حمله تند جوان به شیخ طادی
روزنامه نزدیک به سپاه پاسداران خطاب به پرویز شیخ طادی نوشت: نه فیلمساز خوبی هستی، نه کار برجسته ای کردهای!
به گزارش شبکه شرق، روزنامه «جوان» در واکنش به اظهارات پرویز شیخ طادی در افتتاحیه فیلم فجر نوشت: «نام پرویز شیخ طادی بیشتر عنوان دو فیلم را به ذهن متبادر میکند؛ «روزهای زندگی» و «امپراتور جهنم». دو روز پیش، ویدئوهایی در فضای مجازی پخش شد که او را در جریان آیین افتتاحیه فیلم فجر نشان میداد در حالی که به جای سخن گفتن از سینما درباره کراوات و حجاب اجباری سخن میگوید.»
روزنامه «جوان»، ارگان مطبوعاتی نزدیک به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نوشت:
«دو روز پیش، ویدئوهایی در فضای مجازی پخش شد که او را در جریان آیین افتتاحیه فیلم فجر نشان میداد در حالی که به جای سخن گفتن از سینما درباره کراوات و حجاب اجباری سخن میگوید.
فارغ از اینکه فحوای حرف او چه بودهاست، یک موضوع به ذهن میرسد و آن اینکه جشنواره برای خلق چه اثر ارزندهای لازم دیده از شیخ طادی تجلیل کند! به خاطر دو اثر ضعیف «شکارچی شنبه» و «روزهای زندگی»؟
حقیقت ماجرا این است که روزهای زندگی تلفیقی از خشونت افراطی و بیمورد، خون و فریاد و عصبیت و یک دوربین سرگردان در میزانسنهایی گیج و حیران بود؛ فیلمی که ظاهراً برای ادای دین به کادر پزشکی و درمان درجنگ تحمیلی ساخته شدهبود، اما به خاطر نابلدی کارگردان به ضد آن تبدیل شد.
«شکارچی شنبه» هم که درباره فلسطین ساختهشده، فیلمی ضعیف و از یاد رفتنی است. برخلاف «بازمانده» سیفالله داد که یک اثر ماندگار سینمایی ارزشمند در تاریخ سینمای ایران است، از شکارچی شنبه حتی یک سکانس و دیالوگ در ذهنها جای نگرفتهاست. در فیلمهای شیخ طادی اساساً رد پای خاصی از تکنیک و هنر سینمایی نیز به چشم نمیخورد. برای همین تقدیر و تجلیل برگزارکنندگان جشنواره فجر از او موضوع عجیبی است.
به نظر میرسد امثال شیخ طادیها به جای تقدیر باید در محکمه افکار عمومی پاسخگوی عملکرد ضعیف خود در اختصاص بودجههای سنگین سینمایی باشند. اتفاقاً همین رزومههای مغشوش و تهی است که امثال شیخ طادیها را به طلبکاری از انقلاب میکشاند. کسی که مخلصانه برای انقلابی که دهها هزار خون پاک برایش بر زمین ریخته کاری کردهباشد، در یک مراسم رسمی برای سخن گفتن در اولین روز دهه فجر از تریبونی که در اختیار او قرار گرفته به سراغ چند نقطه ضعف احتمالی از انقلاب نمیرود و آن را برجسته نمیکند و به دنبال مچگیری در مراسم جشن همان انقلاب نیست که اگر قرار بر غر زدن و انتقاد باشد، همه میدانیم که به هر پدیده تاریخی میتوان نقدهایی وارد کرد.
این رفتار فقط از کسی بروز و ظهور پیدا میکند که خود میداند نه کارنامه هنری قابلتوجهی دارد و نه شعله محبت و ارادت و ادبی که دستکم به اعتبار آن، بر منویات درون لجام بزند و حد نگه دارد. تفاوت و عیار آدمها اتفاقاً در چنین بزنگاههایی خود را نشان میدهد. یکی میشود ابراهیم حاتمیکیا که با آن سابقه درخشان در سینمای دفاع مقدس در مراسم اختتامیه فجر از خود خرج میکند و خود را فیلمساز وابسته به انقلاب لقب میدهد تا همه بدانند فیلمساز انقلابیبودن برای او افتخار است و یکی هم میشود پرویز شیخ طادی با رزومهای ضعیف و سؤالبرانگیز که در جشن پیروزی انقلاب از محدودیتهای برههای از انقلاب درباره کراوات و حجاب سخن میراند که لابد خود را فیلمسازی غیروابسته بنمایاند.
بیشک در این بیاحترامی پرویز شیخ طادی، رئیس سازمان سینمایی و دبیر جشنواره هم سهمی غیرقابلانکار دارند.»