|

محمدعلی باشه‌آهنگر:

هر فیلم‌ساز یک لحن منحصربه‌فرد دارد

سومین جلسه کارگاه انتقال تجربه فیلم‌سازی با حضور «محمدعلی باشه‌آهنگر» نویسنده و کارگردان سینما برای اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما برگزار شد.

هر فیلم‌ساز  یک لحن  منحصربه‌فرد  دارد

سومین جلسه کارگاه انتقال تجربه فیلم‌سازی با حضور «محمدعلی باشه‌آهنگر» نویسنده و کارگردان سینما برای اعضای باشگاه مخاطبان موزه سینما برگزار شد.

محمدعلی باشه‌آهنگر با بیان اینکه شروع فیلم می‌تواند از جزء به کل یا از کل به جزء باشد، گفت: «کارگردان تصمیم می‌گیرد که زاویه دید از کل به جزء یا برعکس باشد اما به هر شکلی که بخواهد کار کند باید بدیهی‌ترین اتفاقات را رعایت کند و خوراک کامل برای تدوینگرش مهیا کند و این شیوه از ایده، طرح و فیلم‌نامه در ذهنش شکل گرفته باشد.

او افزود: «یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که در سینمای ما کمتر به آن توجه می‌شود، فضاسازی است و جغرافیای فیلم نیز بخشی از این فضاسازی است. باید توجه داشت که ارتباط جغرافیا با قصه و شخصیت‌های آن بسیار مهم است. باید فکر کنیم که این جغرافیا را باید تصویری کنیم و تمام این اجزا در انتها تا چه اندازه می‌تواند در انتقال مفهوم و داستان بر کار ما اثر بگذارد؛ اگر به این موارد فکر کنیم انتخاب بهتری خواهیم داشت و اگر فیلم‌ساز مؤلف باشد، این موارد برایش مهم است و از قبل به آن می‌اندیشد».

کارگردان فیلم سینمایی «ملکه» با اشاره به موضوع جغرافیا در فیلم‌سازی گفت: «جغرافیای یک فیلم باید به مخاطب معرفی شود و معمولا یک بار نشان‌دادن این جغرافیا در فیلم کفایت می‌کند. مگر در دفعات بعد درام را یک پله به پیش ببرد وگرنه اضافه است. معرفی جغرافیا در تعریف شخصیت و پیشبرد داستان نیز تأثیرگذار است و به همین دلیل بار اصلی بر دوش نوع برش فنی و دکوپاژ و نوع تصویرسازی فیلم‌ساز خواهد بود. در هر دکوپاژی باید جغرافیا را به خوبی معرفی کنید و توجه داشته باشید که جغرافیای مورد نظر، آرام‌آرام در ذهن تماشاگر تصویر می‌شود و نقش می‌بندد. به جرئت می‌توان گفت فضاسازی یکی از دشوارترین بخش‌های کارگردانی است».

او با بیان اینکه باورپذیربودن جغرافیا به باورپذیربودن داستان کمک می‌کند، بیان کرد: «اگر کارگردان فکر می‌کند که جزئیات جغرافیا تأثیری در قصه دارد، باید روی آن متمرکز شود و تأثیر آن باید در داستان دیده شود. در غیر این صورت آن فضاسازی‌ها تأثیر درستی در کل داستان نخواهد داشت و به بیانی در فهم داستان برای بیننده خلل ایجاد می‌کند. به همین دلیل است که فیلم سینمایی «غلاف تمام‌فلزی» استنلی کوبریک با فیلم‌های هم‌نسلانش تفاوت دارد، زیرا به تمام جرئیات آن منطقه جغرافیایی توجه می‌کند و فضایی باورپذیر برای تماشاگر می‌سازد».

