«شرق» از فراز و فرودهای سالها فعالیت گروه سینمایی «هنر و تجربه» گزارش میدهد
تداوم ذائقهسازی برای مخاطب؟
از گذشته تا امروز، در کنار سینمای بدنه، شکل دیگری از سینما که همواره مخاطبان خاص خودش را دارد، برای سینمای ایران مسئله بوده است. «آسمان باز» نام گروه سینمایی بود که در سال 1383 به مدیریت سیدضیا هاشمی راهاندازی شد.
از گذشته تا امروز، در کنار سینمای بدنه، شکل دیگری از سینما که همواره مخاطبان خاص خودش را دارد، برای سینمای ایران مسئله بوده است. «آسمان باز» نام گروه سینمایی بود که در سال 1383 به مدیریت سیدضیا هاشمی راهاندازی شد. این گروه سینمایی مأموریت داشت هر فیلمی را که از نظر معاونت سینمایی فیلم خاص شناخته میشود، بر اساس زمانبندی مشخص در سه سالن فرهنگ2، فلسطین2 و ایران2 به نمایش بگذارد. سالها گذشت تا دولت یازدهم همت کرد و بخش ویژهای به نمایش فیلمهای مخاطب خاص و تجربی اختصاص داد و از 13 مهر 1393 گروه سینمایی «هنر و تجربه» با همکاری چهار سالن سینما در تهران و یک سالن در مشهد، نمایش فیلمهای مخاطب خاص سینمای ایران را آغاز کرد. تلاش برای نمایش فیلمهای باارزش در میان فیلمهای غیرتجاری که اکرانشان میتواند جایگاه شایسته و درخور سازندگان آنها را در جامعه سینمایی روشن کند و به ارتقای دانش سینمایی تماشاگران و کیفیت هنری سینمای ایران کمک کند، ازجمله اهداف این گروه سینمایی عنوان شد. گروه سینمایی «هنر و تجربه» آغاز امیدوارکنندهای داشت و برخی از فیلمهای حاضر در این گروه سینمایی، در مدت اکران خود به فروش خوبی در گیشه دست پیدا کردند. سال 1401 گروه سینمایی «هنر و تجربه» با وقفهای در فعالیتهایش روبهرو شد و بعد از آن، این گروه سینمایی با مدیریت جدید و البته تغییری در سیاستگذاری، فعالیتش را از سر گرفت. در تمام سالهای گذشته، با وجود اینکه تفکر غالبی برای تشکیل این گروه سینمایی جاری و ساری بوده است و فیلمهایی جدا از جریان اصلی سینما، امکان دیدهشدن در این فضا را به دست آوردهاند، اما همواره نقدهایی متوجه این گروه سینمایی بوده است.
برداشت اول
موضوع چگونگی گزینش و انتخاب فیلم برای اکران این گروه سینمایی، همواره چالشی بزرگ بوده است. اکران برخی فیلمهای جریان اصلی در گروه سینمایی «هنر و تجربه» ازجمله نقدهای فعالیت این جریان سینمایی در گذشته بود و در ماههای اخیر چگونگی گزینش فیلمها در اکرانهای «هنر و تجربه» محل پرسش است. برخی از کارشناسان سینما تصمیمات شورای پروانه ساخت را در چینش اکرانهای فعلی «هنر و تجربه» دخیل میدانند. اینکه سختگیری یا صادرنشدن پروانه ساخت برخی فیلمنامهها، دست فیلمساز را در ساخت اثرش میبندد. به عقیده بسیاری اساسا سینمای «هنر و تجربه» نیاز به فضای تساهل و تسامح دارد و هرچقدر این فضا برای فیلمساز فراهمتر باشد، در ساخت فیلم با دست بازتری عمل میکند. به زعم برخی کارشناسان، یکی از مشکلات حال حاضر گروه سینمایی «هنر و تجربه»، ورودیهای آن است که عمدتا فیلمسازان ترجیح میدهند با وجود محدودیتها فیلم نسازند و به این ترتیب داشتههای این گروه سینمایی برای اکران محدودتر میشود.
