|

بازخوانی تصاویری ماندگار از روزهای شیرین سینمایی در گفت و گو با مرضیه برومند

من عاشق کارهای نشدنی هستم

در دنیای عروسک‌ها مرگ وجود ندارد، اما در شهر موش‌های من پیری و مرگ هم بود مثل آشپزباشی که نماد رضا ژیان بود

از حضور مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما مدت زمان زیادی نمی‌گذرد. گرچه عمر حضورش به عنوان مدیر عامل این نهاد صنفی زیاد نیست، اما تا به امروز برنامه‌های بسیاری را در اولویت رسیدگی قرار داده و قدم‌های مثبتی برداشته است

من عاشق کارهای نشدنی هستم

از حضور مرضیه برومند به عنوان مدیرعامل خانه سینما مدت زمان زیادی نمی‌گذرد. گرچه عمر حضورش به عنوان مدیر عامل این نهاد صنفی زیاد نیست، اما تا به امروز برنامه‌های بسیاری را در اولویت رسیدگی قرار داده و قدم‌های مثبتی برداشته است. برومند معتقد است: «سینما باید شأن خودش را پیدا کند. چرخه‌ای که کند شده است، باید به حرکت دربیاید. موانع تولید از سر راه برداشته شود. عدالت شغلی به وجود بیاید و سعی کنیم همه مشغول به کار باشند». رسیدگی به امنیت شغلی سینماگران از‌جمله اولویت‌هایی است که برومند به آن اشاره می‌کند. در گفت‌وگوی پیش‌رو با مرضیه برومند درباره دغدغه‌های این روزهایش به عنوان مدیرعامل خانه سینما صحبت کردیم و بخش دیگری از کارنامه هنری او به عنوان کارگردان را مرور کردیم که شما را به خواندن آن دعوت می‌کنیم.

 ‌مدت زمان زیادی نیست که به صندلی مدیرعاملی خانه سینما تکیه زدید؛ جایگاهی که مصائب و مشکلات خاص خودش را دارد و نکاتی که در این مدت از زبان شما شنیده‌ایم این است که خانه سینما در شرایط اقتصادی خوبی نیست و راه زیادی برای رسیدن به نقطه مطلوب از جهت رسیدگی به امور خانه و صنوفش پیش‌رو است. چیزی که پیش از این در مورد مشکلات خانه سینما به عنوان یک عضو به آن نگاه می‌کردید، با امروز چقدر تفاوت دارد؟

