گفتوگو با کیوان ساکت، آهنگساز، نویسنده و نوازنده تار و سهتار
ما در زمان «تهاجم بیفرهنگی» به سر میبریم
کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار و سهتار همواره به طور مستمر فعالیت موسیقیایی خود را که متنوع است، ادامه میدهد. او با نگارش کتابهای متعدد موسیقی شاگردان زیادی تربیت کرده چون معتقد است یکی از چالشهای بزرگ امروز فرهنگ و هنر فقدان آموزش اصولی است. به همین دلیل سعی میکند از طریق نگارش کتاب سهمی در شکلگیری فرهنگ موسیقی در ایران داشته باشد.
فرانک آرتا: کیوان ساکت، آهنگساز و نوازنده تار و سهتار همواره به طور مستمر فعالیت موسیقیایی خود را که متنوع است، ادامه میدهد. او با نگارش کتابهای متعدد موسیقی شاگردان زیادی تربیت کرده چون معتقد است یکی از چالشهای بزرگ امروز فرهنگ و هنر فقدان آموزش اصولی است. به همین دلیل سعی میکند از طریق نگارش کتاب سهمی در شکلگیری فرهنگ موسیقی در ایران داشته باشد. کیوان ساکت در سال ۱۳۷۵ گروه وزیری را تأسیس کرد و آثار زیادی را با این گروه اجرا کرده است. او در سال ۱۳۶۹ به دعوت پرویز مشکاتیان به عنوان تکنواز به گروه عارف دعوت شد و حاصل این همکاری آثاری است نظیر «افشاری مرکب»، «افق مهر»، «وطن من» با صدای ایرج بسطامی و «مقام صبر» از ساختههای پرویز مشکاتیان با تکنوازی تار کیوان ساکت و آواز علیرضا افتخاری. با او گفتوگوی کوتاهی داشتیم درباره چالشهای موسیقی امروز.
این روزها مشغول چه کاری هستید؟
در حال حاضر سرگرم ویرایش دفترهای آموزشیام هستم. چون هر بار برای چاپ چندبارهشان تلاش میکنم تا بهروزرسانی و ویرایش شوند. گاه برخی کتابهایم بیش از 40 بار چاپ دوباره شدهاند. من بر این باورم چون در هر بار چاپ با تجربههای تازهای به ویژه در پایههای بالاتر روبهرو میشویم ناگزیر از لحاظکردنشان هستیم. مانند هر چیز دیگری که در حال تغییر هستند، کتابها هم از آن مستثنا نیستند.
با توجه به تعداد کم شمارگان کتاب، تحلیلتان از تجدیدچاپ کتابهای آموزشی موسیقی چیست؟ آیا بیانگر این نکته است که مردم نسبت به گذشته علاقهمندی بیشتری نسبت به فراگیری موسیقی پیدا کردند؟
خب من تاکنون 13 جلد کتاب منتشر کردهام و در هر بار چاپ دوباره چند هزار تا چاپ میشود که خب طبیعی است از کتابهایی که پایههای بالاتری دارند و دروس پیشرفته دارند در چاپهای دوباره و سهباره تعداد کمتری چاپ میشوند.
غیر از کتاب، در زمینه موسیقی چه کارهایی انجام دادهاید؟
مشغول برنامهریزی و طراحی با تهیهکنندگان گوناگون جهت ساخت کلیپهای موسیقی هستم. همینطور در حال طراحی، برنامهریزی و تمرین با «گروه بانوان» هستم که چند سالی است این گروه را راهاندازی کردهایم و بانوان هنرمند و شایستهای با من همکاری میکنند و در کار برنامهریزی کنسرتهایی درون و بیرون ایران هستیم. ماه گذشته هم با همکاری گروهی از بانوان و آقایان هنرمند کنسرتی در همدان برگزار کردیم که اجرای دلپذیری بود. بعد از ماه محرم هم برنامههای فراوانی در دستور کار داریم. دو هفته پیش هم کارگاه آموزشی بنده در شهر کازرون برپا شد. ضمن اینکه برخی از برنامههای کاری ما به دلیل کرونا متوقف شدند و به تعویق افتادند. حالا داریم روی آنها کار میکنیم تا بار دیگر بتوانیم درون و بیرون ایران آنها را اجرا کنیم.