برداشت دوم
مدتی است سازمان سینمایی یکی دیگر از بستههای حمایتی دولت از جریان خصوصی را به بخش دولتی واگذار کرده است. محمد حمیدیمقدم، مدیرعامل مرکز گسترش سینمای مستند، تجربی و پویانمایی، مدتی قبل در گفتوگویی با ایسنا، با اشاره به تداوم فعالیت گروه سینمایی «هنر و تجربه» زیر نظر مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، تأکید کرد: «با آمدن آقای خزاعی به سازمان سینمایی، همواره صحبت از حفظ «هنر و تجربه» و تداوم اکران فیلمهای هنری و تجربی بود. مهم است که این سرمایه سینمای ایران از بین نرود. «هنر و تجربه» حفظ و بیشتر حمایت خواهد شد. واژه «هنر و تجربه» سرمایه سازمان سینمایی است و به کشف استعدادهای بسیاری منجر شده، پس مهم است که حفظ و حراست شود. آنچه نباید لطمه بخورد، تداوم نمایش این فیلمها برای مخاطبان است».
برداشت سوم
محمد طیب، مدیر گروه سینمایی هنر و تجربه، در پاسخ به پرسش «شرق» مبنی بر اینکه سینمای «هنر و تجربه» از بدو تأسیس همواره روی این موضوع تأکید داشت که این سینما یک پاتوق فرهنگی و سینمای روشنفکری است، در دوره جدید چقدر با این تعریف موافق است؟ گفت: «اگر به ماهیت پدیده سینما بپردازیم و حتی از این مرحله فراتر برویم و درباره هنر دستهبندی به لحاظ مخاطب عمومی داشته باشیم، باید گفت عموما مخاطب اولیه آن مخاطب روشنفکر است. از عبارت روشنفکر تعابیر متفاوتی میشود و بعضا کوچکتر میشود و به جای اینکه نام یک گروه کوچک را گروه دوستان بگذارند، نام این گروه دوستان به روشنفکر تغییر میکند. اگر با این نگاه ببینیم، نمیتوان گفت در گذشته «هنر و تجربه» چنین ماهیتی داشته یا خیر. ولی در حال حاضر گروه سینمای «هنر و تجربه» این تعریف و نگاه را ندارد. معتقدم در تجربهها و زحماتی که در دوره قبل توسط استادان و مدیران «هنر و تجربه» کشیده شد، نقاط قوت و ضعف مثل تمامی کارها وجود داشته است. ما هم سعی کردیم از نقاط قوت استفاده کنیم و از نقاط ضعفی که شاید برخی تصمیمهای کلی آنها بوده و برخی بر حسب اتفاق اتخاذ شده، درس بگیریم و شکل بهتری ایجاد کنیم».
طیب افزود: «سالها مخاطب گروه سینمایی «هنر و تجربه» بودم. خاطرم هست که برخی فیلمسازان از این تعریف که لزوما فیلمها برای یک پاتوق روشنفکری ساخته شدهاند، ابراز ناراحتی میکردند و گاهی هم از انتخابنشدن فیلم یا شکل اکران آثارشان و امکاناتی که در اختیارشان قرار میگرفت گله میکردند. معمولا هم هر وقت مسئله انتخاب مطرح میشود، طبیعی است افرادی که انتخاب نمیشوند، ناراضی هستند. در مورد برخی نکات دیگر میتوان با همفکری بیشتر موارد را بررسی کرد. اکران فیلمهای خاص در سینمای ایران سابقه طولانی دارد. از زمانی که سینمای «آسمان باز» مطرح بود و بعد گروه «هنر و تجربه» که در فارابی تعریف شد و بعد از آن وقفهای ایجاد شد و تعریفشدن مجدد گروه سینمایی «هنر و تجربه» و تبدیلشدن آن به یک مؤسسه تحت حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی، تا امروز چیزی که میبینیم این است که حمایت و هزینههایی که در این بخش انجام میشود، در واقع حمایت از فیلمسازان مستقل و کمک به توسعه سینمای کشور است. بنابراین نمیتوان چنین دستهبندی داشت که لزوما برای یک قشر یا یک نگاه معین است».