اشاره کردید مدت زمان کمی اینجا هستم. نه مدت کمی نیست. چهار ماه از حضورم در خانه سینما به عنوان مدیرعامل می‌گذرد. زمان نسبتی از سن آدم‌هاست. مدتی قبل دوستی تعریف می‌کرد: «توجه کردی بچه بودیم چقدر دیر عید می‌شد و زمان طولانی می‌گذشت تا عید را ببینیم. اما الان زمان به سرعت می‌گذرد و انگار هنوز چیزی نگذشته عید می‌شود»؛ این موضوع به دلیل سن‌و‌سال آدم‌هاست. هرچه سن آدم بالاتر می‌رود، زمان برایش ارزش بیشتری پیدا می‌کند و درک می‌کند چقدر زمان زود می‌گذرد و کارهایی که قرار بوده انجام بدهیم، به نتیجه نرسیده است. چند روز قبل 73‌ساله شدم و طبیعی است که شتاب زمان را بیشتر حس می‌کنم و متوجه ازدست‌دادن زمان می‌شوم. بالاخره با یک مجموعه‌ای سر‌و‌کار دارم که برخلاف من که تند فکر و عمل می‌کنم، آنها کند هستند. اصلا از بچگی تند بودم و الان که سنم بالاتر رفته همچنان همان روحیه را دارم و عوض اینکه کندتر شوم، تندتر شدم‌. دلم می‌خواهد تندتر کار کنم. ممکن است جسمم اجازه ندهد کاری را که قبلا سریع انجام می‌دادم، به همان سرعت پیش ببرم. چشم چپم آسیب دیده و نصف بینایی‌ام از بین رفته است. البته تحت نظر هستم، ولی درست نمی‌بینم. مثلا گاهی می‌خواهم دکمه لباسم را بدوزم نمی‌توانم سوزن نخ کنم. حتی با اینکه سوزن نخ‌کن دارم، ولی باز هم نمی‌توانم این کار را درست انجام بدهم. بعد با خودم فکر می‌کنم شبیه فیلم «طبیعت بی‌جان» شدم. حالا بهتر فیلم را درک می‌کنم. بنابراین برای انجام برخی از امور شتاب دارم. به همین دلیل تند‌خو و بداخلاق می‌شوم. البته قبل از حضورم به عنوان مدیرعامل خانه سینما این موارد را به دوستان از‌جمله آقای عسگرپور گفتم. من اهل سیاست‌بازی نیستم. وقتی به خانه سینما پا گذاشتم و کارم را شروع کردم، در عمل فهمیدم بین چیزی که در ذهن من می‌گذرد تا چیزی که وجود دارد، چالش‌های زیادی پیش خواهد آمد. باید توازنی ایجاد کرد. از روزمرگی فرار می‌کنم و دوست ندارم دچارش شوم. کارهای معمول و روزمره‌ای که در خانه سینما انجام می‌شود، شامل نوشتن روزی 50، 60 نامه وام و کمک بلاعوض است و نامه‌هایی که برای سفارتخانه‌ها جهت صدور ویزا زده می‌شود. کارهایی مثل مالیات و اتفاقاتی از این دست از‌جمله کارهای روتین خانه سینماست. مشکلات اعضای خانه سینما همواره وجود دارد و وقتی کسی گرفتار دو میلیون تومان پول است و رسیدگی به این امور جزء کارهایی است که من در طول روز باید به آن رسیدگی کنم، حق ندارم از آن به عنوان مسئله‌ای کم‌اهمیت یاد کنم. اما کماکان معتقدم سینما باید شأن خودش را پیدا کند. چرخه‌ای که کند شده است باید به حرکت دربیاید. موانع تولید از سر راه برداشته شود. عدالت شغلی به وجود بیاید و سعی کنیم همه مشغول به کار باشند. در مورد اعضای خانه سینما و صنوف‌مان باید شناخت کاملی داشته باشیم. باید کاری کنیم که سینما و سینماگر خودش را اداره کند. تا به امروز مشکلات بسیاری را از سر گذراندیم. کرونا بود و بعد از آن ماجراهای اعتراضات و تبعاتش که همچنان ادامه دارد و ما پیگیرش هستیم. موضوعاتی که بر سر راه برنامه‌های اصلی و کلان ما توقف ایجاد می‌کند. برنامه‌هایی که در اساسنامه ذکر شده و از مأموریت‌های خانه سینماست مثل بحث امنیت شغلی قرار‌ داد تیپ یا آکادمی و موضوعات دیگر برای ارتقای شغلی و مهارت‌ها یا مسائل نظری که مربوط به سینما‌ست. همین الان بر سر این موضوع که سینما تنوع و ژانرهای گوناگونش را از دست داده چالش داریم. مخاطبان ما نمی‌توانند در اکران یا حتی در پلتفرم‌ها اثر مطلوب و مورد قبول خودشان را پیدا کنند. این موارد مسائل مهم و زیربنایی است که باید به آنها رسیدگی کنیم. برای اینکه این موارد عملی شود ما یک رسانه قوی نیاز داریم. برای داشتن یک رسانه قوی، باید سایت‌مان را قوی کنیم و نیاز به زیرساخت‌هایی داریم. سه، چهار ماه از حضورم در خانه سینما می‌گذرد و حداقل دو ماه اول، شناختم از موضوعات خانه سینما کم بود و به مرور به اوضاع مسلط شدم.

