|

نگاه امنیتی به استارتاپ‌ها و فرصت‌های بر باد رفته

در مرداد 1396 که به دیجی‌کالا پیوستم، اولین صورت‌مسئله روابط عمومی، بحران شکل‌گرفته در ارتباط با ماجرای «شب‌نامه» بود. این بحران از سال‌های ۹۴، ۹۵ آغاز شده بود، اما در سال ۹۶ به اوج خود رسید.

نگاه امنیتی به استارتاپ‌ها  و فرصت‌های بر باد رفته

امیرحسن موسوی - متخصص ارتباطات

در مرداد 1396 که به دیجی‌کالا پیوستم، اولین صورت‌مسئله روابط عمومی، بحران شکل‌گرفته در ارتباط با ماجرای «شب‌نامه» بود. این بحران از سال‌های ۹۴، ۹۵ آغاز شده بود، اما در سال ۹۶ به اوج خود رسید. دلیل بروز آن هم مستندی به نام شب‌نامه بود که در صداوسیما هم پخش‌ شده بود؛ بدبینی بخشی از بدنه امنیتی کشور به استارتاپ‌ها. این جریان امنیتی، استارتاپ‌ها را عوامل نفوذ غرب در ایران می‌دانست. اتهامات هم عموما عناوینی تکرارشونده بود. از پول‌شویی و متعلق به عناصر مشکوک بگیرید تا غرب‌زدگی، نفوذ، انتقال اطلاعات به غرب و تغییر سبک زندگی مردم. نکته جالب‌ توجه اینکه آنچه در این مستند و کانال تلگرامی گفته شد، بعدها و در جریان اعتراضات سال 1401، به بخش بزرگی از منابع شبکه تلویزیونی ایران‌اینترنشنال و رسانه‌هایی تبدیل شد که دستور کار آنها هم حمله به استارتاپ‌ها بود؛ اگرچه از زاویه‌ای دیگر. درواقع آنچه این رسانه‌ها در طول حوادث پاییز ۱۴۰۱ در مورد برخی از استارتاپ‌های ایرانی می‌گفتند، مشابه همان چیزهایی بود که تندروترین رسانه‌های داخلی از جمله مشرق، کیهان، تسنیم و کانال تلگرامیِ شب‌نامه در سال‌های گذشته در مورد آنها می‌گفتند. این شباهت برای من باعث تعجب و شکل‌گرفتن این سؤال می‌شود که پدیده‌های این‌چنینی از چه ویژگی‌هایی برخوردارند که هر دو سمت تندروی طیف، با یکدیگر در تخریب، هم‌صدا می‌شوند؟

اوایل دهه ۹۰ شمسی که در ایران موج اول استارتاپ‌ها، ازجمله دیجی‌کالا شکل گرفت، در منطقه ما، هنوز چنین شرکت‌هایی شکل نگرفته بود و به‌ نوعی ایران در زمینه شرکت‌های تکنولوژی‌محور و اقتصاد دیجیتال، پیشرو محسوب می‌شد. یعنی نه ترندیول (Trendyol) و گتیر (Getir) در ترکیه و نه نون (Noon) و کریم (Careem) در امارات، نه تابی (Tabby) عربستان و نه پیکس‌آرت (Picsart) در ارمنستان هیچ‌کدام هنوز تأسیس نشده بودند. اکنون همه اینهایی که نام بردم یونیکورن هستند -استارتاپ‌هایی با ارزش تجاری بیش از یک میلیارد دلار- در حالی‌ که ما هنوز در ایران یک یونیکورن رسمی هم نداریم. با وجود اینکه استارتاپ‌ها و تکنولوژی‌های مبتنی بر پلتفرم در ایران از همه کشورهای منطقه زودتر پدیدار شدند، تأکید می‌کنم، ما با کمال تأسف در ایران هنوز حتی یک یونیکورن نداریم. این در حالی است که ترکیه چند دکاکورن دارد (استارتاپ‌هایی با ارزش بیشتر از 10 میلیارد دلار).

می‌دانیم که اقتصاد دیجیتال می‌تواند موتور محرک باقی شاخه‌های اقتصادی باشد و آنها را به حرکت درآورد و چنانچه می‌بینید شرکت‌های اقتصاد دیجیتال ازجمله فیس‌بوک، آمازون، گوگل، علی‌بابای چین و... تبدیل به بزرگ‌ترین و ارزشمندترین کمپانی‌های جهان شده‌اند و از ۱۰ شرکت از باارزش‌ترین‌های بورس نزدک (Nasdaq)، هفت عنوان اول در اختیار همین ابرشرکت‌های تکنولوژی است. در حالی‌ که تا همین ۱۵ سال پیش شرکت‌های نفت و پتروشیمی و حمل‌ونقل و غول‌های صنعتی با دارایی‌ها و محصولات ملموس (Tangible) ... چنین جایگاهی داشتند.

اگر عده‌ای در خارج از ایران تصمیم گرفته بودند برای کوچک نگه‌داشتن اقتصاد دیجیتال ما پروژه‌ای طراحی کنند، من بر این باورم خروجی کارشان چیزی شبیه پروژه «شب‌نامه» می‌شد. پروژه‌ای که تلاش کرد حاکمیت را مجاب کند تا به‌ جای دشمن، خودش جلوی رشد اقتصاد دیجیتال را بگیرد. پروژه شب‌نامه از نظر من یک پروژه بسیار موفق بود و اگر هدفش این بود که اقتصاد دیجیتال را در ایران کوچک نگه دارد به هدفش تمام و کمال رسید.