او تأکید کرد: «به نظرم نباید این گروه را صرفا به نوع خاصی از زبان سینمایی و روایتگری و فیلمسازی محدود کنیم. از اینرو طبیعتا در یک سال و نیمی که من افتخار فعالیت در گروه سینمایی «هنر و تجربه» را دارم، سعی کردم این نگاه را عملیتر کنم. بنابراین از فیلمهای تراز دوره گذشته مثل فیلم «تارا»، «خاطرات بندباز»، «مشق امشب» و... که اگر همان نگاه باقی میماند، اکران میشدند، ما هم استقبال کردیم. میتوان گفت بیش از نیمی از آثار در هر مدیریتی قرار میگرفت، نمایش داده میشد. ساختار نمایشهای ما کمی متفاوت است و از اکرانهای طولانیمدت ششماهه و یکساله فاصله گرفتهایم؛ چراکه این هزینهها برای حمایت از فیلمسازان مستعد و کمک به توسعه سینماست و بر این اساس بهتر است بر مبنای این شرایط شکل اکرانها تعریف شود. با این شرایط، حتی میزان استقبال مخاطب هم بیشتر شده و میتوان آمار فروش را در سمفا مشاهده کرد. سعی کردیم در این مدت به تعدادی از فیلمهایی که شاید این فرصت به آنها داده نمیشد که به دایره فیلمهای اکران اضافه شوند، اکران بدهیم. به نظرم این تصمیم مناسبتری است؛ چون در نهایت این مخاطب است که انتخاب میکند و در آمار مخاطبان «هنر و تجربه» هم میبینیم شرایط بهبود پیدا کرده است. حداقل جهتگیری ما از نظر جذب مخاطب و کمک به استعدادهای سینمایی و فرصتدادن به استعدادها درست بوده است».
طیب در پاسخ به این پرسش که فعالیت زیر نظر مرکز سینمای مستند و تجربی برای گروه سینمایی «هنر و تجربه» چه مزایا و معایبی دارد؟ گفت: «در دوره قبل، مؤسسه هنر و تجربه ایرانیان یک مؤسسه کاملا خصوصی به لحاظ تأمین بودجه و اکران فیلم نبود. در تمام این سالها وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از این گروه سینمایی، فیلمسازان مستعد و فرصتدادن به استعدادهای جدید برای توسعه سینما در کشور حمایت کرده است. این حمایت به شکلهای مختلفی تجربه شده تا به گروه سینمایی «هنر و تجربه» رسیده است. در تمام این سالها، بودجه اداره گروه سینمایی «هنر و تجربه» از طریق مؤسسات زیر نظر سازمان سینمایی انجام میشد که چندسالی هم خود مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی این بودجه را از سازمان سینمایی دریافت و بعد به دوستان گروه سینمایی و مؤسسه «هنر و تجربه» پرداخت میکرد. این هزینهها در حال حاضر همچنان پرداخت میشود. الان این مبالغ به جای اینکه صرف هزینههای اداری شود، بیشتر صرف اکران فیلمها میشود. این را مزایا و معایب نمیدانم. مقصودم این است همچنان طبق روال سابق حمایتهای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و سازمان سینمایی از گروه سینمایی «هنر و تجربه» و فیلمهای هنری-تجربی برقرار است».