‌وقتی بحث مشکلات خانه سینما وسط می‌آید، بسیاری از سینماگران رسیدگی به اساسنامه و تغییراتش را یکی از اولویت‌های خانه سینما توصیف می‌کنند. قطعا رسیدگی به موضوعات اجتماعی که طی چند ماه گذشته بسیاری از سینماگران را درگیر کرد وقت زیادی از هیئت‌مدیره خانه سینما گرفت و البته برخی معتقدند شکاف بین وزارت ارشاد و خانه سینما روزبه‌روز عمیق‌تر می‌شود. نگاه شما برای ادامه تعامل با وزارت ارشاد به چه صورت است؟

از اینکه محمد خزاعی رئیس سازمان سینمایی است، استقبال می‌کنم. به هر حال او عضوی از خانه سینماست و با سینما آشنا‌ست. در این میان هستند کسانی که هیچ ارتباطی با سینما ندارند و در این زمینه دخالت می‌کنند و سیاست‌های خودشان را پیش می‌برند. از ابتدای حضورم در خانه سینما و در جلسه معارفه تأکید کردم از الان به بعد شخصیتی حقوقی دارم و به عنوان مدیر‌عامل خانه سینما آمدم اوضاع را آرام و تعامل کنم. آمدم تا راه‌های گفت‌وگو را باز کنم و در حد توانم به مشکلات عدیده‌ای که پیش‌روی ما اعم از مشکلات سیاسی، امنیتی، اقتصادی و... است و دائم برای اعضای ما مسئله ایجاد می‌کند، رسیدگی کنم. می‌دانم در مجموعه مدیریت فرهنگی کشورمان تناقض‌ها و چالش‌هایی وجود دارد. از درونشان خبر ندارم. از بیرون متوجه می‌شوم اختلاف‌نظرهای اساسی با هم دارند. وظیفه ما درحال حاضر این است که سینما و حرفه‌مان را نجات دهیم. اول از همه باید شأن ما برگردد. منظورم این نیست که سینما شأن و منزلت ندارد. سینمای ما همواره جایگاه والایی در جهان داشته و دارد. اما فکر می‌کنم به دلایلی از روزهای خوبمان فاصله گرفتیم. می‌دانیم عده‌ای در داخل یا بیرون کشور نمی‌خواهند یا دوست ندارند ما کار کنیم. باید با حواس جمع از این دوران سخت به سلامت عبور کنیم. منظورم تنها سینماگران نیستند، سینما و فرهنگ به‌مراتب آسیب‌پذیرتر هستند و معمولا در هر ماجرایی به این حوزه حمله می‌شود. انگار دیواری کوتاه‌تر از هنر، هنرمند و فرهنگ پیدا نمی‌شود.

‌ در مورد تعامل با وزارت ارشاد صحبت کردید. موضوعی که از ابتدای سال در مورد سینماگران و سینما تبدیل به مسئله‌ای جدی شده، به حاشیه رانده‌شدن سینمای اجتماعی است و سخت‌گیری‌هایی است که شورای پروانه ساخت در مورد ساخت فیلم‌ها اعمال می‌کند. تا به امروز اشاره‌های کوچکی به این موضوع داشتید. اقدام عملی و صحبت جدی‌تری در این زمینه با ارشاد صورت گرفته است؟

اتفاقا همین هفته‌های اخیر با دوستان هیئت‌مدیره در این مورد صحبت کردیم و یکی از برنامه‌های اصلی من رسیدگی به این موضوع است. اینکه آماری گرفته شود، چه تعداد فیلم‌نامه به شورای پروانه ساخت ارائه و رد شده است. کدام فیلم‌نامه را بی‌دلیل رد کردند. بالاخره باید معیاری برای پذیرش یا عدم پذیرش فیلم‌نامه وجود داشته باشد. ما هم نماینده‌ای در شورای پروانه ساخت داریم و زودتر می‌توان این موارد را پیگیری کرد. بحث رسیدگی و حل مشکلات ساخت فیلم‌های زیرزمینی مورد دیگری است که باید پیگیری شود.

