روایت یک رقابت نابرابر
گردش مالی استارتاپها برابر سود خالص فولاد مبارکه
اکوسیستم آستارتآپی در ایران، کوچکتر از آن است که بتواند کمک مالی به دولت کند
دنیای اقتصاد: استارتاپها روزهای سختی را سپری میکنند و هرازگاهی مشکلاتی همچون کندی اینترنت، مهاجرت نیروی متخصص و ... روزنههای امید در این اکوسیستم را میبندد. مصائب استارتاپها در گذر از تحولات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی، شکل و شمایل جدیدی به خود میگیرند و این اکوسیستم در هر دورهای، شاهد ظهور چالشی نو است.
در ماههای اخیر، صحنهای از تاریخ اقتصادی ایران برای این شرکتهای استارتاپی تکرار شد و برخی در تلاش هستند تا با انگزنی به بازیگران اقتصادی مستقل و اثرگذار شرایط را برای ادامه حیاتشان سخت کنند، اتفاقی که در سالهای پر التهاب اواخر دهه ۵۰ و ابتدای دهه ۶۰، نقطه پایانی بر فعالیت کارخانهها و شرکتهای شناخته شده آن دوران مانند ارج، ایران ناسیونال، کفش ملی و... گذاشت.
اکنون انگزنیها شبیه آنچه در حوادث اخیر ایران دیده شد، به برخی از اعضای اکوسیستم استارتاپی وارد شده است و در شرایطی که استارتاپها از تمام توان خود برای حضور در عرصه اقتصادی استفاده میکنند، برخی به اشتباه از جذابیتهای مالی و سرمایهگذاری، به عنوان عاملی برای دولتی بودن این اکوسیستم سخن میگویند. نیم نگاهی به رقبای سنتی و قدر استارتاپها در اقتصاد کشور نشان میدهد که به راحتی نمیتوان اجازه قدعلم کردن روایتهای این چنینی را در میان تحلیلهای عقلانی داد و با حساب و کتابی سرانگشتی، به راحتی عیان میشود که استارتاپها هنوز در برابر صنایع اصلی حوزه اقتصادی، گردش مالی ناچیزی دارند.
ارزش استارتاپها چقدر است؟
استارتاپها در دنیایی متفاوت از اقتصاد سنتی متولد شدند و رشد کردند، اما هنوز مسیر طولانی برای شانه به شانه شدن با صنایع بزرگ کشور دارند و باید قبول کرد که حجم سرمایهگذاری در این اکوسیستم، با میزان گردش مالی بخش اصلی اقتصاد ایران قابل قیاس نیست و از سوی دیگر مسئلهای که بحث پیرامون مسائل مالی استارتاپها را با چالش روبرو میکند، مربوط به نبودن آمار و ارقام شفاف است. به عبارت دیگر به دلیل مشخص نبودن تعداد استارتاپها، امکان سنجش ارزشگذاری این اکوسیستم دشوارتر میشود و نمیتوان به شکل دقیق از اعداد و ارقام حرف زد.
ناصر غانمزاده، چندی پیش در گفتگو با دیجیاتو، ارزش بازار این حوزه را رقمی در حدود ۸۰ هزار میلیارد تومان تخمین زد و اعلام کرد که سرمایهگذاری صورت گرفته در این اکوسیستم، کمتر از گردش مالی صنعت کلهپاچه در کشور است.
بر اساس گفته رادمان ربیعی «تعداد استارتاپها و شرکتهایی که توانستهاند به بلوغ برسند، زیاد نیست. اما موضوع حائز اهمیت این است که ارزشگذاریها از سمت بازار اتفاق نیفتاده است. یعنی شرکتها، سهامشان در بورس معامله نشده و ارزش بازار مشخصی ندارند. ارزشگذاریهای فعلی نیز بر اساس معاملات خصوصی، محاسبات تیم بنیانگذار و سرمایهگذار یا تیمهایی که میخواهند سرمایهگذاری کنند صورت گرفته است.»
پایین بودن ارزش بازار اکوسیستم استارتاپی، ارتباط مستقیمی با مسائلی همچون پایین بودن حجم سرمایهگذاری و بالا بودن ریسک دارد و این فعال حوزه استارتاپها در این رابطه گفته بود: «برخی از استارتاپها رشد چشمگیری داشته و یک سری بازارها را متحول کردهاند که این نشان از پتانسیل بالای آنها دارد، اما سرمایهگذاریها محدود بوده و جریان سرمایه به سمتشان نیز با سهولت انجام نمیشود.»
مرور فعالیت استارتاپها این نکته را یادآور میشود که این شرکتها نسبت به بخش سنتی اقتصاد نتوانستهاند نقش قابل توجهی در تولید ناخالص داخلی داشته باشند و به همین دلیل بستر را برای حضور و جذب سرمایهگذار مهیا نکردند. به عبارت دیگر، ریسک بالای اکوسیستم استارتاپی موجب شده است تا در شرایط پرالتهاب اقتصادی، بسیاری سرمایهگذاری در بازار ارز، ملک و طلا را ترجیح دهند و کمتر کسی علاقه به حضور در بازارهای پر ریسک مانند استارتاپها را داشته باشد.