او در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «خاطرم هست در سالهای گذشته بحث این بود که گروه «هنر و تجربه» بهتر است تولیداتی داشته باشد. من هم با این امر کاملا موافقم. باید بتوانیم امکان تولید فیلمهای هنری و تجربی را فراهم و سرمایهگذاری کنیم. این خواسته سازمان سینمایی است و از طرفی نظر شخصی من هم هست. اصلا نمیتوان حمایت نکرد و منتظر باشیم فیلمهایی تولید شود و در اختیار ما قرار بگیرد. اگر به سابقه مرگز گسترش سینمای مستند و تجربی نگاه کنیم، میبینیم مرکز در این سالها نهفقط یکی، دو سال گذشته، شاید طی دو دهه، محل تولید فیلمهای متفاوتی بوده است. فیلمهایی که در دنیا درخشیدهاند و در قالب فیلمهای کمهزینه و تجربی تولید شدهاند. از این جهت شاید این همراه و هماهنگشدن «هنر و تجربه» با مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی، در صورتی که امکان تولید فیلمهای سینمایی هنری و تجربی مجددا در اختیار مرکز قرار بگیرد، اتفاق مثبتی باشد».
او درباره این موضوع که آینده این گروه سینمایی را چطور میبینید؟ گفت: «از نظر من در حوزه تولید کاملا نیازمند این هستیم که با قوت بیشتری پیش برویم. گروههایی که بهصورت مستقل و خصوصی فیلم تولید میکنند، باید نگاهشان را به بحث مخاطب، بستهبندی و عرضه محصول جدی بگیرند. تعامل مخاطب و هنرمند حتی در حیطه ساخت فیلمهای هنری و تجربی هم باید دوسویه باشد و نمیتوان فیلم ساخت و مخاطب را نادیده گرفت. فکر میکنم با تجربههای موفقی که در این سالها دیده شده و قابل الگوبرداری و توسعه است، میتوانیم امیدوار باشیم اگر حمایتهای سازمان سینمایی هم کمی بیشتر شامل حال تولید این فیلمها شود و توجه مناسبتری داشته باشیم، با تولیدات بهتری روبهرو شویم و شاهد استقبال بهتری از سمت مخاطبان خواهیم بود. در مدت حضورم در گروه سینمای «هنر و تجربه» و با تغییراتی که حاصل شده است، شاهد استقبال مخاطب از فیلمها هستم. اگر بتوانیم نقاط ضعفمان را بهتر پوشش بدهیم و نقاط قوت را کمی تقویت کنیم و تداوم حمایت سازمان سینمایی و مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی را داشته باشیم و تعداد سینماها را کمی بیشتر کنیم، میتوان به آینده خوشبین بود».
طیب درباره چگونگی انتخاب نمایش فیلم در گروه سینمایی «هنر و تجربه» گفت: «در گذشته گروه ثابتی تمام آثار را بررسی میکردند و فرایند انتخاب طی میشد. شیوه انتخاب فیلم در این دوره کمی متفاوتتر است. به جای اینکه یک گروه ثابت همه فیلمها را مورد ارزیابی قرار بدهند، بهصورت موردی و متنوعتر از نظر افراد مختلف بهرهمند میشویم. مثلا اگر در حوزه فیلم کوتاه آثاری را انتخاب کنیم، از صاحبنظرانی در این حوزه کمک میگیریم. به همین ترتیب علاوه بر اینکه از نظر افراد بیشتری استفاده میکنیم، به نحوی سعی کردیم انتخابها تخصصی باقی بماند.
برداشت چهارم
مجید برزگر فیلمساز و عضو سابق شورای سیاستگذاری گروه سینمایی هنر و تجربه به «شرق» گفت: «همانطورکه در بسیاری از کشورها نگرانی برای ازدسترفتن مدلی از فرهنگ و هنر وجود دارد و متولیانی که طبیعتا باید مدیران دولتی باشند، مسئولیتش را قبول میکنند تا از امکاناتی که وجود دارد برای این مسیر استفاده کنند. پرواضح است که سمتوسوی بازار همیشه میتواند بر سمت دیگر مسلط باشد؛ یعنی بههرحال محصولی که از کیفیت یا مفهوم نازلتری برخوردار است و مطلقا برای سرگرمی طیف بزرگی از مخاطب عام طراحی میشود، بازار بیشتری پیدا میکند. بدون اینکه بخواهم مخالفتی با بخش سرگرمی هنر داشته باشم، مقصودم این است که خطر در این است که سوداگرانی که تولیدات فرهنگی-هنری را صرفا برای گسترش مخاطب طراحی میکنند، زیادتر میشوند و بعد این بازار تقاضا طبیعتا گسترده میشود و حجم زیادی از وضعیت موجود را به خودش اختصاص میدهد».
