اما وسعت اندیشه نویسنده و اهمیت مسائل مطرح‌شده (چه پاسخ‌ها را بپذیریم، چه نپذیریم) کتمان‌ناپذیر است؛ ازاین‌رو مترجم امیدوار است که کتاب بیش از هر چیز زمینه‌ای باشد برای سنجش و تفکر».

کتاب شامل سه بخش است و چهار ضمیمه هم در «پایان سخن» آمده است. وداع با پرولتاریا، قدرت شخصی و قدرت تبعی و آن سوی سوسیالیسم عناوین سه فصل کتاب هستند. آندره گرز مقدمه‌اش را با بحران مارکسیسم شروع کرده و دلیل آن را بحران جنبش کارگری دانسته است. او با بررسی دو دهه 60 و 70 میلادی نتیجه گرفته که رابطه میان گسترش نیروهای تولیدی و افزایش تضادهای طبقاتی قطع شده است. او البته می‌گوید تضادهای سرمایه‌داری هیچ‌گاه تا این حد نبوده و ناتوانی سرمایه‌داری در حل تضادها هم هیچ‌گاه تا این حد نبوده؛ اما به اعتقاد او نکته اینجاست که این ناتوانی موجب زوال سرمایه‌داری نمی‌شود. او می‌گوید سرمایه‌داری این توان را یافته که مشکلات خود را حل کند؛ حل‌کردنی که در واقع حل‌نکردن است. او معتقد است که سرمایه‌داری می‌داند که با کارنکردن چرخ‌های ماشینش چگونه به زندگی ادامه دهد و حتی نیرویی تازه پیدا کرده است؛ چرا‌که مشکلات حل‌نشدنی‌اش از درون است. این مشکلات پابرجا می‌مانند؛ حتی زمانی که دولت‌ها در دست احزاب طبقه کارگر باشند.

آندره گرز می‌گوید تا زمانی که جهان و نیروهای تولیدی و روابط تولیدی تغییر ماهیت ندهند، این مسائل حل‌نشدنی باقی می‌مانند؛ اما چه کسی یا چه چیزی باید اینها را تغییر دهد؟ او این پرسش را نقطه کانونی بحران مارکسیسم می‌داند و معتقد است گسترش نیروهای تولیدی سرمایه‌داری از نظر کارکرد منحصرا تابع منطق و نیازهای سرمایه‌داری است. نه‌تنها این گسترش پایه مادی سوسیالیسم را به وجود نمی‌آورد؛ بلکه مانع آن نیز می‌شود. به عبارتی می‌گوید آن نیروهای تولیدی که سرمایه‌داری گسترش می‌دهد، چنان اثری از سرمایه‌داری پذیرفته‌اند که نمی‌توانند بر حسب تعقل سوسیالیستی اداره شوند و به کار بیفتند. اگر سوسیالیسمی امکان‌پذیر باشد، این نیروها باید اساسی نو بیابند و در مسیر دیگری حرکت کنند. براساس‌ این است که می‌گوید با اتکا به نیروهای تولیدی موجود استدلال‌کردن، یعنی ناممکن‌ساختن تدارک سوسیالیسم و حتی ناممکن‌ساختن دورنمای آن.

نکته دیگری که گرز به آن اشاره می‌کند، این است که گسترش نیروهای تولیدی سرمایه‌داری به گونه‌ای تحقق می‌یابد که نه ممکن است کارگران تولیدکننده به طور جمعی مالک مستقیم تولید شوند و نه پرولتاریا. در واقع، گسترش سرمایه‌داری طبقه‌ای از کارگران به وجود آورده است که اکثرا قادر نیستند وسایل تولید را مالک شوند و منافع‌شان که مستقیما به آن آگاهی می‌یابند، با تعقل سوسیالیستی منطبق نیست. آندره گرز با ذکر این نکات می‌گوید که ما در این وضعیت قرار داریم و از‌این‌رو نابودی سرمایه‌داری را فقط کار قشرهایی می‌داند که نمایشگر و مبین انحلال تمام طبقات از جمله طبقه کارگر هستند.

آندره گرز، منتقد و فیلسوف اتریشی-فرانسوی بود که در سال 1923 متولد شد و در 2007 از دنیا رفت. او بیش از هر چیز درباره «کار» می‌اندیشید و می‌نوشت. او بر مضامینی مانند بیگانگی اجتماعی، تقسیم کار منصفانه و کار دستمزدی و رهایی از آن متمرکز بود و جریانی را هدایت می‌کرد که در پی تغییرات بنیادین در مناسبات قدرت بود و به جای تکیه بر منطق ضرورت‌های سرمایه، بر رفع نیازها و ضرورت‌های انسانی تأکید می‌ورزید.

وداع با پرولتاریا/ آندره گرز/ ترجمه مصطفی رحیمی/ نشر نو