مسائل زیادی وجود دارد که زمان اجازه نداده به آنها رسیدگی کنم. این روزها ماجرای قرارداد تیپ را پیگیری می‌کنم و از اولویت‌های من است. ماجراهای مربوط به تأمین اجتماعی، ازکارافتادگی، حقوق بازنشستگی، بی‌کاری و بیماری‌های خاص از‌جمله مسائلی است که بخش عظیمی از اعضای خانه سینما را شامل می‌شود و باید به‌سرعت به آنها رسیدگی کرد. خدا را شکر تا الان روزی نداشتم که بگویم چرا امروز کار نکردم؛ غیر از یکی، دو روزی که مریض بودم و سر کارم حاضر نشدم و البته تمام‌مدت گوشی به دست بودم، تا الان هم پیش خودم شرمنده نیستم. دوستان هیئت‌مدیره هم با تمام ظرفیت مشغول کار هستند. ممکن است برخی انتقادهایی به هیئت‌مدیره و شخص من داشته باشند. نقدهایی مثل اینکه آن‌طور که باید برای اعضای صنوف تلاش نمی‌شود. مهم این است که از مدت حضورم به عنوان مدیرعامل خانه سینما تا همین لحظه که صحبت می‌کنیم شرمنده خودم نیستم که چرا در کاری که باید انجام می‌دادم، اهمال کردم. معتقدم وقتی کاری را می‌پذیری باید برای درست انجام‌شدنش تلاش کرد. زمانی هم که متوجه شدید از پس کار برنمی‌آیید، باید خداحافظی کرد. اما در مورد موضوع ارشاد باید بگویم که ما با آنها تعامل می‌کنیم و این اتفاق از سمت آنها هم هست. ما به سمت هدفی حرکت می‌کنیم که واقع‌بینانه باشد. اساسا از کارهای غیرواقع‌بینانه پرهیز می‌کنم. دوست ندارم شعاری بدهم که در عمل محقق نشود؛ چرا‌که فکر می‌کنم اوضاع را بدتر می‌کند. واقعیت این است که برای بیش از نیمی از اعضای خانه سینما مسائل رفاهی و شغلی در اولویت است. موضوعاتی که با زندگی واقعی سروکار دارد و ما باید هم‌زمان همه اولویت‌ها را با هم پیش ببریم.

‌یکی از اهدافی که بعد از پذیرفتن مدیرعاملی خانه سینما به آن اشاره کردید رسیدگی به حقوق کودکان بازیگر است. با توجه به پیشینه شما و دغدغه و مسئولیتی که همواره نسبت به کودکان دارید، این موضوع خیلی دور از ذهن نیست. چه ایده‌ای در این مورد دارید؟