او افزود: «این اتفاقی است که در بسیاری از کشورها میتوانیم شاهد باشیم. برخی مدیران در همهجای دنیا نگران این هستند که مثلا زبان از دست نرود، در این صورت ترجیح میدهند در دانشگاهها کرسیهایی برای زبان، ادبیات، شعر، رمان و داستان طراحی کنند. ممکن است یک رمان در هزار یا دو هزار یا 500 نسخه منتشر شود، اما میراثی است که برای همیشه در آن کشور میماند یا مثلا کارکرد موزهها در دنیا چیست؟ نگهداری و پاسداشت چه چیزی است؟ چه در هنر مدرن یا هنر کلاسیک؟ برای اینکه میتواند این فرهنگ را نگه دارد، اگر نه که صنعت تولید از روی دست هم و یکسان و سریدوزی کپی میکند. در گذر سالیان، کشورهایی به صرافت افتادند با بزرگکردن فستیوالها، سینماتکها، فیلمخانه ملی، هفتههای فیلم و... به مدلی از فیلمسازی همچنان اهمیت بدهند، تشویق کنند و جایزه بدهند یا حتی حمایت مالی انجام بدهند. در ایران تقریبا چنین اتفاقی نمیبینیم. در یک سو تولیدات سفارشی دولتی را داریم و از یک سو سرمایهگذار خصوصی در سینما با دیدی دیگر نگاه میکند و میخواهد فیلم فروش بیشتری داشته باشد و روی الگوهای موفق یا از پیش جواب پسداده سرمایهگذاری میکند. این وسط گروهی هستند که مایلاند مسیر خودشان را بروند و این گروه هیچ حمایتی در تولید نمیشوند که گاهی تمام زندگیشان را برای تولید یک اثر گذاشتهاند و در عرضه اثرشان هم مشکلات دیگری وجود دارد».
کارگردان فیلم سینمایی «پرویز» ادامه داد: «در جشنوارهای مثل فجر شاهد این هستیم که به مرور چه تغییراتی داشت. جشنوارهای که روزی به فیلمی مثل «خانه دوست کجاست؟» جایزه میداد. در دو دهه گذشته تقریبا حضور چنین فیلمی در جشنواره بعید به نظر میرسد. در حالی که اساسا این جشنوارهها برای مسیر دیگری از فیلمسازی است. حالا در این میان برخی از مدیران دغدغههایی داشتند. اما چون در چشمانداز فرهنگی مدیران دولتی بهطورکلی چیزی بهعنوان این دغدغه وجود ندارد، تلاشهای اندک مدیرانی که چند وقتی بیشتر بر مسند و مدیریت نبودند، آنها هم نتوانستند کاری از پیش ببرند. گاهی در یک دوره بخصوصی از جشنواره رویکردی میبینیم که امیدوارکننده است، یا اینکه یکی، دو بار تصمیم گرفته میشود بخشی از فضای نمایشی سینماها را به مدلی از فیلمها مثل «آسمان باز» و... اختصاص بدهند.
تا اینکه در دور اول ریاستجمهوری آقای روحانی و تغییراتی که در دولت به وجود آمد و به دنبال آن تغییرات در وزارت ارشاد ایجاد شد، حجتالله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی که از فرانسه به ایران آمد باعث شد تا همان الگوی «هنر و تجربه» را که در فرانسه هست، پیشنهاد و طراحی کند و گروه «هنر و تجربه» شکل گرفت».