به «گروه بانوان» اشاره کردید. آیا مشکلی در اجرا نخواهید داشت؟
به قول کلیم کاشانی «ما زنده به آنیم که آرام نگیریم/ موجیم که آسودگی ما عدم ماست». به هرروی من همیشه کار خودم را انجام میدهم و به اما و اگرها کار ندارم! تمام تلاش من بر این است که برای نشاندادن تواناییها و کوششهای زنان سرزمینم کاری انجام دهم. تلاشهای آنها چند دهه پنهان مانده و به این نسل از بانوان ما جفا شده و تواناییهایشان از نظرها پنهان مانده است. این بزرگواران هیچچیزی کمتر از مردان ندارند. اصلا در فرهنگ ایرانزمین زن و مرد برابرند. در زبان فارسی چنین چیزی را به درستی داریم. برای نمونه در زبانهای انگلیسی، آلمانی و عربی هر مرد و زن ضمیر مختص خودشان را دارند، اما در زبان فارسی ضمیر مرد و زن یکی است. پس نشانگر این است که تفاوتی میان زن و مرد وجود ندارد. نیاکان ما از دیرباز تفاوتی میان زن و مرد قائل نبودند. چه بسا در دورههایی بانوان از مرتبت گرانقدر و بالاتری برخوردار بودند. حتی هنگام ساختن تخت جمشید و پاسارگاد دستمزد زنان و مردان یکسان بوده و جالب این است که زنان کارگر وقتی باردار میشدند، هنگام بارداری و مدتی بعد از آن در مرخصی به سر میبردند و دستمزد هم میگرفتند. پس در اینجا دستمزد زنان حتی از مردان بیشتر بوده. این مایه افتخار ایران و ایرانیان است که در همه عرصهها زنان و مردان با هم برابر بودند.
وضعیت فعلی موسیقی را در ایران چگونه میبینید؟
الان شما در تهران و کنار اتوبانها پوسترهای تبلیغاتی بزرگی از خوانندگان جوان پاپ میبینید که شاید در بدو امر امیدوارکننده به نظر برسد که نبض کلانشهری مثل تهران در دستان موسیقی است. اما وقتی دقیقتر و عمیقتر به این مسئله نگاه میکنیم، اغلب با خوانندگانی مواجه میشویم که کمتجربه، بیتجربه و فاقد عملکرد هستند. با اسامی خوانندگانی مواجه میشویم که حتی یک ترک یا آلبوم در سابقه کاریشان وجود ندارد! من واقعا دلیل حمایت از این افراد را نمیدانم!
واقعا دلیل حمایت از این افراد را نمیدانید؟!
البته که دلیل آن را میدانم، اما دلم نمیخواهد پاسخ آن را بدهم!
آیا این مصلحتکاری نیست؟
خیر، نیست!
واقعا این سؤال اغلب همه ماست که چرا وضعیت موسیقی به این سمت سوق پیدا کرده است؟
خب ما هم نمیدانیم که چرا سنگ جلوی راه بزرگان موسیقی میاندازند! روی این بیلبوردهای تبلیغاتی در سطح شهر تهران نام حتی یک هنرمند دلسوز موسیقی ملی یا کلاسیک را نمیبینیم. آیا همین نباید برای همه پرسش ایجاد کند؟
خب به عنوان یک هنرمند دلسوز، دستکم راهکار مقابله با این موضوع را چه میدانید؟
ار نگاه من، ما در زمان «تهاجم بیفرهنگی» به سر میبریم. اما راهحل در آموزش موسیقی درست و هنری و آشناکردن مردم با آن است. هیچکس در جهان فیلسوف و دانشمند به دنیا نمیآید. هیچکس بد یا خوب یا فاسد به دنیا نمیآید بلکه با آموزش میتوان انسانها را به بالاترین سطح فرهنگ و انسانیت رساند. آن هم از کودکی. الان بزرگترین مشکل جامعه ما نبود آموزش و پرورش است. به قول استاد شجریان آیا شما به مردم موسیقی خوب را دادهاید که آنها بگویند نمیخواهیم؟ به نظر من به همین دلیل بخش بسیار بزرگی از موسیقی امروز بسیار نازل و کممحتواست. بخش بزرگی از موسیقیای که در صداوسیما پخش میشود، سطحی و در بسیاری موارد بدون محتوای هنری است و شب و روز توده مردم در حال بمباران با این موسیقیهای بیمحتوا و سطحی هستند، در این صورت چگونه میتوان انتظار داشت توده مردم موسیقی و کلا هنر عالی را درک کنند، لذت ببرند و این در آموزش آنها مؤثر باشد؟ با گسترش موسیقی هنری و عالی در بین توده مردم بسیار از تنش جامعه کاسته میشود و مهربانیها افزایش مییابد.