سال‌هاست که این موضوع توجه من را جلب کرده است. بچه‌های زیادی در کارهای من حضور داشتند. مانی نوری که الان جوان رعنایی شده، زمانی که سن کمی داشت، با من کار می‌کرد و تمام‌مدت مراقبش بودم. اجازه نمی‌دادم کوچک‌ترین آسیبی به او برسد. اگر حوصله نداشت و باید استراحت می‌کرد، اجازه نمی‌دادم کار کند. طبیعی است که باید شرایط کار در سینما مناسب یک کودک طراحی شود. ولی متأسفانه موارد بسیار زیادی را شاهد بودم و می‌شناسم که حقوق اولیه کودکان پایمال می‌شود. حضور آنها سر صحنه فیلم‌برداری با شرایطی مثل تنش و ادبیات بد به‌هیچ‌وجه مناسب نیست. ممکن است بچه‌ها شاهد زد‌و‌خورد و دعوا باشند و در این شرایط حضور آنها سر کار ناراحت‌کننده است. استفاده از بازیگران به شکل حرفه‌ای خلاف کنوانسیون حقوق کودک است. بچه حق دارد بازی کند، مدرسه برود و بچگی کند و بچه‌هایی که دائما مشغول کار هستند، آن را از دست می‌دهند و بعد دچار ناهنجاری‌های گوناگونی می‌شوند. به مرور که کودک بزرگ می‌شود مشخص نیست، باز هم او را در سینما بخواهند یا خیر؟ و بعد بهره‌کشی پدر، مادر و خانواده از این بچه‌ها وحشتناک است. خانواده‌هایی که با فرزندانشان بیزنس می‌کنند. در تمام این سال‌ها شاهد بودم بچه‌ای که وسط فیلم‌برداری خسته شده و همان وسط صحنه فیلم‌برداری خوابش برده و عوامل بی‌توجه به او کارشان را می‌کنند. رسیدگی به کودکان در سینما از‌جمله کارهایی است که سال‌هاست دغدغه‌اش را دارم. خوشبختانه اعضای هیئت‌مدیره انجمن بازیگران هم چنین دغدغه‌ای دارند. چند وقت پیش تماسی از یک مادر داشتم که فکر می‌کرد چون دو بچه خوشگل دارد باید حتما بازیگر شوند یا مدت‌ها قبل تماسی از یک پدر داشتم که گفت بچه‌ای دارد که خوب ادا درمی‌آورد. برای بازیگرشدن بچه تلاش کرده و ظاهرا جایی از او صد میلیون تومان پول خواسته‌اند و همسر این آقا هر طور که شده قصد داشته پول را فراهم کند تا بچه بازیگر شود و به قول خودشان روی آن سرمایه‌گذاری کنند. شنیدن این حرف‌ها برای من دردناک است. متأسفانه فضای مجازی ما هم پر است از مانکن‌های کودک که حالم را بد می‌کند. چرا با بچه چنین برخوردی می‌کنیم؟ این نافی حقوق کودک است. مانی نوری را از طریق فاطمه معتمدآریا که زن‌دایی‌اش می‌شد شناختم. بعد از زی‌زی‌گولو به او زیاد پیشنهاد کار شد اما وقتی با من مشورت می‌کردند من نمی‌گذاشتم در حین مدرسه‌رفتن کار بازیگری کند. اصرار داشتم او باید تابستان که بی‌کار است و مدرسه نمی‌رود کار کند. بعد از آن هم حواسم به مانی بود که چه کار می‌کند و هم‌بازی‌هایش چه کسانی هستند. هر فضای کاری مناسب بچه نیست. احتمالا به زودی کمیته یا کارگروهی در خانه سینما دور هم جمع می‌شوند و دستورالعمل و آیین‌نامه‌ای برای چگونگی حضور کودکان در فیلم‌های سینمایی یا سریال نوشته می‌شود. بعد از آن گروهی مسئول رسیدگی به کودکان در صحنه‌های فیلم‌برداری می‌شوند و از نزدیک چگونگی فعالیت آنها را رصد می‌کنند.

‌ خانم برومند وقتی به بخش دیگری از فعالیت‌های شما به عنوان کارگردان نگاه می‌کنیم می‌توان از این موضوع صحبت کرد که شما موج نو طنز در تلویزیون را ایجاد کردید. چطور از ماشین «شهر موش‌ها» پیاده شدید و سوار «خودروی تهران 11» شدید؟ موجی از سریال‌های طنز در تلویزیون ایجاد کردید که مخاطبان بسیاری را با خود همراه کرد. تمام کارهای شما از «آرایشگاه زیبا» به بعد لحن طنز خاص خودش را دارد.