افراد و گروه‌هایی هستند که در هر بحرانی تلاش می‌کنند هر جور شده اکوسیستم استارتاپی کشور را میان جریان‌های سیاسی داخلی و خارجی بکشند؛ از بحران کرونا و توزیع ماسک تا حمله روسیه به اوکراین و ماجرای حجاب. چرا؟ و با چه هدفی؟ این الگو هم در رسانه‌ها و جریان‌های تندروی داخلی و به‌ اصطلاح ارزشی دیده می‌شود و هم در رسانه‌ها و تریبون‌های برانداز. ایران‌اینترنشنال در بحران سال ۱۴۰۱ به گونه دیگری به سرمایه‌گذاری خارجی در دیجی‌کالا و اکوسیستم استارتاپی تاخت، ولی درواقع همان حرفی را که در شب‌نامه زده‌ شده بود، مطرح می‌کرد. آن زمان در شب‌نامه گفته می‌شد اروپایی‌ها و آمریکایی‌ها از طریق دیجی‌کالا به ایران پول آورده‌اند و آن را «دلیل علاقه تاریک‌خانه آمریکایی‌ها به استارتاپ‌ها در ایران» تفسیر کردند. این بار ایران‌اینترنشنال می‌گفت حاکمیت از طریق دیجی‌کالا پول‌شویی کرده است و در گزارشی با سطحی نازل و عوام‌فریبانه، سوار بر موج احساسات، از این می‌گفت که صد میلیون دلار مبلغ سرمایه‌گذاری‌شده در دیجی‌کالا مبلغ کلانی است که به‌ اندازه ۷۴ بوئینگ کارکرده ارزش دارد. این در حالی است که فقط در همین چند کشور اطراف ما تا حالا چند ده میلیارد دلار در استارتاپ‌ها سرمایه‌گذاری شده است.

دلیل حمله‌های خارجی واضح است، اما دلیل این‌ همه حمله و سنگ‌اندازی داخلی برای اکوسیستم نوآوری کشور چیست؟ گمان می‌کنم به ساختار اقتصاد سیاسی مرتبط است؛ ساخت سیاسی رانتی که تصمیم‌گیری در مورد توزیع و پخش منابع قدرت اقتصادی را در طول ۶۰، ۷۰ سال اخیر در ایران در اختیار داشته است و از سوی دیگر این ساخت سیاسی می‌خواهد بر تمام حوزه‌ها حکمرانی داشته باشد و همه زیر چتر باشند.

این نوع ساختار اگر نتواند برتری خود را بر جایی اعمال کند و دستی در آن داشته باشد، آن را به چشم مشکل می‌بیند و هرچه آن «جا» بزرگ‌تر شود، ماجرا برای آنها دشوارتر می‌شود و می‌کوشند نظم پیشین را به‌گونه‌ای برقرار کنند. برای همین به نظرم استارتاپ‌ها برای دولت‌هایی که ۶۰، ۷۰ سال به این مدل حکمرانی خوکرده‌اند، پدیده‌های عجیبی بودند و همچنین برای مردم. برای مردم غیرقابل‌ باور بود که استارتاپ‌ها وابسته نباشند، چون فقط همین مدل را دیده بودند. آنها در 70 سال گذشته که اقتصاد، نفتی و رانتی بود هیچ‌وقت ندیده‌اند یک سازمان مثلا ۱۰ هزارنفری با سالانه چند ده هزار میلیارد تومان گردش مالی، نه متصل به بخشی از حاکمیت باشد و نه از رانت استفاده کرده باشد. در اواسط دهه ۹۰، بعضی در داخل احساس کردند حواسشان نبوده و اینها زیادی بزرگ‌ شده‌اند. خود بزرگ‌شدن «به‌طور مستقل» غیرمعمول بود و اِشکال محسوب می‌شد. زیرا تا قبل از این قدرت سیاسی تصمیم می‌گرفت که چه کسی بزرگ شود و چه کسی بزرگ نشود و این کار را با اموری از قبیل، اعطای امتیاز، توزیع رانت، تخصیص ارز ارزان، سوبسید انرژی، افزایش یا کاهش تعرفه، وضع یک قانون تازه یا لغو یک قانون کهنه انجام می‌داد. مثلا می‌توانست با قانون ممنوعیت واردات خودرو، گردش مالی صنعت خودروسازی را بالا ببرد. در چنین وضعی استارتاپ‌ها بدون هیچ‌کدام اینها و مستقل رشد کرده بودند. با این اوصاف، با جدی‌شدن کار استارتاپ‌ها و تبدیل‌شدن آنها به شرکت‌های بزرگ تکنولوژی‌محور در ایران، بخشی از ساخت سیاسی احساس کرد نقطه استراتژیکی شکل‌ گرفته است که نتوانسته دستی در آن داشته باشد. مردم هم طبق تجربه می‌پنداشتند هر اتفاق بزرگی و هر کسب‌وکار موفقی در این کشور به حاکمیت وصل است. درنتیجه من به مردمی که به این کسب‌وکارها اتهام وابستگی می‌زنند حق می‌دهم. ماجرای شکل‌گیری استارتاپ‌ها در کشور بدون این وابستگی را یک استثنا در تاریخ اقتصاد ایران می‌دانم. هرچند اکنون برای زیر سیطره‌گرفتن آنها هم تلاش‌هایی در جریان است.

نوآوری و خلاقیت، قلب تپنده استارتاپ‌ها است و این امر با ماهیت اقتصاد دستوری و تمرکزگرا و وابسته به رانت، تعارض ذاتی دارد. قطع به‌ یقین تا چنین نگاه‌های امنیتی/تمامیت‌خواهی وجود دارد، عقب‌ماندگی تاریخی ایران از کشورهای منطقه در بخش تکنولوژی و اقتصاد دیجیتال، جبران نخواهد شد.