کارگردان فیلم سینمایی «سرو زیر آب» با اشاره به اهمیت نماها در فیلم نیز گفت: «اولین کاری که یک کارگردان باید انجام ‌دهد توضیح‌دادن روان و ساده صحنه برای عوامل فیلم است و تعیین می‌کند که چه اندازه نمایی و با چه حرکتی در صحنه مورد نظر باید اجرا شود. همه پلان‌های سینما مشتقاتی از نمای دور، نمای متوسط و نمای نزدیک است و به عنوان فیلم‌ساز باید از خود بپرسیم قرار است چه نمایی داشته باشیم و چرا؟ فیلم‌ساز برای انتخاب پلان آزاد است اما پاسخش حداقل برای خودش باید مشخص باشد».

باشه‌آهنگر با بیان اینکه فیلم باید تابع یک ریتم مناسب باشد، افزود: «هر فیلم‌ساز یک لحن منحصربه‌فرد دارد که مانند یک اثر انگشت است. کند یا تندبودن ریتم از فیلم‌نامه شروع می‌شود و آرام‌آرام به فیلم‌برداری می‌رسد و نوع نورپردازی، میزان سایه و روشن، اندازه‌نماها و به‌طور‌کلی تقطیع نماها، طراحی صحنه، تدوین، موسیقی و جلوه‌های ویژه ادامه می‌یابد».

او با بیان اینکه نوع لنز نیز یکی از عوامل مهم ایجاد ریتم در فیلم است، ادامه داد: «اینکه در فیلم از چه لنزی استفاده می‌کنیم مهم است. گاهی هم روز و شب بودن سکانس‌ها روی ریتم تأثیر می‌گذارند، مثلا در فیلم «متروپل» اکثر سکانس‌ها شب و داخلی بودند و بعد از مدت‌زمانی احساس کردم باید برخی سکانس‌ها را تبدیل به روز کنم تا فضا را تغییر دهم و ریتم فیلم را منطقی‌تر کنم و نکته مهم‌تر این است که نوع بازی و لحن بازیگر نیز در ریتم تأثیر می‌گذارد. مثلا بازیگر باید بتواند در سکوت، حالت‌ها و احساس‌های مختلف را انتقال دهد و نوع انتقال و احساس هر بازیگر با دیگری تفاوت دارد».

باشه‌آهنگر یادآور شد: «برخی از بازیگران مانند مهتاب نصیرپور و شبنم مقدمی خود را در فیلم «فرزند خاک» و نقش‌هایشان غرق می‌کنند. یادم می‌آید مهتاب نصیرپور از همان روز اول که پوتین نقش خود را پوشید تا پایان فیلم‌برداری به پا داشت و برای نزدیک‌ترشدن به نقش خود آن مدت را مانند کُردها زندگی کرد. آن زمان اجازه دادیم آفتاب‌سوختگی واقعی روی صورت بازیگران ایجاد شود تا واقعی‌تر به نظر برسد؛ من برای این ریزه‌کاری‌ها ارزش زیادی قائلم و برای آن می‌جنگم».

او با اشاره به تدوین و جلوه‌های ویژه به عنوان یکی دیگر از موارد مؤثر در ریتم نیز گفت: «هر چیزی که چشم ملزم است آن را ببیند بر ریتم فیلم تأثیر می‌گذارد. فیلم‌ساز باید از خود بپرسد نمای دوری که می‌خواهد استفاده کند چه عناصر تصویری را منتقل می‌کند. مدت زمان این انتقال همان مدت‌زمان نما خواهد بود که البته در مرحله تدوین نهایی می‌شود و این موضوع با سبک فیلم‌ساز و نگارش فیلم‌نامه نیز ارتباط مستقیم دارد».

باشه‌آهنگر با بیان اینکه موسیقی یکی دیگر از موارد مؤثر در ریتم است، بیان داشت: «موسیقی حس‌هایی را به فیلم اضافه می‌کند که در ریتم بسیار تأثیرگذار است. گاهی یک موسیقی نامناسب حس‌هایی منتقل می‌کند که فیلم را زمین می‌زند و ریتم و احساس اصلی فیلم شما را تغییر می‌دهد».

در انتهای این کارگاه سه‌ساعته هنرجویان با کمک «محمدعلی باشه‌آهنگر» کارگردانی و فیلم‌برداری را به صورت مختصر تمرین کردند.