«ناصر غانمزاده» از فعالان اکوسیستم نوآوری و منتور نیز در رابطه با قد و قامت مالی استارتاپها، دست به مقایسه این اکوسیستم با صنعت فروش کشک زد و با صراحت اعلام کرده بود که با توجه به سرمایهگذاری ۳۰۰ میلیارد تومانی یک ساله در این حوزه باید قبول کرد که این حجم از سرمایهگذاری، حتی توان رقابت با گردش مالی صنعت کشک و کلهپاچه را ندارد.
آمار و ارقام در رابطه با گردش مالی استارتاپها، همواره با شک و تردید بیان میشود و رئیس سابق مرکز توسعه فناوریهای راهبردی معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری نیز در سال ۹۸ در رابطه با گردش مالی این شرکتها گفته بود که «گردش مالی شرکتهای دانشبنیان و استارتاپی، تا پایان سال ۹۷ و نیمه اول سال ۹۸ در مجموع ۹۰ هزار میلیارد تومان بوده است.»
گردش مالی استارتاپها معادل موجودی حساب دو شهروند
هر چند آمار و ارقام مشخصی در رابطه با گردش مالی سالانه استارتاپها نمیتوان بیان کرد، اما با تکیه بر صحبتهای فعالان این حوزه، میتوان رقم حدودی ۸۰ تا ۹۰ هزار میلیارد تومان را مبنا قرار داد. نیمنگاهی به ابعاد مالی شرکتهای استارتاپی این واقعیت روشن میکند که جذابیت این اکوسیستم، بسیار کمتر از بازارهای سنتی است و حتی اگر بخواهیم با تکیه بر اعداد و ارقام، در این رابطه سخن بگوییم باید قبول کرد که استارتاپها راه درازی برای نزدیک شدن به جایگاه صنایع بزرگ و بخش سنتی اقتصاد ایران پیشرو دارند، نکتهای که چندی پیش، علیرضا کلاهی، رئیس کمیسیون صنایع اتاق ایران با صراحت به آن پرداخته بود: «در حال حاضر کل اکوسیستم استارتاپی ایران اندازه یک برج دوقلو در الهیه تهران ارزش ندارد.»
چندی پیش بود که «۸۰ هزار میلیارد تومان» به اشتباه از سوی بانک آینده به حساب دو شهروند تهرانی و کرمانی واریز شد، هر چند از دلیل اشتباه بانک آینده اطلاعاتی به دست نیامد و این مبلغ از حساب این دو شهروند برداشت شد، اما واقعیت این بود که معادل گردش مالی یک ساله اکوسیستم استارتاپی برای ۲۴ ساعت در حساب دو شهروند ایرانی جمع شده بود، رقمی که چندی پیش از سوی سخنگوی کمیسیون تلفیق لایحه بودجه ۱۴۰۲ نیز به عنوان میزان فرار مالیاتی در سه سال گذشته ذکر شده بود، براساس گفته رحیم زارع ۸۰ هزار میلیارد تومان در طول سه سال گذشته فرار مالیاتی رخ داده است.
این قیاس را میتوان در حوزههای دیگر نیز انجام داد، تا فاصله قابل توجه استارتاپها با سایر بخشهای اقتصادی عیان شود. به عنوان مثال، شرکتی نظیر فولاد مبارکه در سال ۱۴۰۰ توانسته است، سود خالص خود را ۲.۱۲ برابر افزایش دهد و به رقمی معادل ۷۵ هزار میلیارد تومان دست پیدا کند، رقمی که به گردش مالی کل اکوسیستم استارتاپی طعنه میزند.
یکی از بسترهای جذاب برای سرمایهگذاری در سالهای گذشته، صنعت خودرو است، این صنعت به دلیل سوددهی بالا بسیار مورد توجه سرمایهگذارها قرار گرفته است و نیم نگاهی به آمار شرکت ایران خودرو نشان میدهد که این شرکت در شش ماه اول سال جاری به ۷۷ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان درآمد فروش دست پیدا کرده است و و پیش بینی میشود که برای شش ماه دوم سال، رقمی بیش از ۹۹ هزار ملیارد تومان فروش داشته باشند.
مرور این اعداد و ارقام، به خوبی ابعاد اکوسیستم استارتآپها را نمایان میکند و از این طریق میتوان بر فرضیههایی مبنی بر گرهخوردن استارتاپها با نهادهای حکومتی، خط بطلان کشید. چرا که این اکوسیستم به دلیل هجوم مصائب گوناگون هنوز به جایگاه واقعی خود در اقتصاد دست پیدا نکرده است.