هشدار به ایراندوستان
نیکبختی ایران را نمیتوان با حذف و طرد و تحقیر و تخفیف گروهی دیگر از ایرانیان به دست آورد.

به گزارش گروه رسانه ای شرق، نیکبختی ایران را نمیتوان با حذف و طرد و تحقیر و تخفیف گروهی دیگر از ایرانیان به دست آورد. نه شیخی که فهرستی طولانی از طرد و حذفها در دست دارد و دست و پا میزند که فردوسی و خیام را هم در آن بگنجاند، در راه نیکبختی ایرانیان گام برمیدارد، نه دیگرانی که فقط و فقط گروه کوچک و محدود خود را ایرانگرا و ملیگرا میدانند و هر کسی جز خود را با انواع برچسبها و توهینها میرانند.
تجربهی یک قرن حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی هم نشان داد که از قضا سرکنگبین طرد و حذف، صفرا میافزاید.
بنیاد ایران بر تنوع و تفاوت و گوناگونی گذاشته شده است. توانایی شگفتآور جذب بیگانگان در خود که در روزگاران زوال، حاکم بیگانه را به سودای احیای ایران یکپارچه میانداخت، از همین ویژگی برمیآید و یکی از مهمترین سنجههای ایران دوستی همین است.
کوروش و فردوسی دو چهرهی بزرگ و نمادین ملیگرایی ایرانی هستند. کوروش وقتی سرزمینهایی تازه را فتح کرد، نه تنها به دینهای باشندگان آن سرزمینها احترام گذاشت که زبان آرامی را - که نیای زبان عربی و عبری و ….- است، به عنوان زبان میانجی برای ادارهی کشور پهناور چند فرهنگی برگزید.
فردوسی نیز در شاهنامهی ارجمندش علاوه بر روایتهایی که مضمون آن برابری نژادی - یا دستکم علیه نژادپرستی - است، تصویری که از ایران میسازد، تصویر کشور پهناور چندفرهنگی است و به همین دلیل هیچ گاه ایرانیان را به یک عنصر زبانی، دینی یا نژادی تقلیل نمیدهد. ایرانیان همیشه ایرانیان هستند، اما کلمه ترکان را به آسانی جایگزین تورانیان میکند، زیرا آن سرزمین فاقد تنوع است.
در ایران فردوسی، ترک و کرد و بلوچ و عرب و دیگر ایرانیان برابرند و حتی فرهی پادشاهی به دادگری و بخشندگی است نه تنها به تبار.
دربارهی ایران هم میتوان به شبوهی کوروش و فردوسی سخن گفت که همه ایرانیان را در بربگیرد و کسی به خاطر دین و زبان و تبار از این دایره بیرون نماند و هم میتوان به شیوهی ملیگرایان دگر ستیز یا امتگرایان سخن گفت.
ایران دوستی، امروز در فراهم کردن زمینهی جذب و همراهی و مشارکت همهی ایرانیان زیر پرچم ایران است. رفتارها و گفتارهای تحقیرآمیز و توهینآمیز و طرد کننده دربارهی گروهای زبانی و قومی دیگر حتی اگر با پندار نیک و ایراندوستانه باشد، پیامدش علیه ایران عزیز خواهد بود.
گاهی به نظر میرسد برخی از ایراندوستان با همهی عشقی که به ایران دارند، در نقد گروهی دیگر از ایرانیان لحن و گفتاری را انتخاب میکنند که احساس «دیگری» بودن را در آنان تقویت میکند. تکرار مدام کلیشهها و لحن پرخاشگرانه و حتی استدلالهای بدون همدلی درمان احساس تبعیض نیست.
ترکی صحبت کردن پزشکیان برخی را آزرده بود. بحث دربارهی این موضوع را به دو شیوه میتوان پیش برد: اول اینکه رییس جمهور فقط به زبان فارسی بگوید و بشنود. دوم اینکه رییس جمهور علاوه بر زبان فارسی که زبان رسمی و میانجی همهی ماست، گاهی به فراخور موقعیت، برای تقویت حس همدلی از همهی زبانهای ایران زمین استفاده کند، جنان که پیشتر کردی صحبت کرد و با استقبال رو به رو شد و چنان که دیگر مقامات به عربی و بلوچی و … گپ زدهاند!
زبان فارسی را کسی با زور بخشنامه زبان رسمی نکرده است که با این رفتارها تضعیف شود. این کارها - حتی اگر غلط باشد- ضربهای به زبان فارسی و منافع ملی نمیتواند بزند، اما حساسیت زیادی میتواند به دیگریسازی بیانجامد و در شرایط فعلی باعث شود که مشکلات عمومی کشور از جمله تبعیضها، خوانشی قومی پیدا کند.
اگر قصد کل کل و کم کردن روی حریف را دارید که مرا با شما سخنی نیست، اما اگر دلتان برای ایران میتپد و از سر ایران دوستی نگران این بحثها میشوید، به پیامد کنش و گفتارتان توجه کنید و با همین قلب سرشار از عشق به ایران، پیش از هر کار و سخنی فقط چند لحظه چشمانتان را ببندید و خودتان را جای کسی بگذارید که به خاطر زبان یا دین یا قومیت متفاوت احساس تبعیض میکند.