|

شکستن کلیشه فروغ فرخزاد

از میان آثاری که درباره فروغ فرخزاد نوشته شده، کتاب «آیه‌های آه» تألیف ناصر صفاریان در نشر نو، گذشته از کارنامه کاری و شعر فروغ، بر شخصیت و احوالات این شاعر تمرکز دارد و به‌ قول صفاریان بر آن است تا «آدمی‌زاده‌ای تصویر کند مثل همه آدمیان، با خوبی‌ها و بدی‌های انسانی.

شکستن کلیشه فروغ فرخزاد

شرق: از میان آثاری که درباره فروغ فرخزاد نوشته شده، کتاب «آیه‌های آه» تألیف ناصر صفاریان در نشر نو، گذشته از کارنامه کاری و شعر فروغ، بر شخصیت و احوالات این شاعر تمرکز دارد و به‌ قول صفاریان بر آن است تا «آدمی‌زاده‌ای تصویر کند مثل همه آدمیان، با خوبی‌ها و بدی‌های انسانی. نه مثل بت و شکل اسطوره‌ای دور از ذهن و دوردست که انسانی با همه وجوه انسانی‌اش». این کتاب شامل گفت‌وگوهایی خواندنی است که بر ناگفته‌‌ها و حلقه‌های مفقوده زندگی فروغ تأکید دارد و اطلاعات جدیدی درباره فعالیت سیاسی فروغ و آشنایی‌اش با ابراهیم گلستان و مخالفت افراد متعصب به دست می‌دهد. «آیه‌های آه» در سه بخش شامل زندگی و شخصیت، شعر، سینما و تئاتر به زندگی فروغ فرخزاد می‌پردازد. گفت‌وگوهای این کتاب، تمام زوایا و زندگی فروغ را در معرض دید می‌آورد؛ ازجمله گفت‌وگو با بتول وزیری‌تبار (مادر فروغ). اسامی افرادی که از فروغ گفته‌اند، فهرست بلندبالایی است و ازجمله می‌توان به احمدرضا احمدی، سیمین بهبهانی، منوچهر آتشی، پوران صلح‌کل (طاهباز)، فریدون مشیری اشاره کرد که مبنای گفتن از فروغ را شعر او قرار داده‌اند. مطالب خواندنی دیگری هم هست از داریوش مهرجویی، بهرام بیضایی و محمدعلی سپانلو که به فروغ روی صحنه تئاتر و بر پرده سینما توجه داشته‌اند و مطلب خواندنی هوشنگ گلشیری با عنوان «آغازگر زبان گفتار» و نوشته کاوه گلستان «مرگ فروغ: مرگ گلستان» و نوشته‌ای از امیرمسعود فرخزاد درباره جمهوری‌خواهی و تفکر چپ فروغ. نخستین گفت‌وگو با مادر فروغ که به روحیات و کودکی او می‌پردازد. وزیری‌تبار، فروغ را خیلی مهربان و ساده می‌خواند و می‌گوید: «همیشه به بقیه کمک می‌کرد. بی‌خودی حرف نمی‌زد». هر‌کس فروغ فرخزاد را از نزدیک می‌شناخت، می‌دانست با اینکه او در خانواده‌ای مرفه بزرگ شد بود که چندین خدمتکار و سرباز در خانه داشتند، هرگز در بند مال و ظواهر نبود و ساده می‌زیست. مادرش هم در این گفت‌وگو می‌گوید که فروغ هیچ‌وقت هیچ چیزی نمی‌خواست. «خُب ما هرچه لازم بود برایش می‌خریدیم، اما فروغ چیزی نمی‌خواست. خیلی دختر سنگینی بود». مهربانی فروغ و کمک‌کردن به دیگران نیز از خصوصیاتی است که همه نزدیکانش از او نقل می‌کنند و خاطره‌ها می‌گویند. وزیری‌تبار هم درباره این خصوصیت فروغ می‌گوید: «اصلا به مال دنیا علاقه نداشت. صبح که می‌خواست برود سر کار اگر سر راهش محتاجی می‌دید، همه پولش را می‌داد به او... وقتی پول نداشت تا کمک کند، اثاث خانه‌اش را می‌بخشید». به اعتقاد ناصر صفاریان، قضاوت غالب مخالفان و منتقدان فروغ بیشتر به این دلیل است که تنها یک چیزی از فروغ شنیده‌اند و حتی یک کلمه هم از او نخوانده‌اند. «اصلا نمی‌دانند که بوده و چه کرده». بدتر آنکه وضعیت «آن‌طرفی‌ها» یعنی طرفداران فروغ هم همین‌طور است و «اگر اهل همین‌طوری هم نباشی، سر‌و‌کارت با کتاب‌های بازار است و بازار، پر از کتاب‌سازی و تکرار اشتباه. پس چاره‌ای نبود جز جست‌وجو». حاصل جست‌وجوهای صفاریان و تحقیقات او درباره فروغ «آیه‌های آه» است و مستندش که جز ارائه سال‌شمار دقیق زندگی فروغ فرخزاد بدون تکرار اشتباهات مرسوم در‌این‌باره، به وجوه مختلف زندگی این شاعر می‌پردازد و سعی دارد تا حد امکان فروغ را از تصویر کلیشه‌ای اسطوره یا مطرود فراتر ببرد و واقعیت زندگی این شاعر، فیلم‌ساز و بازیگر را این‌بار از میان ناگفته‌ها، صداها و فیلم‌های منتشرنشده‌اش بازسازی کند که تا حد بسیاری از پس آن برآمده است.