از بچگی عاشق کارهای کمدی بودم. عمویی داشتم که به من می‌گفت مسخره. بعد فهمیدم مسخره یعنی اینکه کسی که دیگران را به سخره می‌گیرد. از کودکی اطرافم را دقیق نگاه می‌کردم و چیزهایی بانمک در ذهنم می‌ماند. کمدی‌های موقعیت را که برای آدم‌های جدی اتفاق بانمکی می‌افتد، دوست دارم. نکته جالب اینجاست که در نشستی که به منظور بررسی کارهای من توسط پوریا عالمی در کتابخانه ملی برگزار شد، چند منتقد درباره کارهای من صحبت کردند و یکی از آنها به هم‌زمانی کارهای من با شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دوران ساخت آثارم اشاره کرد. مثلا «خودروی تهران 11» با رشد اقتصادی هم‌زمان بود و کمی هم مصرف‌گرایی باب شده بود. پرداختن به این موضوع در سریال برای من خودآگاه نبوده، ولی قطعا از اطرافم تأثیر گرفتم. من از شرایط جامعه‌ام تأثیر می‌گیرم. فکر ساخت سریال «آب‌پریا» از سال 83 با من بود. خانواده ما توجه زیادی به مسائل محیط زیست دارند. برادر بزرگ من از پایه‌گذاران فدراسیون کوهنوردی و اسکی است. «آب‌پریا» زمانی شکل گرفت که با بحران آب مواجه شده بودیم . هر روز خبر می‌رسید رودخانه‌ها و دریاچه‌ها یکی یکی خشک می‌شوند. بالاخره همه نمادهای اسطوره‌ای ما پایه‌ای در طبیعت دارند و من از آنها استفاده کردم. من عاشق کارهای نشدنی هستم. از انجام کارهای سخت واهمه ندارم و از اینکه خودم را تکرار کنم متنفرم. مثلا «کلیله و دمنه» کار درخشانی است. ولی رسانه‌ها مقابل آن سکوت کردند. درست دیده نشد و کسی درموردش اظهارنظر نکرد. مثبت یا منفی باید درمورد تجربه‌های این‌چنینی صحبت کرد. خودم فکر می‌کنم «کلیله و دمنه» از تکامل‌یافته‌ترین تجربیات من در شکل پروداکشن کوچک‌تری از کارهای عروسکی من است و من این را مدیون همکاران عروسکی‌ام خصوصا عروسک‌گردان‌ها هستم. البته که صداپیشه‌ها هم درجه یک بودند، ولی عروسک‌گردان‌ها در این مجموعه خودی نشان دادند که می‌توانند در سطح جهانی ادعا داشته باشند. تعدادی از آنها با نشان‌دادن نمونه کارشان در بیرون از ایران بورسیه شدند. به هر حال ما در جریان رویدادهای عروسکی زنده در دنیا هستیم . کمپانی جیم هنسن شبیه ما کار می‌کند. با این تفاوت که امکانات آنها به مراتب بیشتر و بهتر است. اما از نظر تبحر عروسک‌گردانی شبیه به هم هستیم. از نظر من فضاسازی، شخصیت‌پردازی، طراحی و ساخت عروسک و لباس عروسک در «کلیله و دمنه» بی‌نظیر بود. ولی بی‌توجهی به این کار نوعی بی‌مهری از سمت تمام کسانی است که می‌گویند طرفدار من هستند. مدتی که «کلیله و دمنه» پخش می‌شد بسیاری از من می‌پرسیدند چرا کار نمی‌کنم؟ دلیل اینکه چنین کاری در سکوت پخش می‌شود، بی‌مهری رسانه‌ها به چنین مجموعه‌ای است. من همیشه با دلم کار کردم. آنچه می‌خواستم بگویم برایم اهمیت داشته است. هیچ‌وقت دنبال پول و درآمد بالا نبودم. البته که پول موضوع مهمی است. من هم شرایط مالی بهتر را دوست دارم. من هم ترجیح می‌دهم در رفاه زندگی کنم تا با خیال آسوده‌تری کار کنم. اما فکر می‌کنم نیت آدم‌ها از کاری که انجام می‌دهند مهم‌‌تر است. وقتی دست به کاری می‌زنیم باید فکر کنیم هدف چیست؟ جایزه بگیریم؟ پولدار شویم؟ وقتی نیت درست باشد همه‌چیز خوب پیش می‌رود. البته درست با معیارهای من. چون معیارهای آدم‌ها با هم فرق می‌کند. پس من این حرف را با معیارهای خودم می‌زنم. معتقدم هنرمند نباید ارتباطش را با جامعه و چیزی که در حال رخ‌دادن است قطع کند. نباید نگاه نقادانه و هشداردهنده‌اش را فراموش کند. باور می‌کنید تا به امروز هفت، هشت تا آدم پا به سن گذاشته به من گفته‌اند از وقتی در یکی از قسمت‌های «زی‌زی‌گولو» دیده‌اند که هرکسی آشغالی در خیابان پرت می‌کند، به سمت خودش برمی‌گردد، آشغال‌ریختن در خیابان را ترک کرده‌اند. این برای من یعنی تأثیرگذاری. معتقدم هنر مسئولیت دارد؛ بنابراین هر کسی نمی‌تواند وارد حیطه فرهنگ و هنر شود. باید حتما یک جوشش درونی یا اندیشه و دلسوزی داشته باشد. در این صورت حتما نتیجه کار به دل مخاطب هم می‌نشیند. ما سینمای اجتماعی درخشانی داشتیم. فیلم‌هایی که در این سال‌ها توسط سینماگران برجسته ما مثل رخشان بنی‌اعتماد، زنده‌یاد عباس کیارستمی، اصغر فرهادی و... ساخته شد از دغدغه‌مندی آنها نشئت گرفته و در نهایت به دل بیننده هم نشسته و موفق بوده است.

