درباره سریال «رژیم»
مبالغه!
یکی از تازهترین مینیسریالهایی که HBO به تازگی پخش آن را آغاز کرده و در زمان نوشته شدن این مطلب دو اپیزود آن در دسترس قرار گرفته، سریال «رژیم» (The Regime) است. این سریال که 6 اپیزود آن را استفن فریرز و جسیکا هابز کارگردانی کردهاند، پخش خود را از روز 3 مارس 2024 آغاز کرده است.
یکی از موفقترین شبکهها در ساخت سریالهای تلویزیونی بدون شک شبکه HBO است. این شبکه برای سالهای متمادی با دقت زیادی در زمینه ساخت سریالهای تلویزیونی فعال است و وسواسی که برای هر یک از مجموعههایش به کار میگیرد، باعث شده که همیشه بتوان درباره سریالهایی که HBO میسازد، کنجکاو بود. یکی از تازهترین مینیسریالهایی که HBO به تازگی پخش آن را آغاز کرده و در زمان نوشته شدن این مطلب دو اپیزود آن در دسترس قرار گرفته، سریال «رژیم» (The Regime) است. این سریال که 6 اپیزود آن را استفن فریرز و جسیکا هابز کارگردانی کردهاند، پخش خود را از روز 3 مارس 2024 آغاز کرده است. سریالی با بازی کیت وینسلت که همین بازگشت او به جهان سریالهای تلویزیونی بعد از موفقیت «میر از ایستتاون» میتواند خبری خوب و بسیار هیجانانگیز برای مخاطبان سریالهای تلویزیونی باشد. اصلا فارغ از تماشای این سریال همینکه دوباره وینسلت نقشی را برای بازی در یک مینیسریال انتخاب کرده به این مجموعه اعتباری خاص میدهد.
اجازه دهید پیش از آنکه بیشتر درباره بازی وینسلت در «رژیم» صحبت کنیم، از سازنده این سریال یعنی ویل تریسی هم حرف بزنیم. نام تریسی با یکی از موفقترین سریالهای سالهای اخیر تلویزیون و HBO یعنی «وراثت» (succession) پیوند خورده است. تریسی یکی از کسانی بود که به عنوان تهیهکننده اجرایی در سریال «وراثت» نقش ایفا کرد و سناریو سه اپیزود از فصلهای دوم، سوم و چهارم این سریال را نیز او نوشته بود. حالا خود تریسی به عنوان سازنده به سراغ سریالی آمده که نه تنها کیت وینسلت و چند بازیگر قابل توجه دیگر دارد، بلکه موضوع آن نیز هر علاقهمندی به سریالهای تلویزیونی را به خود جذب میکند.
این سریال دوران یک ساله حکومت صدراعظم کشوری ناشناخته در اروپای مرکزی را به نمایش میکند؛ رژیمی استبدادی و در حال فروپاشی که النا ورنهام (با بازی کیت وینسلت) رهبر و پیشوای آن است. تصویری که سریال از صدراعظم ورنهام نمایش میدهد یک زن پارانوئید و بیثبات است که از مرگ بر اثر مشکلات ریه هراس دارد و به همین دلیل هم دستورات عجیب و غریبی صادر میکند. سریال از لحظهای شروع میشود که یک افسر ارتشی به نام هربرت زوباک (با بازی ماتیاس خونارتس) به عنوان عامل اصلی کشتار 10 معدنکار به حالتی عجیب به کاخ محل حضور صدراعظم آورده میشود اما به جای اینکه مجازات شود به عنوان رطوبتسنج ویژه ورنهام انتخاب میشود. از اینجا به بعد «رژیم» درباره نوع مواجهه این مرد با صدراعظم وسواسی و بیثبات داستان است. «رژیم» که در اپیزود اول به معرفی شخصیتها میپردازد، در اپیزود دوم به تاثیرپذیری صدراعظم از رطوبتسنج خود میانجامد. مردی با اعتقادات عجیب و غریب که خیلی زود همه کاره کاخ میشود.