کارگردان «فصل بارانهای موسمی» با اشاره به تشکیل گروه سینمایی «هنر و تجربه» افزود: «اساسا این گروه برای اینکه فرصتی برای نمایش فیلمهای متفاوت و آوانگارد سینمای ایران ایجاد شود، تشکیل شد. فیلمهایی که لزوما ممکن است فیلمهای موفقی نبوده باشند، اما تلاش شد مخاطبان سینما زبان دیگری را تجربه کنند، آثاری را پیشنهاد میدهد که اتفاقا در سینمای ایران بسیار سابقهدار است. یعنی از «حاجی آقا آکتور سینما» در 1312 این مدل سینمای متفاوت در سینمای ایران وجود داشته تا 1339 «شب قوزی» یا 1341 «خانه سیاه است» یا 1343 «خشت و آینه» تا امروز هم وجود دارد و همیشه هم مخاطبش کم بوده. فیلمهای داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی، سهراب شهید ثالث، عباس کیارستمی، ناصر تقوایی از این جنس سینما هستند. گاهی اوقات برخی از این فیلمها توانستند مخاطب هم داشته باشند و در عین حال فیلمهای آوانگاردی هم بودهاند. از طرفی نگران تماشاگر نبودند، کار خودشان را کردند و در طولانیمدت ماندگار شدند. به عنوان نمونه «شطرنج باد» سال 1355 نمایش داده شد و ناگهان50 سال بعد در 1401 نسخه بازسازیشده آن منتشر میشود و کتابها و مقالات زیادی درموردش منتشر میشود. بیشمار تماشاگر جدید با جدیت آن را میبینند و ستایش میکنند. «شطرنج باد» نمونه اثری است که برای دوران طولانیتری ساخته شد نه برای چند ماه اکران».
برزگر در بخش دیگری از صحبتهایش گفت: «هنر و تجربه تلاش کرد با این پشتوانه و با جمعکردن کسانی که نگران این سینما هستند و دغدغه چنین سینمایی را دارند، گروهی را بهعنوان هسته اصلی «هنر و تجربه» دور هم جمع کند. حضور افرادی چون عباس کیارستمی، رخشان بنیاعتماد، کیانوش عیاری، ایرج تقیپور، هوشنگ گلمکانی، سیفالله صمدیان، شهرام مکری، من، امیرحسین علمالهدی، جعفر صانعیمقدم، جمال امید و گروهی که از تهیهکننده، کارگردان، منتقد و... تشکیل شد، افرادی که به هر حال با نگرهها و دغدغههای متفاوت اما متمرکز بر این جنس از فیلمسازی جمع شدند و بیمزد و منت کار کردند. بنده برای سالها که در آن گروه حضور داشتم و هر هفته جلسه داشتیم و هر هفته فیلم میدیدیم که در آن جلسه در مورش حرف بزنیم و فیلم انتخاب کنیم و پیشنهاد بدهیم و کار مفید انجام بدهیم، سرتاسر آن سالهای طولانی هر هفته حتی یک ریال هیچکس دستمزدی نگرفت. اما به نظرم وقتی همهچیز تبدیل به یک اتفاق کارمندی و اداری میشود همهچیز تغییر میکند».