‌چرا از ساخت سریال فاصله گرفتید؟

«ویلا» مجموعه‌ای بود که قصد داشتم بسازم. ولی سیامک انصاری روز قبل از کلیدزدن کار انصراف داد و در «دورهمی» مشغول شد. قطعا «ویلا» کار درخشانی می‌شد. من از جمله کسانی هستم که همچنان تلویزیون را دوست دارم. اما ارتباط تلویزیون با مردم را الان اصلا دوست ندارم. چراکه ارتباطش با مردم قطع شده، دیگر تلویزیون را در روستاها هم نگاه نمی‌کنند. مردم همچنان پیگیر سریال‌های ماهواره‌ای و پلتفرم‌ها هستند. کارکردن در تلویزیون را همیشه برای وسعت مخاطبش دوست داشتم. خاطرم هست یک بار با خانم بازیگر معروفی به یکی از روستاهای اطراف تهران رفتم. جالب اینجا بود که من را بیشتر از خانم بازیگر می‌شناختند. در صورتی که کارگردان هستم. چرا باید من را بشناسند؟ مردم چهره من را به خاطر دارند و از این جهت فکر می‌کنم معروف‌ترین کارگردان ایرانم.

‌«شهر موش‌ها» مجموعه‌ای بود که مخاطبان کودک بسیاری را با خود همراه کرد و سال‌های زیادی به سراغش نرفتید و تداوم نداشت. بعد از سال‌ها دوباره قصه‌ای را با همان شخصیت‌ها تصویر کردید، ارتباطی که با بچه‌های نسل جدید برقرار کرد چطور بود؟