جهان سریال «رژیم» بسیار سورئال تصویر شده است. ورنهام صدراعظم و پیشوای کشوری است که هیچ شناختی از آن نداریم اما حکومت استبدادی او در قلب اروپای مرکزی و با همه ویژگیهایی است که از این دست حکومتها میشناسیم. اطرافیان تملقگو، فساد گسترده، رابطه سرشار از عشق صدراعظم به مردمش در هر سخنرانی که آن را با کلمه «عشقهای من» و جمله «من به همه شما برکت میدهم و به عشق ما برکت میدهم. همیشه.» به پایان میرساند. او نمادی از حاکمانی است که در زندگی شخصی دچار مشکلات فراوانی هستند و این مشکلات در امر کشورداری آنها هم خود را به طرز عجیبی نشان میدهد. «رژیم» در بازنمایی همه این خصوصیات با جدیت عمل میکند و در همتراز کردن فضای داستان با جنبههای سورئالی که تدارک دیده به زبان طنز متوصل میشود. در نظر اول این بهترین راهی است که برای این ماجرا در نظر گرفته و همه زمینهها هم درست چیده شده است.
در مرکز این تدارکات هم کیت وینسلت قرار میگیرد که دوباره در این سریال نیز مانند همیشه میدرخشد. بازی روان و پر از جزییات او به گونهای در این سریال به چشم میآید که همه چیز را تسخیر میکند. بازی کیت وینسلت به طرز لذتبخشی در نقش النا ورنهام بدجنس است. او با نقشی که در مقابلش دارد، بهترین کار را انجام میدهد و آن را روی شانههایش می برد تا هر چیزی را که قابل هضم است، ارائه دهد. کمتر میتوان وضعیتی را سراغ داشت که وینسلت نقش یک شرور را بازی کند اما او این تلقی از صدراعظم متوهم را به گونهای القا میکند که حتی میتوان ادعا کرد اگر دلیلی برای تماشای این سریال وجود دارد، به خاطر کیت وینسلت و اجرای اوست.
با همه این اوصاف و در حالی که «رژیم» تمام ویژگیهای یک مجموعه خوب را قبل و حتی در شروع تماشا دارد، اما در همین دو اپیزود پخش شده اساسا چنگی به دل نمیزند. این مورد را احتمالا بتوان به سختی مدنظر قرار داد که ما با مجموعهای سر و کار داریم که HBO آن را ساخته، سازندهای دارد که قبلا پروژههای موفقی داشته، یک کیت وینسلت بسیار سرحال دارد که بازی درخشانی از خود به نمایش میگذارد و بازیگرانی که آنها هم بازیهای متفاوت و درخور ستایشی دارند اما در پایان هر اپیزود گویا مبالغهای که در این فضای سورئال و نوع برخورد آدمها و حتی طنز ماجرا وجود دارد، به هیچ وجه به دل نمینشیند. در یکی از صحنهها قرار است مراسم رونمایی از اولین برداشت چغندر قند برگزار شود و صدراعظم چغندر قند به دست را میبینیم اما تاکید نویسنده برای درآوردن صحنهای که حتی بتوان به آن لبخند هم زد، وجود ندارد. گویا «رژیم» قرار بوده ترکیبی از کمدی تاریک با مقدار مناسبی از تریلر سیاسی و طنز باشد اما در عوض چیزی که به دست آوردیم، سریالی کسلکننده است با شوخیها و شخصیتهایی که در مجموعه داستان شکل نمیگیرند. شاید دلیل این امر در همان مبالغهای باشد که در داستان به کار گرفته شده تا همهچیز را با شدت بیشتری بازگو کنند. این امر درباره نوع برخورد کشور صدراعظم ورنهام با قدرتهای جهانی و نوع مواجهه منابع با سرمایهگذاری خارجی نیز خود را نشان میدهد. سریال «رژیم» با همه تلاشی که در اپیزودهای پخش شده آن میکند، نمیتواند از خود تصویر سریالی بسازد که مخاطب بخواهد ادامه آن را نیز تماشا یا به دیگران پیشنهاد کند. مگر اینکه دوباره به بازی وینسلت نگاه و خود را قانع کنیم که قرار است از این بخش ماجرا لذت ببریم.