زندگی در مرز امید
جهان جدید به قبل و بعد از پیدایش هوش مصنوعی تقسیم شده است. دارون عجم اوغلو در تازهترین اثری که از او با نام «نزاع هزارساله ما بر سر فنآوری و بهروزی» منتشر شده، هوش مصنوعی را نقطه عطف دنیای جدید عنوان کرده و درباره این مسئله و پیشرفت تکنولوژی و نزاعی که بر سر پیشرفتش وجود دارد، هشدارهایی را به صاحبان تکنولوژی و سیاستگذاران این حوزه ارائه کرده است.
جهان جدید به قبل و بعد از پیدایش هوش مصنوعی تقسیم شده است. دارون عجم اوغلو در تازهترین اثری که از او با نام «نزاع هزارساله ما بر سر فنآوری و بهروزی» منتشر شده، هوش مصنوعی را نقطه عطف دنیای جدید عنوان کرده و درباره این مسئله و پیشرفت تکنولوژی و نزاعی که بر سر پیشرفتش وجود دارد، هشدارهایی را به صاحبان تکنولوژی و سیاستگذاران این حوزه ارائه کرده است. واقعیت این است که ما در شرایط متفاوتی از مناسبات جهانی تکنولوژی به سر میبریم. تکنولوژی هر روز در حال پیشرفت و رقابت غولهای تکنولوژی بر سر استفاده بیشتر از امکانات این حوزه در جریان است، اما در ایران شرکتهای حوزه تکنولوژی و کاربران در پیچوخم سیاستگذاریهای دستوری گرفتارند. از یک سو فیلترینگ گسترده در فضای اینترنت و از سویی دیگر تحدیدهای بدون درک از شرایط منطبق بر حوزه تکنولوژی باعث شده که حوزه اقتصاد دیجیتال بیچشمانداز، بیهویت مشخص و بدون پشتوانه قانونی در شرایط افتان و خیزان قرار بگیرد. سؤال اصلی اینجاست که ما کجای مسیر اقتصاد دیجیتال ایستادهایم؟ چگونه باید جلوی روند مخربی که در حوزه اقتصاد دیجیتال در جریان است گرفته شود؟
ادبیات حوزه تکنولوژی و اقتصاد برآمده از آن، دنیایش با اقتصاد دستوری و امنیتی متفاوت است. اما دورنگاه برخورد با این حوزه به ما میگوید که استراتژی و ابزار کنترلِ آن همان ابزارهاییست که در سالهای گذشته ترمز حوزههای دیگر اقتصاد ایران بوده است. رقابت خودیهای این حوزه با شرکتهای بخش خصوصی رقابتی نابرابر است. استفاده از پتانسیلها یکسان نیست و در نتیجه استارتاپها را با مشکل مواجه کرده است. شاید شما بگویید کدام بخش اقتصاد وضعیت مطلوبی دارد که حالا وضعیت اقتصاد دیجیتال خوب باشد؟ این پرسش نادرستی نیست، اما حوزهای که با کمترین میزان ارتباط با نهاد دولت توانسته رشد کند و به بنگاهداری اقتصادی بزرگ برسد نیازمند نگاهی متفاوت از حوزههایی است که با مدل دستوری اداره میشود. یکی از فرجامهای نگاه فعلی به حوزه استارتاپها این است که این شرکتها را تبدیل به سکوهای پرتابی برای مهاجرت کارکنانشان به کشورهای اروپایی، کانادا و منطقه خلیج فارس کرده است. نیروی باکیفیت در ایران تجربهاندوزی میکند و در نهایت مهاجرت میکند.
در چنین شرایطی ایران نیازمند جنبش احیای امید در همه حوزهها به ویژه حوزههای نو در سرمایهگذاری است. امید ازدسترفته اجتماع شاید نیازمند یک حرکت جمعی برای احیایش باشد، در همین فضای شکسته و بسته دنیای تکنولوژی میتوان با بخشیدن آزادی بیشتر به شرکتهای این حوزه و تطبیق قوانین با واقعیت اجتماع و دنیای تکنولوژی، بخش مهمی از موانع را از جلوی پای بازیگران این حوزه برداشت. در سالی که گذشت چند شرکت فعال در این عرصه پلمپ و محدودیتهایی برای مدیران آنها ایجاد شد. تصویر اینگونه برخوردها در درون سازمانهای فعال در این حوزه چیست؟ واقعیت این است که نقش نهاد های بیرون از حوزه استارتاپی در ورشکستگی نیروی انسانی استارتاپها غیر قابل کتمان است. قطعی اینترنت در چند نوبت، اعمال فشار بر بخش خصوصی، قانونگذاری بدون همهپرسی از فعالان این حوزه و فیلترینگ شدید گوشهای از این تصویر است که نیازمند بازنگری دارد. مسئله بهوجودآمدن «فنزی» از همین فضا نشئت میگیرد. طرح مسئله درباره الزامات این بخش و فراهمکردن فضای گفتوگو میان بخش خصوصی و نهاد حکمرانی یکی از اهدافی بود که باعث شد ما در این مسیر قدم برداریم. «فنزی» قرار است مسئله احیای امید در این حوزه را به بحث بگذارد و با تلنگرهایی به بازیگران این عرصه در هر دو سو، در حد توان خود به بهبود شرایط زیست فناورانه در ایران کمک کند. همه باید برای رسیدن به توافقهای جدید راهحلمحور در این حوزه کمک کنیم. امیدواریم فنزی بتواند بماند و با این مأموریت
نقشآفرینی کند.