خیلی خوب بود. تمام ری‌اکشن‌ها را می‌گرفتم. چندسالی است از ساخت سری جدید «شهر موش‌ها» می‌‌گذرد. بچه‌هایی که تازه با شخصیت‌هایی مثل مشکی، کپل و صورتی آشنا می‌شدند، ارتباط خوبی با آنها برقرار کرده‌اند. 30 سال بین ساخت این دو مجموعه فاصله بود، که زمان زیادی است. احساس کردم آن شخصیت‌ها برای بچه‌های گذشته معنا و مفهوم داشته و من برای بچه‌های نسل جدیدتر کار می‌کنم. عروسک‌ها باید برای نسل تازه، لحن و مسائل متفاوت‌تری داشته باشند. بنابراین با وجود قانونی که در کارهای عروسکی و انیمیشن وجود دارد و شخصیت‌ها پیر نمی‌شوند و نمی‌میرند. من قانون را نقض کردم. اتفاقا عروسک‌ها پیر می‌شوند و می‌میرند؛ مثل آشپزباشی که مرد، این شخصیت برای من رضا ژیان بود.

‌تمام شخصیت‌های عروسکی برای شما ما‌بازا دارند؟

بله همه شخصیت‌ها ما‌بازا دارند. گاهی چند شخصیت در یک عروسک گنجانده می‌شود. وقتی خان‌جان «زی‌زی گولو» را بازی کردم، برادرم گفت: «خوب مامان و زینت سادات را قاطی کردی و بازی کردی». گفتم: «اتفاقا فیزیک و راه‌رفتنش یک ذره هم خانم چهره‌آزاد بود». گاهی دو، سه شخصیت را با هم تلفیق می‌کنم.

‌کدام‌یک از شخصیت‌های «شهر موش‌ها» خود شما هستید؟

من دم‌درازم. همه را اذیت می‌کند و سر کار می‌گذارد و شوخی می‌کند.

‌الان با مسئولیتی که در خانه سینما دارید فکر می‌کنید حجم کار اجازه فعالیت در سینما و تلویزیون را به شما می‌دهد؟

اجازه من که دست خودم است. الان در شروع راهم. دوران سخت برنامه‌ریزی و کار برای خانه سینماست. خوشبختانه هیئت‌مدیره همراه و خوبی کنارم هستند. تلاش می‌کنیم به تعاملاتی با ارشاد برسیم و خوش‌بین هستم همه‌چیز به خوبی طی شود و برنامه‌ریزی‌های من منظم اتفاق بیفتد. من تمام‌وقت از صبح زود تا آخر شب در خانه سینما مشغولم. پنجشنبه و جمعه هم که روز تعطیل است برای من وقت استراحت نیست. باید در برنامه‌های مختلف صنوف شرکت کنم. احساس می‌کنم به‌زودی همه‌چیز نظم می‌گیرد و به ثبات می‌رسد. اگر به این ثبات برسم، کاری که نیازش را احساس کنم انجام خواهم داد. شاید به زودی یک فیلم سینمایی ساختم. اما قطعا نمی‌توانم سریال بسازم، چراکه وقت زیادی از من می‌گیرد. ولی همواره آمادگی دارم به بچه‌هایی که در حوزه کودک کار می‌کنند کمک کنم و مشاوره بدهم و همراهشان باشم، چراکه سینمای کودک ما از ژانرهای فراموش‌شده است یا به تعبیر دیگر سرنوشت خوبی پیدا نکرده است. استاندارد قابل قبولی ندارد. امیدوارم بتوانیم سینمای کودک را احیا کنیم. سینمای کودک به توجه و کمک نیاز دارد. همین آداب سینمارفتن و همراه هم فیلم‌دیدن، خندیدن و گریه‌کردن وحدت ایجاد می‌کند. الان فردیت در جامعه ما بیداد می‌کند. هرکسی به فکر خویش است. چیزی که ما از دست داده‌ایم وحدت است. به نظر من اخلاق و محیط زیست دو موضوعی است که ازدست‌دادنش جبران‌ناپذیر است. این دو موضوع برایم اهمیت زیادی دارد، چون می‌دانم اگر از دست برود، دیگر احیا نمی‌شود.