برزگر افزود: «ما حتی نمیدانیم در حال حاضر شورای گروه سینمایی «هنر و تجربه» از چه کسانی تشکیل شدهاند؟ محمد طیب جوان، خوشقلب و محترم است و به نظرم بسیار متواضع است. او هنرجوی من در یک دوره فیلمسازی بود. با همه حسن نیتی که در او سراغ دارم، اما نمیدانم شورایی که در حال حاضر برای «هنر و تجربه» فیلم انتخاب میکنند چه کسانی هستند. سیاستها چیست؟ شکل نمایشها چطور است؟ تبلیغاتشان در چه ابعادی است؟ چرا ما هیچ خروجی و اتفاق بزرگ و هیچ گزارشی از فروشها و برگزاری نشستها نمیبینیم؟»
او ادامه داد: «به نظرم مهمترین اتفاق سینمای ایران در 10 سال گذشته گروه سینمای «هنر و تجربه» بود. بخش زیادی از فضای رسانهای، نشریات سینمایی و غیرسینمایی، سایتها و... به این گروه سینمایی اختصاص پیدا کرده بود. یعنی یک فضای نقد جدی درباره آثاری که از نظر خیلیها فیلمهای بیاهمیتی بود شکل گرفت. یعنی مخاطبش را پید ا کرده بود. فیلمهای پرفروش و قابل توجه که در شرایط عادی امکان ظهور و بروز نداشتند در این گروه سینمایی دیده شدند. در حال حاضر خیلی ارتباطی با گروه سینمایی «هنر و تجربه» ندارم. اما اخبار را دنبال میکنم و میدانم چه فیلمهایی قرار است اکران شوند، به هر حال فیلمسازان همین حلقه دور و اطراف ما هستند. امیدوارم وضعیت بهتری را در این گروه سینمایی تجربه کنیم».
برداشت پنجم
مجیدرضا مصطفوی که «انارهای نارس» به کارگردانی او یکی از فیلمهای پرفروش گروه سینمایی «هنر و تجربه» بوده است به «شرق» گفت: «اکران فیلم سینمایی «انارهای نارس» از 3 اسفند 1393 در گروه هنر و تجربه شروع شد و به عنوان فیلم نوروزی این گروه به مدت شش ماه روی پرده بود. ماهیت شکلگیری این گروه ذائقهسازی برای نمایش فیلمهای سینمایی، کوتاه و مستند با نگاه تجربی و هنری، مستقل و متفاوت از جریان اصلی (بدنه) سینمای ایران بود. اکران فیلمهای متفاوت و باارزش توسط این بستر (با وجود سختیهای فراوان) تا اوایل سال 1397 ادامه داشت. از نظر من مهمترین دستاورد فرهنگی و هنری دهه 90 در ایران شکلگیری گروه «هنر و تجربه» بود و با تغییر مداوم شورای سیاستگذاری و مداخله پیدرپی نهادهای دولتی و استفاده از محدودکردن فیلمهای متقاضی اکران، از تأثیرگذاری آن کاسته و عملا تمام تلاشهای شبانهروزی در جریانسازی این اتفاق مهم فرهنگی از بین رفت».
او ادامه داد: «به عنوان فیلمسازی که اولین فیلم خود را در این گروه اکران کرد و اتفاقا از فیلمهای پربیننده این گروه نیز بود همیشه باور داشتم که جریان هنر و تجربه در زمان کوتاهی خواهد توانست علاوه بر یک پاتوق فرهنگی بیبدیل، به یک سرمایه فرهنگی تبدیل شود که سالیان متداوم به حرکت خود ادامه دهد و ساختارهای سنتی فیلمسازی در ایران را متحول کند. این گروه با ایجاد شرایط استاندارد در اکران فیلمها از جمله اضافهشدن سالنهای نمایش در شهرستانها، تبلیغات مؤثر و انتشار ویژهنامهها و ماهنامههای حرفهای، برگزاری نشستهای تخصصی نمایش و نقد فیلمها، حمایت از نسل جدید فیلمسازان پویا را به عهده داشت. با نگاهی به فیلمهایی که تا سال 1397 در این گروه اکران شد؛ پویایی، نوگرایی و افزایش دانش فنی، هنری و بصری تماشاگران را در برداشت، همچنین میتوانست با حمایت از فیلمسازان جوان نویدبخش شکلگیری یک حرکت دغدغهمند باشد که یادآور موج نوی سینمای فرانسه نیز بود. حتما این موج میتوانست از فقر فرهنگی و هنری و ابتذال بخش اعظم سینمای حال حاضر ایران جلوگیری کند».