|

به مناسبت برگزاری نمایشگاه آثار امیر کبیرنژاد در کافه‌گالری شهر کتاب ابن‌سینا

باید رژیم تولید اثر بگیریم

امیر کبیرنژاد متولد ۱۳۵۸ تهران و دانش‌آموخته دانشکده هنر تهران و دانشگاه سیستان‌وبلوچستان است. کبیرنژاد به دلیل استفاده از مواد و رسانه‌های مختلف یک هنرمند چندرسانه‌ای محسوب می‌شود.

فاروق مظلومی: امیر کبیرنژاد متولد ۱۳۵۸ تهران و دانش‌آموخته دانشکده هنر تهران و دانشگاه سیستان‌وبلوچستان است. کبیرنژاد به دلیل استفاده از مواد و رسانه‌های مختلف یک هنرمند چندرسانه‌ای محسوب می‌شود. او مؤسس آموزشگاه و آتلیه مس بوده و نمایش‌های انفرادی در گالری‌های گلستان، شیرین، شهر کتاب فرشته، آریا، آتبین و گالری فیوز کاشان داشته است و در سوابقش برگزاری ورکشاپ تخصصی برش کاغذ و قطاعی در شهرهای مسکو، کازان و سن‌پترزبورگ روسیه را نیز دارد.

کبیرنژاد در رسانه‌هایی مثل نقاشی، حجم‌سازی، صحافی، چاپ دستی، فلزگری، مشبک‌سازی و قطاعی فعالیت می‌کند. قطاعی یا کاغذبری با استناد به قول مرحوم یحیی ذکا (1302 – 1379، پژوهشگر تاریخ هنر ایران و ایران‌شناس) به قرن نهم هجری قمری برمی‌گردد و توسعه آن به صفویه ارجاع داده می‌شود.

هنرمند، شوق این هنرهای سنتی ایران را این‌گونه پیدا کرده است: «زمستان سال 84 خیلی اتفاقی با آقا صفر آشنا شدم. کارگاه کوچکی داشت حوالی خیابان اتابک تهران، اولین بار که دیدمش، پنج دقیقه بعد از سلام من با خوشرویی و لوطی‌واری جواب داد. سرش گرم کار بود و متوجه حضور من نشده بود. از آن روز به بعد هر وقت که گذارم آن طرف‌ها می‌افتاد، سری به او می‌زدم و یکی، دو ساعتی را پیشش می‌گذراندم. تا اینکه یک روز خودش گفت: «اگر دوست داری کار یاد بگیری، بیشتر بیا اینجا یا هر روز بیا». خوشحال شدم و تا حدود یک سال هفته‌ای دو، سه روز پیش صفر کار کردم و از زیر‌ و‌ بم علم‌سازی سر درآوردم. جذاب‌ترین بخش کار «مشبک‌سازی» بود که کاری پیچیده و طاقت‌فرسا بود. صفحات فولادی با دست فرم می‌گرفتند و طرح‌اندازی و با مته سوراخ‌کاری می‌شدند و بعد از رد‌شدن تیغه اره مویی الماسه، با دست بریده و با سوهانچه‌های ظریف پرداخت می‌شدند. ضایع‌شدن کار تقریبا مساوی بود با کنار گذاشته‌شدن و از اول شروع‌کردن. مدتی گذشت تا با چاپ دستی آشنا شدم و در آتلیه به این تجربه رسیدم که می‌شود از این مشبک‌ها به‌عنوان گراوور استفاده کرد و نسخه‌هایی را به شکل ریلیف بدون رنگ یا با تنالیته محدود تون پالت‌گونه چاپ کرد. حاصل این تجربه موفق بود و از آن روز به بعد به شیوه مرسوم فعالیت من در دایره چاپ دستی تبدیل شد که همخوانی گسترده‌ای با فرم و محتوای کارهای خودم دارند. به‌مرور پی بردم که خود گراوورها نیز به‌عنوان یک اثر هنری قابل ارائه هستند. آثار پیش‌رو در امتداد همین تجربه‌اند. شش سال پیش چراغ عمر پرفروغ صفر خاموش شد».

اما چرا نمایش آثار کبیرنژاد مهم است؟

سرعت بیش از حد و تعدد ابزار و رسانه‌ها در هنرِ صد سال اخیر در تقابل جدی با دقت و محدود‌بودن رسانه‌های هنر در قرن‌های گذشته است. تقریبا ماده‌ای نیست که با سرعت به اثر هنری تبدیل نشده باشد. افزایش سرعت، نقاشی را از سه‌پایه به دیوار و بعد کف زمین انتقال داد. آن‌قدر اثر با نام هنر تولید می‌شود که مخاطب فقط شاهد جریان تولید و نمایش است و زمانی برای دیدن خود آثار تولیدشده ندارد. باید رژیم تولید اثر گرفت. در یک روز گالری‌گردی از چندین نمایشگاه (رکورد 10 نمایشگاه ثبت شده است) بازدید می‌شود که فرصتی برای مکث روی آثار نیست.

به دلیل به حاشیه رانده‌شدن صنایع دستی [صنایع مستظرفه: صنایع نیازمند به ظریف‌کاری] در دهه‌های اخیر توسط هنر مدرن، اطلاق هنر برای صنایع دستی با شک مواجه شده است. در صورتی دانشکده هنرهای زیبا مولود مدرسه صنایع مستظرفه است که در سال 1329 قمری/1289 شمسی از سوی محمد غفاری معروف به کمال‌الملک تأسیس شد.

از‌این‌رو هنرمندانی مانند امیر کبیرنژاد که در این زمانه شتاب برای ثروت و شهرت، با صرف زمان و دقت تمام اثر هنری تولید می‌کنند، به دلیل بی‌اعتنایی به جریان سرعت معاصر، مهم می‌شوند. این نمایشگاه علاوه بر بازخوانی هنرهایی مثل مشبک‌سازی و چاپ دستی (کالگوگرافی) سعی دارد عوامل زمان، دقت و سرعت را در تولید اثر هنری مطالعه کند.